شهوت‌سرای دینی!

فیلترینگ وبلاگ‌ها و سایت‌های ایرانی و خارجی، که در دورة جناب خاتمی، رئیس جمهور «دمکرات‌نمای» حکومت اسلامی، پس از چند ماه «ترهات‌بافی» در باب آزادی و دمکراسی به صورت رسمی آغاز شد، امروز از ابعاد وسیعی برخوردار شده. سانسور اینترنت که با کمک غربی‌ها و برخی اوقات کارشناسان «مائوئیست» چین، به شدت پیگیری می‌شود، در عمل باعث دلسردی بسیاری از وبلاگ‌نویسان فارسی زبان از نگارش شده. اعمال سانسور در اینترنت، آنهم در چنین ابعادی، فقط یک مسیر را دنبال می‌کند، منصرف کردن فارسی‌زبانان از نگارش در فضای مجازی. البته در مورد هزینة سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، خصوصاً هزینة تاریخی چنین اعمالی برای فرزندان این مرز و بوم می‌توان فهرست‌وار اشاراتی داشت. ولی می‌دانیم که این نوع حکومت‌ها کاری به مردم کشور، نسل‌های آینده، روند شکل‌گیری مسائل فرهنگی و دیگر معضلات ندارند؛ برای اینان فقط یک اصل اساسی و کلی است: چگونه اربابان برونمرزی خود را مجاب کنند که با حمایت از این حکومت همچنان می‌توانند به حفظ منافع خود امیدوار باشند.

همانطور که می‌دانیم هیاهوی طرفداری از تبلیغات «اخلاقی»، «اسلامی»‌، و … که سه دهه است فضای کشور را انباشته، خود به تدریج تبدیل به قسمتی از همین «مجاب‌سازی» اربابان شده. در فرهنگی فروهشته و عقب‌مانده، که طی یکصدوپنجاه‌ سال گذشته زن‌ستیزی، سرکوب فرهنگی، سانسور، دین‌خوئی و مقدس‌پرستی و خفقان بردارهای اصلی و پایه‌ای آنرا تشکیل داده‌، فریادهای مبارزه با «مفاسد» اخلاقی، حفظ حجاب، حفظ عفت و عصمت و … به سادگی می‌تواند وسیله‌ای مناسب جهت تجمع اوباش شهری بر محور «آخوندیسم» حاکم شود. این «آخوندیسم» همانطور که رخدادهای مختلف کشور طی چند هفتة اخیر نشان داده اصولاً خود از هر گونه «اخلاقیات»‌ به دور است. اخلاقیات برای آخوند وسیله‌ای است مناسب جهت سرکوب مخالفان؛ و اگر دست دهد، عملیات غیراخلاقی و حتی ضداخلاقی از نظر اینان کاملاً‌ مجاز و قانونی خواهد بود. به صورت جسته و گریخته، تمامی ایرانیان از رفتار این جنایتکاران با زندانیان سیاسی آگاهی‌هائی دارند، هر چند که «مسئولان» این حکومت استعماری، حتی پس از گذشت سه دهه از آغاز سرکوب‌ها، خود را در برابر افکار عمومی ملت ایران مسئول پاسخگوئی نمی‌بینند!‌ این نیست مگر بازتابی از حمایت‌های سیاسی و استراتژیک که غرب و برخی قدرت‌های منطقه‌ای از «آخوندیسم» در جامعة ما صورت می‌دهند. این یک واقعیت است که حکومتی که نیازمند حمایت‌های مردمی، حتی به صورتی مقطعی باشد، نمی‌تواند به مدت سه دهه بر امواج ضدمردمی سوار شود. ساده‌تر می‌گوئیم، ادعاهای برخورداری از حمایت‌های به اصطلاح «مردمی» از جانب این حاکمیت تماماً ساختگی است، و ریشه و پایه‌ای در ساختار سیاست کلی کشور ندارد.

با حضور اینترنت در زندگی روزمرة برخی شهرنشینان نسبتاً مرفه‌ در جامعة ایران، شاهد بودیم که حکومت اسلامی تمامی سعی خود را جهت پوشش دادن به فضای مجازی به کار گرفت. و در کمال تعجب طی اینمدت «اپوزیسیون» دست‌ساز غربی‌ها که در خارج «خیمه‌» زده، هیچ عکس‌العملی جهت اعمال کنترل بر فضای مجازی صورت نداد. و این امر از بدیهیات است که چند سایت محدود که امروز تحت عنوان سایت‌های خبری «مخالف» فعال‌اند، معمولاً تحت نظر سفارتخانه‌های حکومت اسلامی‌ قرار داشته، هدف اصلی از فعالیت‌هایشان در واقع زدن «نعل‌وارونه» باشد. بهترین نمونة اینگونه سایت‌ها، «دیدگاه» بود که به دستور اربابان غربی، بدون هیچگونه «توضیحی» تعطیل شد! ولی علیرغم همکاری تام و تمام غربی‌ها با اوباش حزب‌الله و شبکة «مخالف‌نما» که تمامی سعی خود را جهت به ارزش گذاشتن شعارهای کلیدی حکومت اسلامی به کار می‌برد، پدیدة اینترنت نتوانست آنچه را آخوندیسم دنبال می‌کرد تأمین کند.

از نظر آخوند جماعت وسائل ارتباطات می‌باید در خدمت تبلیغات «دینی» و «شرعی» باشد. البته در اینکه این «تبلیغات» چیست جای حرف و سخن باقی می‌ماند، همانطور که می‌بینیم بسیاری از آخوندهای نیمه‌حکومتی نیز امروز حق اشاعة نظریات «دینی» و «شرعی» خود را ندارند. خلاصه می‌گوئیم، «شرع» نیز برای این حکومت یک واژة «کاربردی‌» شده که بر اساس آن یک سیاست استعماری را به ارزش می‌گذارد، و دیگر برخوردهای سیاسی، اجتماعی و حتی «شرعی» را از حیطة «مجاز» بیرون می‌راند. این حاکمیت فقط یک فاشیسم کور و بی‌حیثیت است، و دیگر هیچ!

ولی از آنجا که نیازهای اقتصادی اربابان حکومت اسلامی، گسترش خطوط اینترنت را در ایران «الزامی» کرده، آخوندیسم حاکم نیز بالاجبار خود را موظف به حمایت از گسترش اینترنت می‌بیند، هر چند که گسترش هر نوع وسیلة ارتباطی در بین ایرانیان با منافع «والای» این حاکمیت قرون‌وسطائی که ریشه در جهل، تعصب، بیسوادی و وحشیگری دارد در تخالف قرار می‌گیرد. در راستای سرسپردگی به اهداف استعماری، حکومت اسلامی پس از تبانی با همکاران داخلی و خارجی خود بر روی خطوط اینترنت، از تمامی شیوه‌های ممکن نیز در فیلترینگ وبلاگ‌ها و سایت‌هائی که نانخورهای این جماعت خودفروخته نیستند استفاده کرد، با این وجود امروز به این نتیجه رسیده که هنوز فضای مجازی را آنطور که باید و شاید در کنترل خود ندارد. ولی چه کنیم که یکی از ویژگی‌های این فضای مجازی، همان نبود کنترل و نظارت کامل است. اینترنت را نمی‌توان همچون رادیو، تلویزیون و مطبوعات تحت انقیاد گرفته، به زنجیر سانسور صددرصدی گرفتار آورد.

پنجره‌های این «فضای مجازی» هر چند به سرعت و در هر گام بر روی مردم ایران «بسته» می‌شود، در همان چند ساعتی که موجودیت «مجازی»‌ دارد تأثیراتی بر جامعه اعمال می‌کند که یک حکومت فاشیست از هضم تبعات سیاسی و فرهنگی آن عاجز می‌ماند، و این امر بر حکومت اسلامی بسیار گران می‌آید. این نوع حکومت‌ عادت به تحمل نقطه نظرهای مخالف ندارد. ولی همانطور که شاهد بودیم، برخی اوباش حکومت اسلامی، پس از آنکه از شکست «پروژة» محمد خاتمی اطمینان حاصل کردند، در کشور انگلستان یک روزنامة اینترنتی به نام «روزآن‌لاین» افتتاح نمودند؛ البته این روزنامه را «فرانسوی» می‌نامند، ولی از قضای روزگار «آی‌پی» آن انگلیسی است! «روزآن‌لاین» که به عنوان یکی از شاخک‌های تبلیغاتی حاکمیت انگلستان و علی‌الخصوص «بی‌بی‌سی» وارد بازی سیاست استعماری کشور شده، نوعی «پروتوتیپ» از نمونه‌های «نوین» در روزی‌نامه‌نگاری استعماری در تاریخ ایران است. این روزنامه هم خارج از ایران قرار گرفته، هم به صراحت از درون ساختار سیاسی و استعماری کشور حمایت مالی دریافت می‌کند و تأمین هزینه می‌‌شود، و هم اینکه وابستگی کامل به بنگاه «بی‌بی‌سی» دارد. خلاصه می‌گوئیم، مواضعی را که «بی‌بی‌سی»‌ به دلائل دیپلماتیک نمی‌تواند علناً مورد حمایت قرار دهد، به روزآن‌لاین «تحویل» می‌دهند. خطوط سیاسی این «روزی‌نامة» استعماری نیز امروز کاملاً روشن شده: حمایت از «اسلام دمکراتیک»، مجیزگوئی از آنچه دمکراسی‌خواهی‌های «سیداردکان» می‌نامد، بزرگ‌نمائی کودتای 22 بهمن در هر مقطع و زمان تحت عنوان «انقلاب شکوهمند اسلامی»، و … از جمله مهم‌ترین و علنی‌ترین موضع‌گیری‌های این محفل استعماری است.



