«خواست عموم» یا سرکوب!

چند روزی است که حاکمیت اسلامی، تحت عنوان «سالم‌سازی»‌ محیط زندگی مسلمانان، «طرحی» ارائه داده، و از طریق عملیات نیروهای سرکوبگر بسیج و ادارات مختلف وابسته به ارشاد و انتظامات شهری، نهایت امر به ایجاد مزاحمت برای شهروندان در سطح کوچه و خیابان پرداخته. توجیه کنندگان این «طرح» نیز سخن از «خواست» عمومی به میان می‌آورند. این در حالی است که تعریف «خواست عمومی»، زمانی می‌تواند مشروعیت و وجاهت قانونی داشته باشد، که موجودیت «مخالف» را نیز به رسمیت بشناسد؛ در غیر اینصورت کسی نمی‌تواند از عبارت «خواست‌عمومی» استفاده کند، استفادة نابجا از «خواست‌عمومی» در واقع همان «پوپولیسم» و مردمفریبی است. ولی از آنجا که «سرکوب» در این «حکومت»، از آغاز کار، خود در مقام نوعی «سیاستگذاری» معرفی شده، و تحت هر بهانه‌ای و به هر صورتی، «سرکوب» شامل حال تمامی شهروندان کشورمان می‌شود، شاید بهتر باشد که به تحلیل بنیادهای نظری‌ای بپردازیم که در پشت صحنه‌ها، قادرند نهایت امر نیروهای یک جامعه را به چنین خیمه‌شب‌بازی‌های «مسخره» و «مضحکی» واداراند، و تحت عنوان پرطمطراق و بی‌معنای «طرح ارتقاء امنیت اجتماعی با رویکرد امنیت اخلاقی»، که مسلماً‌ از قلم نظریه‌پردازان «ساواک» و «سازمان سیا» تراوش کرده، فضای جامعه را به ویروس هولناک «نبود امنیت» اجتماعی «آلوده» کنند. به صراحت بگوئیم، ایجاد زمینه‌های «نبود امنیت» اجتماعی، به شیوه‌ای که امروز حاکمیت دست‌نشاندة اسلامی به آن متوسل شده، از نظر تاریخی کاملاً شناخته شده‌ است؛ و جهت اعمال چنین سرکوب‌های اجتماعی‌ای، اصولاً نیازی به اسلام، مقدسین، قرآن و این رقم «اجناس» وجود ندارد. شاید بحثی تاریخی جهت شکافتن ریشه‌های نظری حاکمیت فاشیستی بتواند راه را برای شناخت بیشتر ایرانیان از این پدیدة منحوس فراهم آورد.
ادامه نوشته ««خواست عموم» یا سرکوب!»

ترکیه و میراث تاریخی!

وضعیت نظام حاکم بر ترکیه، و نقش ارتش این کشور در شکل‌گیری این حاکمیت در حال جابجائی است. می‌توان به صراحت عنوان کرد که ارتش ترکیه که تاکنون در برابر تمامی سیاست‌های «اسلام‌پناهی» آمریکائی‌ها «سکوت» اختیار کرده بود، با ضعیف‌تر شدن مواضع آمریکا در منطقه، و رها شدن دولت ترکیه در چنگال‌ سیاست‌هائی که سران ارتش می‌توانند «غیرقابل» پیش‌بینی تحلیل کنند، دیگر دلیلی بر حفظ این «سکوت» نمی‌بیند. مسئلة به قدرت رساندن «اسلام‌گرایان» در کشور ترکیه و حمایت از آنان به وسیلة آمریکا دیگر در مسائل استراتژیک منطقه، مطلبی سری و پنهانی نیست. دولت آمریکا با حمایت از اسلام‌گرایان در ترکیه در واقع با یک تیر چندین نشان می‌زند، و دلیلی نمی‌توان یافت که واشنگتن از چنین مواضع «آب‌ونان‌داری» عقب بنشیند. شاید بررسی تاریخچه‌ای سریع و شتابان از گذشتة اینکشور در شناخت مسیرهائی که در آینده طی خواهد کرد، راهگشای بحث ما شود.
ادامه نوشته «ترکیه و میراث تاریخی!»