ولی مسلماً بسیاری از هم‌وطنان ما نمی‌دانند که تقریباً همزمان با پایه‌ریزی «روزآن‌لاین» سایت دیگری نیز به نام «شهوت‌سرا» در فضای اینترنتی توسط عمال حکومت اسلامی «افتتاح» شده. «شهوت‌سرا» همانطور که از نامش پیداست، یک سایت پورنوگرافیک است. و بر سر ادامه و یا خاتمة فعالیت‌های «سازندة» این سایت که در سال 2006 زیر نظر ادارة مخابرات حکومت اسلامی «افتتاح»‌ شده بود، تا چند ماه پیش میان حجج اسلام اختلاف بود. گروهی آنرا یک نیاز «ملی» و «اسلامی» تلقی کرده از موجودیت‌اش حمایت می‌کردند و گروهی دیگر با حضور این سایت مخالف بودند. به هر تقدیر پس از آنکه چهار «سرور» فوق‌قدرتمند این سایت را با بیش از 20 نام «وب‌سایت» از ایالت کلرادو به تگزاس منتقل کردند، و اسامی «وبسایت‌ها» و قراردادهای آن را نیز تا سال 2010 تمدید کردند، «مفید» بودن آن گویا از طرف حاکمیت اسلامی مورد تأئید قرار گرفته!



فعالیت‌های این سایت پورنوگرافیک «اسلامی» آنچنان در ایران گسترش یافته که از نظر حجم ترافیک 50امین سایت حکومت اسلامی است!‌ جالب اینجاست که در این فهرست، دانشگاه تهران در مرتبة 72 و ایرنا ـ خبرگزاری رسمی حکومت اسلامی ـ در ردة 77 قرار دارند!‌ و همانطور که در گزارش تخصصی سایت «الکسا» می‌توان دید، از قضای روزگار حجم ترافیک «شهوت‌سرا» درست به اندازة ترافیک «روز‌آن‌لاین» است! به عبارت دیگر، با در نظر گرفتن محدودیت‌های فنی در ارتباطات میان شبکة داخلی و خارجی کشور، «شهوت‌سرا» از تمامی پتانسیل‌های ارتباطات اینترنتی حکومت اسلامی، به فرمودة «استعمار» بهره‌مند می‌شود! سایت تخصصی دیگری به نام «ترافیک‌ستیم‌ایت»، حجم ارتباطی این سایت را نزدیک به 4 هزار مراجع در روز تخمین می‌زند، که با در نظر گرفتن حجم‌ بالای عکس‌ها و فیلم‌ها می‌توان گمانة مناسبی از قدرت‌ سرورهای تگزاسی این «سایت» داشت.

ولی این سایت «خارق‌العاده» به فردی تعلق دارد به نام «سامان شهابی» که در قرارداد خود آدرس محل سکونت‌ و شمارة تلفنش را در شهر پاریس داده! البته نیازی به توضیح نیست که هم آدرس ایشان «قلابی» است و هم شمارة تلفن مبارک‌شان، و به احتمال زیاد برچسب نام ساختگی «سامان شهابی» را می‌باید بر پیشانی یکی از اوباش حقوق‌بگیر حکومت اسلامی گذاشت که در ارتباط نزدیک با سفارتخانة آخوندها قرار دارد. ولی می‌باید قبول کرد که فناوری اینترنت، در مقام خود، نوعی «مچ‌گیری» است.

در شرایطی که حکومت اسلامی جهت پائین نشان دادن ارتباطات میان ایرانیان داخل مرزها و «روزآن‌لاین» و «پیک‌نت»، ‌ بالاجبار چندین «فیلترشکن» دولتی را همه روزه از طریق اوباش حزب‌اللهی که تحت عنوان وبلاگ‌نویس در کشور فعال کرده، میان ایرانیان پخش می‌کند، تا در آمار رسمی اینترنت ارتباط مستقیم و بی‌واسطة ایرانیان با این سایت‌ها، که همگی ساخته و پرداختة ساواک و ادارة مخابرات‌اند مخدوش شود، این عملیات به دلائل فنی در مورد «شهوت‌سرا» امکانپذیر نیست! چرا که انتقال عکس و فیلم و شرکت در فوروم‌های «مهوع» این سایت از طریق فیلترشکن امکانپذیر نخواهد بود. اینجاست که مچ حکومت عدل علی گیر ما ایرانیان می‌افتد؛ آمار رسمی اینترنت نشان می‌دهد که نزدیک به 90 درصد مراجعین این سایت از «آی‌پی‌های»‌ ایرانی آمده‌اند! این ترافیک عجیب و متمرکز نشانگر این اصل کلی است که «شهوت‌سرا» در ایران بدون فیلتر در اختیار ملت مسلمان قرار گرفته! در توضیح می‌باید اضافه کنیم که تمامی آمار و اسامی‌ای که در بالا در مورد این سایت ارائه کرده‌ایم، از منابع رسمی اینترنت به دست آمده: سایت‌های «الکسا»، «ترافیک‌ستیم‌ایت» و «هو ئیز»!

حال که با شمه‌ای از فعالیت‌های «هنری و فرهنگی» مجاز در حکومت اسلامی آشنا شدیم می‌باید کمی هم به تجزیه و تحلیل پدیدة «مقدس» شهوت‌سرا پرداخت. به عقیدة نویسندة این وبلاگ، «پورنوگرافی» همچون بسیاری پدیده‌های ناهنجار اجتماعی می‌تواند در یک جامعه «حضوری» کمرنگ و «قانونی» داشته باشد، البته در مقام یک «پورنوگرافی» و نه در جایگاه یک موضع‌گیری اجتماعی و رسمی دولتی! ولی در حکومتی که در راه مبارزه با اختلاط «غیرشرعی» مردان و زنان هزاران قانون و مقررات وضع کرده، وجود «پورنوگرافی» رسمی و دولتی می‌باید مستقیماً از تریبون‌های رسمی «توجیه» شود، و تا آنجا که نویسندة این وبلاگ به یاد دارد چنین توجیهی از طرف هیچیک از سخنگویان هیئت حاکمه ارائه نشده. در نتیجه، این عمل به صورتی «زیرجلکی» و مخفیانه صورت می‌گیرد. حال می‌باید پرسید، حکومتی که مردم را به خاطر موی سر و حجاب و چکمه در معابر عمومی مورد مؤاخذه قرار می‌دهد چگونه به خود اجازه داده مشوق پدیده‌ای شود که مسلماً در گفتمان رسمی خود آنرا «حرام» شرعی خواهد خواند؟ این نوع «حلال‌سازی» از پدیده‌ای «حرام» را چگونه می‌توان در قالب این «دین مبین»‌ توضیح داد؟

ولی همانطور که در این وبلاگ بارها گفته‌ایم، بحث «حرام»‌ و «حلال» در این حکومت فقط «لایه‌ای» است از مردمفریبی؛ این حاکمیت به دست اجنبی برای چپاول اموال و منابع ما ایرانیان بسیج شده، نقش دیگری ندارد. و همانطور که نمونة «شهوت‌سرا» نشان می‌دهد، مرزی نیز برای فراهم آوردن زمینة مناسب سرکوب اجتماعی متصور نیست. این حکومت برای سرکوب مردم ایران از تمامی امکانات استفاده می‌کند، و در شرایط اقتصادی‌ای که بر هزاران جوان ایرانی تحمیل شده، که امکان پایه‌ریزی یک زندگی خانوادگی و برخورداری از روابط آزاد اجتماعی را از آنان سلب می‌کند، حکومت اسلامی نیز به نوبة خود نوعی «عزب‌گرائی» اجباری را به وسیلة اوباش خود، با استفاده از شبکة اینترنت بر جوانان کشور تحمیل کرده‌. اینکه فردی به «پورنوگرافی» تمایل دارد یا خیر یک مسئلة خصوصی است، اینکه یک حکومت با پایه‌ریزی یک اقتصاد وابسته و سازماندهی یک شبکة سرکوب اجتماعی و فرهنگی تمامی جوانان را بالاجبار به سوی «پورنوگرافی» رسمی و دولتی سوق دهد مطلب دیگری است. اگر در مورد اول، فرد «حق انتخاب» دارد، در سیاست‌های مشوق پورنوگرافی یک حکومت، برای هیچکس «حقی» قائل نمی‌شوند؛ این عمل در واقع به معنای از میان بردن حق افراد در انتخاب مسیر زندگی‌ اجتماعی خواهد بود. این حکومت بجای آنکه به صورت زیرجلکی شبکة پورنوگرافی به راه ‌اندازد بهتر است دست از گنده‌گوزی‌های اسلامی و «ارزشی» خود برداشته، برای یک بار هم که شده، برای مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مملکت فکری اساسی کند. البته اینهمه در صورتیکه اصولاً چنین «مأموریتی» از جانب اجنبی برای آخوندیسم پیش‌بینی شده باشد.



فیلترشکن‌های جدید29ژوئن2008

http://0-b.org
http://colosurf.info
http://www.forexproxy.info
http://summerclass.info
http://proxter.freefastsite.com
http://www.webproxies.cn
http://cheekychipmunk.info
http://www.unblocksites.cn
http://www.filter-stop.info
http://www.homework7.info
https://www.usabackdoor.us
http://www.proxylaunch.com
http://www.wwwproxy.nl
http://fortunefive.info
http://www.likest.cn
http://www.superproxyserver.com
http://www.homeworksupporter.info
http://www.helpstart.nl
http://lawyersurfing.info
http://invisibleninja.info
http://mortgagesurfing.info
http://jedicloak.info
http://www.currentbankrates.info
http://insurancesurfing.info
http://www.statsacademy.info
http://www.eggandchips.info
http://hiddeneyes.info
http://summerwave.info
http://usatoday-topnews.info
http://entrosurf.info
http://longsurf.info
http://www.beststats.info
http://1ri.info
http://crypticserver.com
http://www.14boxes.info
http://freeanonymizer.info
http://www.surfwithproxy2.info
http://hideby.us
http://www.usualbeings.com/proxy
http://newsminutes.info
http://secure-sites.info
http://www.hierstarten.net
http://www.forexsurf123.info
http://www.yahooproxy.cn
http://easysecurity4u.com
http://www.i4i5.info

حزب و حذف!




به نظر می‌رسد هدف اصلی از به قدرت رسانیدن علی لاریجانی توسط غربی‌ها، فراهم آوردن شرایط خروج از بن‌بستی است که تشکیلات وابسته به احمدی‌نژاد حکومت اسلامی را در آن قرار داده. می‌دانیم که به طور منظم برنامه‌های سیاسی و استراتژیک مختلف، تحت زعامت سرمایه‌داری غرب بر جامعة ایران تحمیل می‌شود، و این برنامه‌ها از یک ویژگی مشخص برخوردار است: جوابگوی نیازهای غرب در منطقه‌اند! به عبارت دیگر، در پایه‌ریزی این «برنامه‌ها» هیچگونه بررسی‌ای در مورد مسائل ایران، الزامات اجتماعی و سیاسی صورت نمی‌گیرد؛ اصل بر پیاده کردن یک «برنامه» جهت چپاول است. هدف دیگری در میان نیست. در چارچوب همین «روند»، ‌ که در دوران جنگ سرد طی حاکمیت غرب بر منطقة خلیج‌فارس آب و رنگ فراوان هم به خود گرفته بود، از صندوق‌های مارگیری جمکران محمود احمدی‌نژاد را به عنوان داروی دردهائی که «اصلاح‌طلبی» نتوانسته بود درمان کند، بیرون کشیدند؛ «برنامه» هم روشن بود: فراهم آوردن زمینة‌ تهاجم نظامی، اقتصادی و مالی بر علیه ملت ایران با تکیه بر عملکرد محفل احمدی‌نژاد! البته، همانطور که پیشتر نیز گفتیم، اینبار غرب خیلی «گز نکرده جر داده بود»؛ جنگ‌سرد به پایان رسیده و اگر غرب همچنان در آرزوی برخورداری از «مواهب» این جنگ دست و پا می‌زند، زمینة بهره‌وری از شرایط چنین «جنگی» به هیچ عنوان فراهم نیست. در نتیجه دلقک‌بازی‌های مهرورزی کار بجائی نبرد، غرب امروز بیش از پیش در فکر جایگزین کردن «پیش‌فرض‌هائی» است که با تکیه بر آن‌ها محفل مهرورزی را بر جامعة ایران حاکم کرد. در این مقطع شاید بررسی چند رخداد اخیر کار را ساده‌تر کند.

در مطلبی که در تاریخ 26 ماه مه 2008، پس از نخستین قدرت‌نمائی‌های علی لاریجانی در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی، تحت عنوان «پیروزی دروغین» نوشتیم، به صراحت گفتیم که می‌باید به دوران پس از احمدی‌نژاد فکر کرد؛ دوران مهرورزی دیگر به پایان رسیده! البته در اینکه استعمار چگونه می‌خواهد با «دنده عقب»، ماشین تبلیغاتی زنگ‌زدة خود را به سال‌های هاشمی رفسنجانی باز گرداند، تأمل و تردید داشتیم؛ امروز نیز همین تردید را منطقی می‌دانیم. با این وجود شاید این سئوال در ذهن برخی شکل گیرد که چرا سخن از دوران سردار اکبر به میان می‌آوریم، ولی غائلة 8 سالة «اصلاح‌طلبی» را از زمینة سیاسی جدا کرده‌ایم؟ به صراحت می‌گوئیم، «اصلاح‌طلبی» از منظر قدرت‌های استعماری یک مرحلة گذار به دیکتاتوری مطلق بود، و در شرایطی که کودتای برنامه ریزی شده نتوانست صورت گیرد، دیگر نیازی به بیرون کشیدن عملة «اصلاح‌طلب» از سوراخ‌های سیاسی حاکمیت اسلامی نیست.

در توضیح خاستگاه‌های «اصلاح‌طلبی»، شاید بهتر باشد نگاهی به تاریخچة فعالیت این قماش محافل در ایران داشته باشیم. از بررسی تاریخ معاصر درمی‌یابیم، در آغاز دهة 1330 فعالیت‌های این محافل با سر و صدای فراوان از جانب محمد مصدق «افتتاح» شد، و او توانست با چند ماه غائله و بلبشو یک حاکمیت «نیمه دمکراتیک و سلطنتی» را به یک دولت کودتا تبدیل کند، و با اینکار یک ربع ‌قرن کشور را در دامان یک دیکتاتوری سیاه فرو افکند. نهایت امر فواید و محسنات این دیکتاتوری را نیز در 22 بهمن 1357، و در بازتاب دادن به نیازهای اقتصادی و استراتژیک غرب به صراحت مشاهده کردیم. ولی از قضای روزگار، بار دیگر طی روزهای حکومت مهدی‌ بازرگان و در «انتخابات» ریاست جمهوری حکومت جمکران، شاهد بودیم که «شخصیت‌های» وابسته به همین محفل سر از کاسه به در می‌آورند؛ نتیجة «آزادیخواهی‌های»‌ بنی‌صدر و «لیبرالیسم» فرضی بازرگان نیز روشن‌تر از آن است که نیازمند توضیح باشد.

خلاصه می‌گوئیم، زمانیکه پیش‌فرض‌های آزادی‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، و … بیش از آنچه در صحنة سیاست کشور «واقعیاتی»‌ ملموس باشد، و بر پایة تشکیلات صنفی، سیاسی، منطقه‌ای، شهری، و … نقطه نظرهای خود را به حاکمیت دیکته کند، تبدیل به مهر‌ه‌هائی فرضی بر روی کاغذ‌پاره‌های این قماش سیاست‌باز می‌شود، اینان می‌توانند ملت‌ها را با خیال خام «آزادیخواهی» مستقیماً در کام جهنم دیکتاتوری سرنگون کنند؛ جهنمی که برای استعمار همان «نعمت‌الهی» است. این نوع صحنه‌سازی را در دوران محمد خاتمی نیز شاهد بودیم، ولی همانطور که بارها گفته‌ایم کار گره خورد و گره نگشوده ماند!