«شرایط» و روابط!

مسافرت زیباری، وزیر امورخارجة عراق، که به موضع‌گیری‌های «ضد‌حکومت اسلامی» ایران «شهرت» بسیار دارد، به تهران موفقیت آمیز نبود! این خلاصه‌ای‌است از خبر امروز «بی‌بی‌سی» در مورد مسافرت وزیر امورخارجة دولت دست‌نشاندة آمریکا در عراق به تهران! خلاصه بگوئیم، تهران علیرغم مسافرت آقای زیباری، در گردهمائی شرم‌الشیخ که در روزهای آینده در کشور مصر، بر محور «چاره‌جوئی» در مورد مسائل عراق تشکیل خواهد شد، شرکت نخواهد کرد. صاحب‌نظران، پیشتر نیز بر این عقیده بودند که شرکت ایران در شرم‌الشیخ صورت نخواهد گرفت؛ مهم‌ترین دلیل ارائه شده این بود که، اگر دولت ملاها مجبور است به سیاست‌های روسیه نزدیک شود، دیگر حضورش در شرم‌الشیخ چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ چرا که مسکو خود رأساً در این گردهمائی شرکت خواهد کرد، و موضع مهره‌های خود را، از دید منافع روسیه، بر روی صفحة شطرنج مذاکرات، در برابر آمریکا و دوستان آمریکا مشخص خواهد نمود ـ دیگر شرکت‌کنندگان این «گردهمائی»، بجز چین که موضعی «مبهم» در مورد عراق اتخاذ کرده، همگی از جمله دوستان «گرمابه و گلستان» آمریکا در حکایت خونین عراق‌اند.
ادامه نوشته ««شرایط» و روابط!»

این نوع ممالک …

در تاریخ بشر، ملت‌های متعددی با استعمار غرب جنگیده‌اند؛ از قبایل آفریقای سیاه، تا دهکده‌های دوردست در سرزمین ویتنام و چین؛ از جمازه سواران جهان عرب، تا قایق‌نشینان هندوچین، همة ملت‌های تحت ستم، در مقطعی از تاریخ خود، در این جنگ شرکت کردند؛ ولی فقط تعداد انگشت‌شماری از آنان استعمار را آنچنان که باید و شاید به عقب نشاندند، و سیر تحولات تاریخی خود را به صورتی پایدار و مستمر از جهان استعمار جدا کردند. ولی دستیابی به این مهم هر روز مشکل‌تر شده، چرا که استعمار غرب پیوسته «فرهیخته‌تر» می‌شود، و جوامع عقب‌مانده پیوسته «شیفته‌تر»! شاهدیم که جوانان، در جوامع سرکوب شده، در ساختار تبلیغاتی استعماری، هر روز نقشی مهم‌تر از دیروز به خود اختصاص داده‌اند: پایگاه‌ «شیفتگی‌ها‌»! این جوانان یا آیندة خود را در سرزمین یانکی‌ها در رویاها می‌بینند، یا با فروریختن در پای اسطوره‌ها و خرافه‌های قرون و اعصار، در داخل خاک کشور خود زمینه‌ساز حاکمیت‌هائی فاشیستی و بی‌ریشه می‌شوند، و در پای همان مجسمه‌هائی جان می‌دهند و جان هم‌میهن خود می‌گیرند، که استعمار از باورهای‌شان بر پا کرده! در هر حال، «شیفتگی‌ها» یا نتیجة عدم شناخت است، و یا بازتاب «نبود» شناخت کامل از سازوکارها؛ این «شیفتگی‌ها» چه در مسیر مبارزه با غرب «سازماندهی» شود، چه در جهت دستیابی به «نعمات» غرب، یک نتیجة ملموس بیشتر نخواهد داشت: «گرفتار» باقی ماندن در چنگال غرب! و قرن‌هاست که استعمار همین را می‌جوید!
ادامه نوشته «این نوع ممالک …»

کرکس و سیاست!

چند ماه پیش از آنکه ایران زمین به مرض «خمینی‌پرستی» مبتلا شود، و قبل از آنکه ویروس بیماری مرگ‌آور «اسلام‌سیاسی»، از طریق اخبار «موثق» برخی‌ رادیوهای خارجی و مقالة «رشیدی مطلق» به قلم داریوش همایون، در روزی‌نامة سناتور «مسعودی‌ها» ظاهر شده، خلق‌الله را به هزار بهانه برای برقراری «استقلال، آزادی و حکومت اسلامی» در گله‌هائی متشکل از چندین رأس، همه روزه راهی کوچه‌ها و خیابان‌ها کنند، در یکی از سینماهای پایتخت ـ آنروزها هنوز رفتن به سینما و تماشای تصاویر متحرک «انسان‌ها» از طرف آیات عظام «گناه» به شمار می‌آمد ـ فیلمی از «میلوس فورمن» کارگردان معروف سینما، به نام «پرواز بر فراز آشیانة فاخته» دیدم. این فیلم داستان زندگی انسانی بود که جهان دیوانگان را بهتر از خود آنان می‌شناخت، و جهت فرار از مجازات زندان و تحمل مصائب سلول‌های سرد و نمور، خود را به دیوانگی زد، تا در یک آسایشگاه روانی بستری شود.
ادامه نوشته «کرکس و سیاست!»

ماشین مشدی ممدلی!

شاید بهتر باشد کمی هم از دورنمای روابط سیاسی میان ایران و روسیه سخن بگوئیم. به قول ظریفی: آنقدر به آمریکائی‌ها و آخوندها ناسزا گفتیم که، نهایت امر تبدیل به «روزنامه‌نگار» و «خبرساز» همین اراذل شده‌ایم! این در حالی است که جهان بشری به غیر از آخوند و گاوچران، شامل موجودات دیگری نیز می‌شود. و از قضای روزگار کشور روسیه، همسایة شمالی ما، که از بستر 80 سال بولشویسم سر بر می‌دارد، نهایت امر در شکل دادن به سرنوشت ایران و مسائل ما ایرانیان، به مراتب از گاوچران‌ها مهم‌تر خواهد بود. در واقع، یکی از دلایلی که جرج بوش لشکر لش‌ولوش‌ها و چاقوکشان شهری آمریکا را به عراق و افغانستان فرستاد، و این ملت‌ها را قتل‌عام می‌کند، همین مسئلة ظریف است؛ چگونه می‌توان «همسایة» ایران شد! ‌ بله، بعضی‌ها به هر قیمتی می‌خواهند همسایة ایران شوند، و البته نه برای آنکه ایران از اهمیت برخوردار است؛ و یادمان نرود چه «فلاسفه‌ای» در ایران حکومت می‌کنند! مشکل برای آمریکائی‌ها، و اصولاً تمامی دول غربی، زمانی به وجود می‌آید که همگرائی‌هائی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و خصوصاً همکاری‌هائی استراتژیک میان مسکو و تهران شکل گیرد. در چنین شرایطی است که، تمامی هزینه‌های جنگ‌های استعماری‌شان در عراق و افغانستان، در برابر منافع عظیمی که طی جنگ سرد تحت عنوان مبارزه با کمونیسم، بعضی‌ها به جیب زده‌اند، رنگ خواهد باخت.
ادامه نوشته «ماشین مشدی ممدلی!»

برهنگی و شرمندگی!