امروز به همین دلیل شاهد موضع‌گیری‌های «پرطمطراق» علی لاریجانی هستیم؛ دلیل واقعی این موضع‌گیری‌های «مشعشعانه» این است که دولت می‌باید قدرت «استقراضی» را به محافل دیگری تفویض کند، و علیرغم عدم کارآئی حکومت اسلامی جهت تحقق مقاصد استعمار، و در شرایطی که بازگشت به هیاهوسالاری‌های آتش‌گردانان کودتا از قماش برادران خاتمی‌، عبدی، اصغرزاده، بهزاد نبوی، ابراهیم یزدی، و … دیگر امکانپذیر نیست، سخن گفتن از موضع به اصطلاح «اقتدار»‌ الزامی شده! و در شرایطی که این «اقتدار» نمی‌تواند با تکیه بر استعمار آستین‌هایش را فوت کرده، برای ملت «قدرت‌نمائی» کند، شاهدیم که آقای لاریجانی در عمل همان سخنانی را بر زبان می‌آورند که سید محمد خاتمی طی دوران به اصطلاح «اصلاحات» بلغور می‌کرد! ولی با نگاهی عمیق‌تر می‌توان دید که، «میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است!»

امروز خبرگزاری فارس گوشه‌ای از سخنان لاریجانی را در «كنگرة جامعه اسلامي مهندسين» بازتاب داده. نخست می‌باید گفت که مدیریت این به اصطلاح «کنگره» با فردی است به نام «باهنر» که در مقام معاونت حداد عادل، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی، مسلماً از به قدرت رسیدن آقای لاریجانی آنقدرها هم نمی‌باید خوشحال و راضی باشد. دوم اینکه این «کنگره»‌ یکی از ارتجاعی‌ترین و راستگراترین محافل علنی حکومت اسلامی است و ارتباط زیادی هم با مهندسین و علم مهندسی ندارد! به هر تقدیر آقای لاریجانی در این کنگره سخنانی نیز در مورد «مفید» بودن وجود احزاب بر زبان رانده‌اند. البته اگر امروز آقای لاریجانی وجود «احزاب» را در کشور «مفید» تشخیص می‌دهند، مسلماً سخنان آیت‌الله خمینی را در مورد ضرورت انحلال حزب جمهوری‌اسلامی یا نشینده‌اند، و یا فراموش کرده‌اند! یادمان نرفته که شخص خمینی در روضه‌هائی که مرتباً از رادیو و تلویزیون جمکران پخش می‌شد، از «شخصیت‌های» سیاسی حکومت اسلامی درخواست می‌کرد که این «بساط حزب‌بازی» را تعطیل کنند و «تفرقه» نیافکنند! فارس نیوز سخنان لاریجانی را در کنگرة کذا چنین بازتاب داده:

« نفي و حذف افراد بعد از 30 سال عمر جمهوري اسلامي مفيد حال امروز كشور نيست، […] بنده با مطالبي كه در مخالفت با احزاب مطرح مي‌شود و كار حزبي را ناسازگار با روح و اهداف انقلاب اسلامي مي‌داند مخالفم.»

البته آن‌ها که با گفتمان سیاسی در حکومت اسلامی آشنائی دارند بخوبی می‌دانند که مقصود از «نفی و حذف افراد» چیست!‌ به عبارت ساده‌تر حکومت اسلامی امروز بر دو محور اصلی حرکت می‌کند: «تهدید» به حذف افراد، و «تشویق» به تحزب و همگرائی با اهداف سیاسی حکومت! در کلام عامیانه این روند را سیاست «چماق و هویج» نیز می‌خوانند. «تهدید» به حذف افراد را طی چند هفتة گذشته در موارد مختلف و در رده‌های متفاوت دولتی و حکومتی شاهد بودیم: افشاگری‌های پالیزدار، احمدی‌نژاد، شهبازی، و دستگیری افراد به جرم‌های جنسی و اخلاقی و … مسلماً این «تهدیدها» در تمامی سطوح اداری، سیاسی و نظامی کشور در جریان است، و آنچه به صورت علنی در خبرگزاری‌ها بازتاب می‌یابد فقط قسمت نمایان این کوه یخی است. در اینکه این روند چه اهدافی را دنبال می‌کند نمی‌باید دچار توهم شویم، همانطور که تیتر دیروز روزی‌نامة کیهان به صورت علنی و از زبان «مقام ‌معظم» عنوان می‌کند، «مبارزه با مفاسد زمان ندارد!» این عبارت به این معناست که حکومت، شمشیر داموکلس را بر سر تمامی نانخورها و عمله‌های خود نگاهداشته تا در صورت لزوم تحت عنوان «مبارزه با مفاسد» به جان افراد مورد نظر بیافتد. و این موضع‌گیری در عمل نوعی اعلان جنگ در بطن حاکمیت است.

حکومت قصد دارد که در صورت برخورد با مشکلات عمده و غیرقابل حل، با دستگیری چند جنایتکار و غارتگر ـ نمونه‌هائی که در چنین حکومت‌ها از شمار هم بیرون‌اند ـ و با به اصطلاح «محکومیت» اینان در برابر افکار عمومی، دیگر عوامل حکومت را در برابر ملت تطهیر کند. در راستای چنین سیاست‌هائی، سخنان «مقام‌معظم»‌ و حضرت لاریجانی درست در امتداد یکدیگرند! «افشاگری‌های» پالیزدار و شهبازی، علیرغم اصرار شهبازی به نبود هر گونه ارتباطی میان ایندو، و خارج از تمامی زیر و بم‌های‌شان یک اصل کلی را نشان داد، و آن اینکه امامان جمعه، رؤسای پیشین قوای سه‌گانه و حتی مقامات انتظامی و امنیتی نیز از این «روند» کلی مستثنی نخواهند شد. امروز که حکومت اسلامی در سربالائی خدمات استعماری خود به نفس، نفس افتاده قربانی کردن چند آخوند، پاسدار و توله‌آخوند به هیچ عنوان مقام‌معظم و دیگر دم‌کلفت‌های حکومت را نگران نخواهد کرد. دیروز مجاهد و فدائی تیرباران کردند تا ارادت خود را به سیاست‌های استعماری به اثبات برسانند، امروز آخوند و پاسدار خواهند کشت!

با این وجود در تحلیل آنچه به صراحت طرح «استعمار» در ایران می‌نامیم، می‌باید کمی تأمل و تعمق داشت. همانطور که گفتیم صحنة سیاسی با دوران گذشته تفاوت بسیار دارد. اگر حکومتی استعماری در دوران «جنگ سرد» به چنین مرز خطرناکی پای می‌گذاشت، جایگزین کردن آن طی یک حرکت فراگیر و سازمان یافته حتمی بود؛ امروز همانطور که می‌بینیم «صورت‌بندی‌های» فوری و فوتی، به دلیل ضعف غرب در جایگزینی سریع و بلاواسطة نوکران قدیمی خود با چهره‌های جدید، فلسفة وجودی خود را از دست داده؛ شکست خاتمی را فراموش نکنیم. امروز این حکومت، سرنیزه‌هائی را که در 22 بهمن‌ماه از شهربانی و ساواک پهلوی به عاریت گرفت تا در سینة مردم این مملکت فرو کند، به دلیل ضعف ساختاری غربی‌‌ها در منطقه به جانب عوامل خود برگردانده. اینهمه در حالیکه اربابان‌اش نیز قادر نیستند نوکرانی جدید جهت حفظ منافع خود بر صحنة سیاست کشور تحمیل کنند؛ وضعیت نامعلوم سیاسی کشور در چنین شرایطی می‌تواند سال‌ها به طول انجامد، مگر آنکه تشکل‌هائی نزدیک به الهامات مردمی، صنفی، منطقه‌ای، و … بتواند بر تحولات جامعه در مسیر دمکراتیک تأثیر بگذارد. این گزینه را مسلماً استعمار در فهرست خود نخواهد گنجاند؛ این گزینه‌ای است که به تدریج از جانب مردم به صورتی خودجوش و جهت خروج از بن‌بست سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، و خصوصاً بدون پیروی از «قهرمانان» حرفه‌ای آشوبگر و خارج از الهامات و صلاح‌دیدهای حکومت اسلامی اتخاذ خواهد شد. دستیابی به حاکمیت‌هائی مردمی‌تر فرایندی بسیار پیچیده‌ است، و تاریخ نشان می‌دهد که هر ملتی این مسیر را به شیوة ویژة خود طی خواهد کرد.