خانم رایس، وزیر امورخارجة ایالات متحد، در مصاحبه‌ای که در روز دوشنبه، 23 آوریل در روزنامه «فایننشال تایمز» منتشر شد، ابراز داشته‌اند که، به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم! البته این واقعیت را سال‌های درازی است که ملت ایران با پوست و گوشت خود لمس می‌کند؛ از قضای روزگار، اینکه آمریکا به دنبال تغییر رژیم ایران نیست، به هیچ عنوان نمی‌تواند یک خبر جدید تلقی شود. 28 سال است که، این نوع موضع‌گیری‌ها، چه در کلام و چه در عمل، ارتباط مخالفان واقعی این حکومت را با سرمایه‌داری‌های غربی عملاً غیرممکن کرده؛ یکی از مشکلات اصلی که هر دم، و در هر مقطع، در برابر مخالفان استبداد دینی در ایران قد علم کرده، همین حمایت غائی و نهائی سرمایه‌داری‌های غربی از آخوند جماعت است. ولی بازتاب این نوع حمایت‌های بی‌شائبه، پس از فروپاشی‌های «کلان‌سیاسی» اخیر در سطح جهانی، نه تنها دیگر زمینه‌ساز «عظمت و ابهت» ایالات متحد نمی‌شود، که فقط مچ‌ این حکومت شیاد و غارتگر را در برابر ملت‌های جهان باز کرده، به صورتی که بازسازی یک «اوپوزیسیون» دست ساز، جهت حفظ منافع آمریکا در ایران، دیگر عملی است که به نظر غیرممکن می‌آید.
ادامه نوشته «برهنگی و شرمندگی!»

پوشش و فرسایش!

با آغاز فصل گرما در تهران و شهرهای بزرگ کشور، باز هم شاهد موضع‌گیری‌های «اصولی» دولت قدرقدرت «مهرورزی»، در مورد مسئلة حجاب هستیم. امروز از آغاز غائلة خونین 22 بهمن، و کودتای ننگین ساواک و ارتش پهلوی، جهت به قدرت رسانیدن «حاکمیتی» که بعدها نام «حکومت ‌اسلامی» برخود گذاشت، 28 سال می‌گذرد. و هنوز، ملت ایران و جامعة زنان کشور در گیر مسئله‌ای به نام «حجاب اسلامی» و «اخلاقیات اسلامی» باقی مانده‌اند! بی‌پرده بگوئیم، این «حجاب» و این «اخلاقیات»، اگر همانطور که حکومت اسلامی ادعا دارد، خواست عمومی می‌بود، پس از گذشت چندین سال، از تقبلی عمومی نیز برخوردار شده بود. دیدیم که چنین نشد، و با توجه به مسیر تحولات کشور به صراحت بگوئیم، هرگز چنین نخواهد شد! «حجاب» اسلامی امروز عملاً تبدیل به یک ترفند سیاسی شده، پدیده‌ای مسخره‌ و مضحک است، و فقط نشاندهندة مواضع مردمفریبانه، و نمایشی حاکمیتی است که بر مشروعیت‌هائی پای می‌فشارد که دیگر در واقع، وجود خارجی ندارد. مشروعیت‌هائی که نمی‌تواند در چارچوب چنین روندهائی، ثمره‌ای هر چند کوچک و محسوس در راه حفظ بقاء این حکومت به ارمغان آورد. و به صراحت می‌گوئیم، قرار دادن دائم و پیوستة یک حاکمیت در تقابل با افکار عمومی، و تزریق «پیش‌داوری‌هائی» که توجیهات نهائی خود را فقط در بطن «هیاهو سالاری»، «دروغ‌بافی»‌ و «غائله‌پروری‌» جستجو می‌کنند، در تاریخ بشریت بارها تجربه شده؛ نتیجة این برخورد همیشه همان است که بوده، انزوای هر چه بیشتر حاکمیت!
ادامه نوشته «پوشش و فرسایش!»

نخاله و سپردفاعی!

بار دیگر سخن از کنفرانس و گردهمائی در شرم‌الشیخ به میان می‌آید؛ بر اساس گزارش‌ خبرگزاری‌ها گویا اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، به همراه ژاپن، کانادا و آلمان قرار است در چند روز آینده با مسئولان دولت عراق، در مورد شرایط جاری در اینکشور به گفتگو بنشینند! و نخست وزیر عراق از هم اکنون جهت فراهم آوردن مقدمات شرکت کشورهای بزرگ منطقه: مصر، عربستان و … در این گردهمائی، تلاش‌ها و سفرهای خود را آغاز کرده؛ شرکت ایران هنوز مورد بررسی عنوان می‌شود! این بود آنچه خطوط خبرگزاری‌ها تحت عنوان آخرین اخبار «شرم‌الشیخ» گزارش می‌کند. ولی، به صراحت می‌توان دید که کنفرانس «شرم‌الشیخ» تلاش دیگری است از جانب ایالات متحد و انگلستان جهت «بین‌المللی» کردن بحران عراق؛ به عبارت ساده‌تر، اگر ارتش‌های اشغالگر، با زیر پای گذاشتن تمامی قوانین بین‌الملل، عراق را به صورتی که امروز شاهدیم ـ در خون و جنگ ـ به اشغال خود در آورده‌اند، اینک که تا زانو به گل نشسته‌اند، قصد‌ آن دارند که شرایط جنگی‌ای را که خود عامداً به وجود آورده‌اند، به «داده‌هائی» جهانی و بین‌المللی تبدیل کرده، جامعة جهانی را اینبار در معضل عراق در گیر کنند!‌
ادامه نوشته «نخاله و سپردفاعی!»

پیروزی یا توهم؟ (اسرائیل)

در بررسی نظریه‌های راهبردی فصل‌نامة معروف «فارین‌پالیسی»، امروز آخرین برندة فرضی اشغال عراق به وسیلة ارتش یانکی‌ها، یعنی کشور اسرائیل را بررسی می‌کنیم! اینکه در شرایط امروز، نویسنده‌ای به نام «آمازیا بارام»، که خود نیز یهودی است، مقاله‌ای به این مضمون به رشتة تحریر در آورده، و اسرائیل را یکی از برندگان این جنگ قلمداد کند، عملاً حیرت‌آور است؛ پس از اشغال عراق، شاید یکی از نخستین برنامه‌های «سیاسی ـ نظامی» دولت جرج بوش، حذف نقش کلیدی کشور اسرائیل در بازی‌های امنیتی منطقه بوده. و در صورت موفق بودن اشغال نظامی عراق، وزنة سنگین ارتباطات امنیتی اسرائیل در رابطه با ارتش آمریکا می‌بایست به مراکزی تفویض می‌شد که در عراق ایجاد می‌شدند. ولی این مهم، در شرایط فعلی به صورت یک معضل پیچیده‌ در آمده، چرا که ساختارهای امنیتی‌ای که پنتاگون برای خود در «خواب‌وخیال‌» روی میزهای طراحی پیش‌بینی کرده بود، به دلیل شرایط فوق‌العادة امنیتی، عملاً غیرقابل تحقق است!‌ در ثانی، بازگشت به شرایط پیشین، یعنی شرایطی که کشور اسرائیل را به مرکز برنامه‌های امنیتی پنتاگون در منطقه تبدیل کرده بود نیز، به دلیل بازتاب‌های راهبردی اشغال نظامی عراق، عملاً غیرممکن شده. شرایط امروز منطقه، برای کشور اسرائیل، فقط نقش یک کشور شکست خورده و تحقیر شده را امکانپذیر کرده، کشور تحقیر شده‌ای که سال‌ها پیش، ارتش جمال‌عبدالناصر و نیروهای نظامی بعث سوریه را «شکست» می‌داد، و امروز از یک گروهک شبه‌نظامی به نام «حزب‌الله» در لبنان، «تو سری» می‌خورد! اینکه نویسندة «فارین‌پالیسی»، چنین شرایطی را یک «برد» قلمداد کند، می‌باید یا در عقل سلیم‌اش تردیدی کرد، و یا در صداقت نیاتش! خلاصه بگوئیم، اسرائیل در شرایطی آنچنان سخت و خفقان‌آور قرار گرفته، که در تاریخ «کوتاه مدت» موجودیت این کشور هیچگاه سابقه نداشته، شرایطی که فقط می‌تواند یک «برزخ» سیاسی و امنیتی تحلیل شود.
ادامه نوشته «پیروزی یا توهم؟ (اسرائیل)»