 

 


فیلترشکن‌های جدید27ژوئن2008

http://bestindya.com
http://www.berserkweb.info
http://www.marioallstars.com
http://www.enigmated.com
http://www.myprivatestudy.com
http://www.encryptedzone.net
http://hostbypass.info
http://www.encryptedzone.info
http://www.webproxyserver.cn
http://summerwave.info
http://www.wowgamingworld.info
http://www.unblocksites.cn
http://www.covertbrowse.com
http://www.pagebypass.info
http://lawyersurfing.info
http://www.speedygoo.com
http://www.thehiddenland.com
http://www.pagegoo.com
http://www.concealedinternet.com
http://quickmapdirections.info
http://ryly.info
http://banuz.com
http://www.i4i5.info
http://www.hostbypass.com
http://www.zonesmart.info
http://insurancesurfing.info
http://www.berserkmedia.info
http://easysecurity4u.com
http://entrosurf.info
http://www.hostedbypass.info
http://www.pagezone.info
http://oversurf.info
http://www.glype.co.uk
http://www.forexsurf123.info
http://www.pageunblock.info
http://cloakdirect.info
http://www.invisibleplace.com


افشاگری ابریشمین



در شرایط فعلی سئوال جالبی می‌توان مطرح کرد: آیا حکومت اسلامی در وضعیت کنونی امکان حفظ موجودیت دارد یا خیر؟ البته همانطور که می‌دانیم جواب این پرسش از نخستین روزهائی که یک جماعت اوباش به دست اجنبی بر سرنوشت مملکت حاکم شد، از نظر بسیاری ناظران منفی بوده؛ چه کسی می‌تواند در یک مملکت، برای چنین حکومت وابسته و سرکوبگری امتدادی تاریخی قائل باشد؟ چنین امتدادی وجود نخواهد داشت، و تا به امروز فقط به یمن حمایت‌های اساسی از جانب سرمایه‌داری آمریکا و اروپای غربی، ضایعة سیاسی و اجتماعی‌ای که حکومت اسلامی لقب گرفته، توانسته به موجودیت‌اش ادامه ‌دهد. ولی این حمایت‌ها، که از نخستین روزهای کودتای ننگین 22 بهمن، و با در نظر گرفتن عطر و بوی فضای «ضدآمریکائی»‌ کشور به صورتی زیرجلکی صورت می‌گرفت، امروز به سرعت «حجاب» اسلامی خود را از دست می‌دهد، و حاکمیت جنایتکار ایالات متحد، پس از سه دهه همکاری با اوباش دست‌نشانده‌ای که کشورمان را به اشغال خود درآورده‌اند، ناگزیر از علنی کردن روابط سیاسی «شیطان‌بزرگ»‌ با «امام‌حسین مظلوم» می‌شود.

بله، سناریوی تئاتری که گروه برژینسکی، مشاور «اعظم» حضرت جیمی‌کارتر رئیس جمهور آمریکا از نخستین روزهای به قدرت رسیدن «اوانجلیست‌‌ها» در کاخ سفید به رشتة تحریر در آورده بود، اینک سه دهه است که در پایتخت و شهرهای بزرگ کشورمان همه روزه به صحنه برده می‌شود، و از قبل این «تئاتر» مشئوم و نفرت‌انگیز طی همین سه دهه مملکت ایران را یکصدسال در همة زمینه‌ها به عقب برده‌اند. تیغ‌کشان و جاهلان محل جایگزین نیروهای انتظامی شدند؛ رهبری سیاسی مملکت در کف مشتی رمال و روضه‌خوان قرار گرفت؛ قوة قضائیه و دادگستری در چرخشی یکصدوپنجاه‌ساله تمامی آرمان‌‌های انقلاب مشروطه را از دست داده، تیول آخوندها و بچه‌آخوندها شد؛ وزارتخانه‌ها و تشکیلات دولتی در اختیار قماش‌فروشان و بازاریان و حجره‌داران قرار گرفت؛ و مراکز فرهنگی و تحقیقی نیز مستقیماً در اختیار اوباش و جاسوسان اجنبی! این تصویر آنقدر گویاست که یک کلمه هم در تکمیل آن نمی‌توان اضافه کرد. می‌باید به استعمار در پیشبرد اهداف «والای‌اش» در کشور ایران واقعاً تبریک گفت! چرا که استعمار در هیچ کشوری نتوانسته بود چنین شاهکاری را آنهم در چنین ابعادی به «ثمر» برساند.

ولی از آنجا که «نوش» همیشه «نیش» در پی خواهد داشت، استعمار نیز پس از آنکه سه دهه حکومت اسلامی را به مردم ایران حقنه کرد، از اوج «کرکری‌» خواندن‌ها و «قوقولی‌قوقو» کردن‌هایش افتاد. حکومت استعماری اسلامی، اگر تا دیروز زبان هر فردی را که در برابر ارادة سرکوبگرانه‌اش می‌ایستاد از پس گردن بیرون می‌کشید، و دلگرم به حمایت ‌آدمکشان آمریکائی، در سطح جهانی جنایات‌اش را هم «برخوردهای» انقلابی و «ضدامپریالیستی» جا می‌زد، دیگر به صراحت به فس و فس ‌افتاده، و مدتی است که ما ایرانیان شاهدیم، چگونه اوباش این تشکیلات در تلاش برای گشودن مسیرهای «فرار» از خشم مردم، در هر فرصتی دست به «افشاگری» می‌زنند! نانخورهای «امام» و «حزب‌الله»‌ که تا دیروز بر سر سفرة این ملت چپاول شده از هیچ جنایتی جهت پر کردن جیب‌های خود و سرازیر کردن ثروت‌های ملی ایرانیان به جیب اربابان ینگه‌دنیائی‌شان رویگردان نبودند، اینک که حمایت ارباب از شاهکارهای‌شان از منظر سیاستگذاری‌های بین‌المللی دیگر «شرطی» شده، به یک باره به فکر «حیثیت»، «آبرو»، «شرافت»، و … افتاده‌اند، و پیوسته این و آن «کله‌خر» عمامه‌ای و کلاهی را به قول خودشان «افشا» می‌کنند!‌ می‌باید از این «از جان‌ گذشتگان» پرسید، طی این سه دهه کجا تشریف داشتید و بر سر کدام سفره لقمه می‌زدید که این «جنایات» را نمی‌دیدید؟ یا این جماعت تا به حال کور بوده‌اند و در همین چند روزه، دست‌ مسیحائی چشم‌های‌شان را «بینا» کرده، یا ریگی به کفش‌های مبارک‌شان است. از این دو حال خارج نیست، و از آنجا که نویسندة این وبلاگ به دست ‌مسیحائی و معجزة سوراخ چاه جمکران و دیگر «چغول‌پغول‌های» عرفی اعتقادی ندارد، می‌باید بررسی را به همان «ریگ» در کفش محدود کنیم.

البته، همانطور که در سفر اخیر، سولانا، «دلال‌محبت» اتحادیة اروپا به ملت ایران تفهیم کرد: استعمار همیشه دوست دارد که در شرایط «برد، برد» باشد!‌ چه کنیم؟ از شرایط «برد، برد» خوش‌شان می‌آید! و در چارچوب همین «برد، برد» بود که محافل استعماری به محض برخورد با راه‌بندهای دیپلماتیک در مسیر منافع‌شان در ایران، نخست دست محمد خاتمی، یک ساواکی مفلوک را به همراه «دانشجویان‌نمایان» خط امام گرفتند، و طی یک مضحکة «انتخاباتی» اینان را بر مسند «تصمیم‌گیری» سیاسی گذاشتند. جزئیات برنامة کودتا را که این شیخک بی‌آبرو برای آمریکائی‌ها در ایران فراهم آورده بود، در وبلاگ‌های متعددی گشوده‌ایم و تکرار مکررات نمی‌کنیم. به هر تقدیر استدلال «برد، برد» استعماری این بود: ملتی که زباله‌هائی چون مصدق و بنی‌صدر را «قهرمان» آزادی می‌داند، به افرادی از قماش «سید اردکانی» نیز رضایت خواهد داد. و در پس این استراتژی، در واقع ایجاد یک حاکمیت سرکوبگر در ایران‌ جهت تحت فشار قرار دادن روسیه مد نظر بود.

این خلاصه‌ای بود از «پروژة» خاتمی! پروژه‌ای که راه به منجلاب بی‌آبروئی برد. اگر فراموش نکنیم،‌ همان روزها هم «افشاگری‌ها» آغاز شده بود. چاپ مطالبی در بارة عالیجنابان سرخ‌پوش و سبزپوش و غیره که در آثار اوباش حزب‌الله در هزاران نسخه در مملکت از زمین و آسمان بر سر مردم می‌ریخت، جای تعمق داشت. چرا که تا پیش از «پروژة» کودتا، در دست داشتن یک جزوة مخالف حکومت می‌توانست حکم اعدام به همراه آورد. از طرف دیگر تمامی این آثار به اصطلاح «ضدرژیم» در چاپخانه‌ها و با جوهر و کاغذ و ماشین‌آلاتی به چاپ می‌رسید، و از طرف شبکه‌ای در کشور توزیع می‌شد که مستقیماً از دولت بودجه دریافت می‌کرد! در واقع دیدیم که این «آثار» قلمی با حمایت کدام محافل و در مسیر کدام سیاستگذاری به یکباره بساط کتابفروشان را به اشغال خود در آورد، هر چند که برای استعمار اینبار «خر باقلا»‌ نیاورد.

بر آب افتادن پروژة کودتای «سید خندان» در ایران، در عمل زمینه‌ساز حملة نظامی به افغانستان و سپس به کشور عراق شد. استعمار غرب به هر قیمتی سعی داشت که دو محور اصلی جغرافیائی را از حیطة نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه به دور نگاه دارد: خلیج‌فارس و آسیای مرکزی! و همانطور که دیدیم، در هر دو زمینه عملاً شکست خورده، ولی برنامه‌ریزان استعمار غرب در ایران، در راه فراهم آوردن خروج اینان از بن‌بست، به حساب خود دست به ابتکار «جالبی» زدند: بیرون کشیدن یک دولت «شبه‌نظامی» از صندوق‌های مارگیری انتخابات جمکران!‌ در برنامة این حضرات، «شبه‌نظامیان» وابسته به محفل احمدی‌نژاد می‌توانستند جهت خروج غرب از بن‌بست‌های افغانستان و عراق، راه ورود ارتش‌های اشغالگر به درون کشور ایران را بگشایند! همان عملیاتی که شاهدیم چگونه بارها و بارها در تبلیغات بوق‌‌های حکومتی و همکاران به اصطلاح «خارج‌نشین» این حاکمیت خودفروخته دمیده شد! و همین چند روز پیش سایت «پیک‌نت» به صراحت سخن از برنامة جنگ آمریکا با ملایان به زبان می‌راند! البته این نوع قلم‌به‌مزد تحلیل نخواهد کرد، «سفارش» می‌گیرد و می‌نویسد! ولی دیدیم که جنگ با «شیطان بزرگ» دیگر رنگ و رخسارش از دست رفته، و احمدی‌نژاد هم که چند جاشوی شپشوی انگلیسی را گرفت تا برای ارتش انگلستان «دعوتنامه»‌ برای حمله صادر کند، خود مجبور شد با گارداحترام آن‌ها را تا فرودگاه «بدرقه»‌ کرده، جعبة شیرینی هم برایشان ببرد. اینبار نیز تیر استعمار به سنگ خورد و نتیجة این بن‌بست بلبشوئی است که اینک در حاکمیت مفلوک جمکران مشاهده می‌کنیم.

پس از «افشاگری‌های» پالیزدار، چند روزی نگذشته بود که جریان افتضاح دانشگاه زنجان به راه افتاد، و اینک حکایت افشاگری‌های جدید عبدالله شهبازی، یکی از فدائیان «مقام‌معظم»، مطرح می‌شود. کار آنقدر بالا گرفته که «مقام‌معظم» نیز در سخنان امروز خود که در خبرگزاری فارس انتشار یافته می‌فرمایند:

« اگر كسي ايراد و انتقادي هم دارد نبايد طوري مطرح كند كه موجب تضعيف مديران شود، بلكه همه بايد كمك كنند تا چنانچه ضعفي هم هست با همدلي برطرف شود.»

البته علی خامنه‌ای معمولاً چنین «وق‌وق‌های»‌ صلح‌دوستانه‌‌ای نمی‌‌‌زد‍! یادمان نرفته زمانیکه استعمار در آستین پاره‌اش فوت می‌کرد، خامنه‌ای معمولاً با دادوفریاد و تهدید به صحنه می‌آمد، تا از «مسئولان» از جان گذشتة حکومت اسلامی در منبر و محراب دفاع جانانه به عمل ‌آورد! مقام معظم آنوقت‌ها برای «دشمنان اسلام»‌ پشت سر هم خط و نشان می‌کشید، ولی دیگر نه خطی مانده، نه نشانی! امروز دندان‌های نیش مقام‌معظم را سیاست‌های استعماری از روی ناچاری از بیخ کشیده‌اند، در نتیجه رهبر هم دم لای پایش گذاشته، خواستار «همدلی»‌ می‌شود! می‌باید پرسید همدلی با چه کسانی؟ با معاونین «انتصابی»‌ حکومت الهی که دختر دانشجو را در اطاق‌های دانشگاه مورد تجاوز جنسی قرار می‌دهند می‌باید «همدلی»‌ کنیم؟ در چه مسیری؟ شاید بهتر بود می‌فرمودید که «همکاری کنیم»! شاید می‌خواهید با آن‌ها که در این وانفسای اقتصادی چشم از گرسنگی هزاران ایرانی بر گردانده، روزی چندین هزار تومان فقط هندوانه به اسب‌های‌شان می‌خورانند، «همدلی» هم بکنید؟ این مردک عمامه به سر اصولاً یادش رفته که واژة «همدلی» معنا و مفهومی دارد که در این زمینه نمی‌توان آنرا مورد استفاده قرار داد. بله، به قول ایشان «ضعفی» هست و می‌باید «همدلی» کرد! «همدلی» کنیم، که مقام معظم تا زمانیکه مردمک چشم‌شان می‌جنبد «ولی‌امر» شیعیان «جهان» باقی بمانند! نان مفت کوفت کنند، و ملتی را هم به گرسنگی بیاندازند. به این می‌گویند «همدلی» و به ایشان هم می‌گویند «رهبر نمونه»!‌ در واقع پس از خواندن این «عبارات جالب» که قسمتی از آن، به صورت «تیتر» در فارس‌نیوز به چاپ رسیده، هر کس می‌فهمد که مقام معظم دیگر جا و مکانی برای پارس‌کردن ندارد؛ دوستان قدیم رهایش کرده‌اند، و همچون سگی بی‌صاحب به هر سو می‌دود تا سوراخی بیابد و خود را از چنگ دشمنان برهاند.

از قضای روزگار دنبالة این به اصطلاح «افشاگری‌ها» را در سایت «پیک‌نت» از طریق انعکاس ادعاهای «انساندوستانة» یک شخصیت شناخته شده به نام عبدالله شهبازی مشاهده می‌کنیم. شهبازی نیز درست همانند برادران «رضائی» که در دوران پهلوی‌ها «مبارزات» مسلحانه‌اشان زبانزد خاص و عام شده بود، آنچنان از مردم تحت ستم در ایران حمایت می‌کند که اشک به چشمان هر خواننده‌ای می‌آورد. آقای شهبازی که گویا فراموش کرده‌اند همکار تبلیغاتی و سرکوب‌های مستقیم و غیرمستقیم همین رژیم مفسده‌پرور، وابسته و سرکوبگر‌اند، در اظهاراتی که سایت «پیک‌نت»‌ امروز از جانب ایشان منتشر کرده می‌فرمایند:

«[…] فهمیدم که نیروی انتظامی در ماجرای 13 و 14 خرداد برخورد فجیعی با مردم کمهر سپیدان کرده. مطلع شدم که گویا بانوان را روی زمین خوابانیده‌اند و با پوتین به سر آن‌ها می‌کوبیدند و در اداره آگاهی سپیدان گلوی زنان را فشار می‌دادند و با کتک می‌خواستند که اوراق را امضا کنند. این رفتارها به خاطر اعمال نفوذ برخی مقامات متنفذ فارس بوده است.»

بله، ایشان که در هر فرصتی از دستمال کردن بیضه‌های فرزانة مقام‌معظم کوتاهی نمی‌کنند، و «رهبر، رهبر» گویان مراتب نوکری را به مقام والای «ولی‌امر» به اطلاع خوانندگان می‌رسانند، می‌باید حداقل به رهنمودهای «اخیر» مقام معظم توجه کنند؛ «همدلی» کنند، تا «ضعف‌ها» بر طرف شود! البته نیروهای انتظامی که در روستای کذا به جان مردم افتاده بودند، با حکومت اسلامی هیچ ارتباطی ندارند، و اعضای «سپاه پاسداران» که از نزدیکان و دوستان آقای شهبازی هستند، به اتفاق مقام‌معظم هر چه زودتر آن‌ها را به دست خداوند ابراهیم می‌سپارند تا پوست‌شان را بکند. این «مردم» هم که زیر چکمة همان «نیروهای» انتظامی جان می‌کندند اصلاً ایرانی نبوده‌اند! مسلمان هم نیستند، چرا که اگر مسلمان بودند، با در نظر گرفتن این امر که جدیداً آقای شهبازی به «اسلام» خیلی علاقمند شده‌اند، پوست‌ نیروهای انتظامی را خود آقای شهبازی می‌کندند! «مقامات متنفذ» هم مال استان «فارس» هستند، و اصلاً معلوم نیست چگونه توانسته‌اند طی این سه دهه از چنگال قدرتمند و عدالت‌گستر حکومت اسلامی بگریزند؟

ولی مردم ایران با اینگونه شیوه‌های حکومتی دهه‌هاست آشنای‌اند، و بخوبی می‌دانند که اینگونه طرز برخورد با مسائل از کجا آب می‌خورد. اینکه یک تبلیغات‌چی حکومت، امروز با ماساژ مقام معظم سعی داشته باشد نیروهای انتظامی، متنفذین محلی، حتی امام جمعة خونخوار شیراز و دیگر نوچه‌های آدمکش این حاکمیت استعماری را به زیر سئوال ‌برده، عملکردهای ضدانسانی‌شان را در برابر قضاوت افکار عمومی قرار ‌دهد، فقط یک معنا دارد: جهت حفظ موجودیت خود و مقام‌معظم، رفقا را در دهان گرگ انداختن! می‌باید به آقای شهبازی بگوئیم بی‌جهت دست به دامان «پیک‌نت» شده‌اید!‌ این قماش سایت‌داران استعماری، از قضای روزگار نخستین قربانیان رستاخیز ملت ایران خواهند بود. جنابعالی هم بهتر است به همان کار اصلی خودتان یعنی دستمال کردن بیضه‌های مقام معظم باز گردید، شاید در سوراخی که در چند سال آینده ملت ایران برای ایشان «افتتاح» خواهد کرد، یک کاسه آش کشک هم مخصوص حضرتعالی بگذاریم، که هم مقام معظم آخر عمری بیضه‌مال مخصوص‌شان را در کنار خود داشته باشند، و هم جنابعالی که عمری را در خدمت به سرور گذرانیده‌اید‌ آخر عمری خدائی ناکرده «بی‌سرور» نمانید!



 

 

فیلترشکن‌های جدید25ژوئن2008

http://review.ronaninvestments.com/
http://hiddeneyes.info/
http://www.carpical.com/
http://legalize.r-o-o-t.net/
http://review.healthfaq.ru/

http://www.surfanywebsite.com
http://www.pageunblock.info
http://www.zonesurf.info
http://www.mickeymouseworld.com
http://www.cloakdirect.com
http://www.pagefilter.info
http://www.workstudyguide.com
http://www.proxasite.com
http://www.unseenagent.com
http://www.wowguildwars.com
http://www.privatebypass.info
http://www.protectedrealm.info
http://www.wowgamesworld.info
http://quickmapdirections.info
http://www.covertrealm.com
http://www.browsecloak.info
http://www.pagegoo.com
http://www.techcloak.com
http://www.berserkhost.info
http://www.crypticagent.com
http://surfyaar.info
http://www.concealedinternet.com
http://www.hostbypass.com
http://www.omghuh.com
http://www.zonesmart.info
http://www.2cx.co.uk
http://www.mariogold.com
http://www.forexproxy.info
http://www.wowgamingworld.info
http://www.surfwithproxy2.info
http://www.hostedbypass.info
http://www.xmashideaway.com
http://www.cloakninja.com
http://www.cloaknetwork.com
http://javascriptreference.info
http://www.singlewhiteninja.info
http://www.forexsurfing.info
http://www.zoneunblock.info
http://www.marioallstars.com
http://unwantedtraffic.com
http://www.enigmated.com
http://www.safesearchingforjournalists.info
http://www.wowgamingsite.info
http://www.concealedrealm.com
http://www.berserkweb.info
http://www.wowunblock.info
http://www.proxyg3.com
http://www.xmasescape.com
http://www.studyatschool.com
http://netrenderer.info

بشر و «بزیرگان»!


خبرگزاری «فارس نیوز» که عملاً یکی از ارتجاعی‌ترین شبکه‌های خبری حکومت اسلامی بر روی خطوط اینترنت است، اقدام به انتشار ترجمه‌ای از مصاحبة یک خانم محجبة ترک با یکی از مطبوعات ترکیه به نام «تایم ترک» کرده! البته با در نظر گرفتن سطح بسیار نازل اطلاعات نویسندة این وبلاگ از زبان ترکی، قادر نیستیم در صحت و سقم اظهاراتی که به خانم «نورای جانان بزیرگان» نسبت داده شده اظهار نظری کنیم. شاید در این مقطع ترک‌زبانان بتوانند ترجمه‌ای از این «مصاحبه»، در صورتی که چنین مصاحبه‌ای اصولاً وجود خارجی داشته باشد، ارائه کنند که اگر شامل تبلیغات جناح‌های مشخصی در کشور ترکیه است، همزمان وسیله‌ای جهت تبلیغات حکومت اسلامی نباشد. در هر حال با وجود اینکه حکومت اسلامی به حساب خود این «ترجمه» را جهت توجیه مواضع «اسلامی» خانم بزیرگان انتشار داده، تحلیلی مختصر از آن نشانگر عمق فضاحتی است که این حکومت و امثال آن در بطن‌ آن دست و پا می‌زنند؛ خلاصه بگوئیم، این نوع حکومت حتی لیاقت ارائة مطالبی جهت توجیه مواضع سیاسی خود را هم ندارد. و با یک بررسی کوتاه از اظهارات خانم بزیرگان بر خلاف انتظار مقامات تبلیغات‌چی حکومت اسلامی متوجه می‌شویم که دیکتاتوری حاکم بر ترکیه، علیرغم اظهارات غلط‌انداز حاکمیت آن مبنی بر «لائیسیته»، تا چه حد به حکومت جمکران شباهت دارد! خبرگزاری فارس، این «خبر» را با اعلام مواضع صریح خانم بزیرگان در یک برنامة تلویزیونی آغاز می‌کند:

«روز سه‌شنبه 21 خرداد 1387 مادر جوان محجبه‌اي در يكي از پربيننده‌ترين شبكه‌هاي تلويزيوني تركيه با ابراز ارادت به امام خميني جنجالي بزرگ را در محافل سياسي و خبري تركيه برانگيخت[…]»

البته در اینکه چگونه می‌توان یک «مادر جوان محجبه» را به یکی از به اصطلاح پربیننده‌ترین شبکه‌های تلویزیونی ترکیه آورد؛ میدان و میکروفون به دست‌شان داد تا به قول خبرگزاری فارس «جنجال» راه بیاندازند، جای حرف و سخن باقی است. مگر کشور ترکیه «صاحب» ندارد؟ از قضای روزگار بر خلاف عربده‌های اوباش حکومت اسلامی، هم کشور ترکیه «صاحب» دارد، و هم جمکران؛ اتفاقاً صاحب‌شان هم یکی است: کاخ سفید! ولی جا دارد از خانم «بزیرگان» بپرسیم، سرکار خانم! شما به چه دلیل در کشوری که از نظر تاریخی نزدیک به هزار سال مرکزیت تصمیم‌گیری مطلق در جهان تسنن بوده، به خود اجازه می‌دهید تحت عنوان حمایت از «اسلام»، و پیروی از «تفکر اجتماعی اسلامی» در یک برنامة تلویزیونی از نقطه‌نظرهای فردی حمایت کنید که رهبر شیعیان معرفی شده؛ شیعیانی که می‌دانیم از نظر مفتی‌های سنی‌مسلک از جمله زنادقه و کفارند؟ این اظهارات اگر از جمله «اختراعات» خبرگزاری فارس نباشد، خود دلیلی است متقن بر وجود مشکلات «عقلانی» نزد سرکار خانم «بزیرگان»!

حتماً اخلاص ایشان به حضرت «امام» خمینی در مقطعی به اوج خود می‌رسد که اسکادران‌های سرکوب و شکنجه از طرف امامان «قم و کاشان»، جهت تغییر مذهب روستائیان فقیر و گرسنه در بلوچستان، خوزستان و کردستان به هزار ترفند، حتی از راه شکنجه و سرکوب، به قول خودشان «علی‌یون ولی‌الله»‌ را هم زیر سبیل و چارقد این بینوایان می‌چپانند! مسلماً اگر این «مادر جوان محجبه» از روند مسائل در کشور ایران بی‌اطلاع‌اند، آن‌ها که دست ایشان‌ را می‌گیرند و به یکی از «پربیننده‌ترین» برنامه‌‌های تلویزیونی ترکیه می‌آورند تا چنین ترهاتی از زبان ایشان به خورد مردم بدهند، خوب می‌دانند که چه می‌برند و چه می‌دوزند! ولی سرکار خانم بزیرگان کوتاه نمی‌آیند، و در مورد شرکت خود در برنامة کذا می‌فرمایند:

«در سال 1998، […] در ميان امتحان پايان ترم به خاطر داشتن پوشش اسلامي به زور پليس مرا از سر جلسه امتحان بيرون كردند. من به آن‌ها گفتم كه كارشان مغاير با حقوق بشر است[…]»

بله، همانطور که می‌بینیم، ایشان را ظاهراً از دانشگاه به خاطر «رعایت حجاب» اسلامی بیرون می‌کنند!‌ ولی به خود اجازه می‌دهند ضمن طرفداری از حقوق بشر به یک مردک دجال که صدها دانشجوی ایرانی را به خاطر «عدم‌رعایت» همان حجاب از تحصیلات دانشگاهی محروم کرده، «ارادت» داشته باشند! و اگر از حضور این «فیلسوف» جهان اسلام جویا شوید، حتماً خواهند گفت، «کتک‌خوردن» زنان ایران در خیابان‌ها به دست اوباش و چاقوکشان سرمایه‌داری آمریکا «عین حقوق بشر» است؛ در صورتیکه اخراج ایشان از جلسة امتحان، «حقوق بشر را مخدوش»‌ کرده! وقتی می‌گوئیم این فعلة اوباش واقعاً مغزش پاره سنگ می‌برد، جای بحث ندارد! ولی حضرت علیامخدره در ادامه کار را کامل‌تر می‌کنند، و این امکان فراهم می‌آید که خواننده به صراحت به وجود هر گونه قوة عقلانی و استدلالی در مخیلة ایشان مشکوک شود. «بزیرگان» در مخالفت با «کمال آتاتورک‌» می‌گوید:

«[…] اگر شما با افكار اين فرد موافق نباشيد يعني دشمن تركيه و مام ميهن هستيد! […] من با افكاري كه مربوط به خود آتاتورك مي‌شود و در واقع نگرش او مي‌باشد مخالف هستم و فكر مي‌كنم موافقت يا مخالفت با آن طبيعي‌ترين حق من است[…]»

بله، موافقت و مخالفت با ترهات سیاسی‌ای که یک محفل و یا یک گروه «مافیائی»‌ و نانخور یانکی‌جماعت «علم» می‌کند، مسلماً حق طبیعی‌ هر انسانی است. می‌دانیم که در کشورهای استعمارزدة جهان‌سوم سیاستگذاری به معنای پیروی از منویات سرمایه‌داری جهانی شده؛ در نتیجه، در این مورد ما با ایشان کاملاً موافق‌ایم، می‌باید این حق را برای فرد فرد مردم قائل شد تا از پرستش «بت‌های» عیاری که به دست این محافل در جهان ساخته می‌شود، روی برگردانند. فقط یک مطلب را نمی‌توانیم درک کنیم: کسی که این «حق» را برای خود قائل است، به چه دلیل از افراد و حاکمیتی حمایت می‌کند، که اصولاً این حق را برای هیچکس قائل نیستند؟ مگر «امام»‌ خمینی ایشان حامی چنین حقوقی بوده؟ در کدام سخنرانی و در کدام موضع‌گیری، این دجال خودفروخته که برای حفظ قدرت ملتی را اینچنین در دهان گرگ انداخت، از «افکار عمومی» و «حقوق انسان‌ها» سخن به میان آورده؟ این آیت‌الله «استقراضی» فقط حق خودشان در اعمال حدود اسلامی بر جامعة ایران را به رسمیت می‌شناختند، البته این «حدود» هم همانطور که قبلاً در وبلاگ «کوراندیش روشنفکر»‌ گفتیم، ظاهراً «پیچ‌اش دست خودشان بود»، هر چند دستور از «باغات» خیابان فردوسی صادر می‌شد! خواننده با ادامة قرائت این «مصاحبة‌» جنجالی، به این صرافت می‌افتد که «بزیرگان» در هنگام مصاحبه با «تایم ترک» یا مست بوده، یا اینکه واقعاً قصد شوخی و مزاح داشته!

در همین مقطع، بررسی سخنان غیرمسئولانة این فرد ناقص‌العقل را که خبرگزاری فارس، با انعکاس آن، در واقع سعی دارد تبدیل به «توجیه ‌نامه‌ای» در ثنای مواضع حکومت اسلامی کند، پایان می‌دهیم. واقعیت این است که «مزخرفات» ایشان در موضع بررسی یک نظریة سیاسی، از هیچ ارزشی برخوردار نیست. و اوباش قلم‌زن در «فارس‌نیوز» اگر این مطلب را نمی‌دانند، تحت نظر کسانی اقدام به انتشار این نوع مطالب مضحک می‌کنند که «جزئیات» را خوب می‌شناسند. جزئیاتی که در عمل ما را به کنه فرایند «معصوم‌نمائی»‌ و «مظلوم‌نمائی»‌ در نظریة مردمفریبانة شیعة اثنی‌عشری می‌برد.

فراموش نکنیم که در این به اصطلاح «مذهب»، سمبل شجاعت، مظلومیت و از خودگذشتگی نیز کسی است که برای کودتا و سرنگونی خلیفة وقت به کوفه می‌رود، و زمانیکه طی این «تخاصم» عملاً نظامی، نمی‌تواند از جانب قشرها و گروه‌هائی که به حمایت آنان دلبسته بوده برخوردار شود، «مظلوم» و «شهید»‌ به شمار می‌آید! می‌دانیم که آنچه «فاجعة» کربلا می‌خوانند در ابعادی واقعی و تاریخی، در هزاران نمونه تکرار شده؛ حسین‌ابن‌علی در راستای یک بررسی تحقیقی به هیچ عنوان «مظلوم» نیست. و شاید بهتر باشد صاحب‌نظران در امور دینی به درایت دریابند و مطرح کنند که در چه فرایندی، «شخصیت‌سازی» می‌تواند با تکیه بر توهمات و پیشینه‌های فکری و احساسی یک ملت، از فردی که قصد اعمال حاکمیت بر جهان اسلام را دارد، یک مظلوم و از خود گذشته به جهان شیعی‌مسلک «هدیه» کند! این «مهم» شاید از سینه‌زدن و قمه‌زدن در خیابان‌ها اهمیت اجتماعی و علمی بیشتری داشته باشد، هر چند با چنین تحقیقاتی نتوان امیال و وحشی‌گری‌های مشتی اوباش و چاقوکش را تحت عنوان حمایت از «مظلومیت»، بر مردم یک جامعه «تحمیل»‌ کرد.

خلاصه بگوئیم، حسین به همان اندازه مظلوم بود که امروز امثال «بزیرگان» می‌توانند مظلوم‌نمائی کنند. این خانم «محجبه» که اهداف‌اش از دین و اعتقاد دینی نه ارضاء نیازهای فردی و تعبدی شخص خود، که اعمال یک فاشیسم و برقراری یک حاکمیت استبدادی از قماش حکومت اسلامی بر مردم کشور ترکیه است، ‌ ادعا دارد که به دلیل «ترس» از پلیس، جنین خود را هم «سقط» کرده‌! البته جزئیات مسئله، همانطور که گفتیم از قضاوت ما به دور خواهد ماند، ولی سقط جنین به دلیل ترس از پلیس، مسلماً یک عارضة ناخوش‌آیند روانی به دنبال خواهد آورد، و در اینمورد با ایشان همدردی می‌کنیم؛ هر چند اهداف خبرگزاری فارس را که سعی دارد برخوردهای شیعی‌مسلکان قم و کاشان را با چنین وقاحت به اسلام‌گرایان ترکیه نیز منسوب کند، به شدت محکوم می‌کنیم.

امروز حامیان واقعی اسلام حکومتی، به عبارت دیگر همان یانکی‌ها، در موضع ضعف قرار دارند و حمایت‌های سرنوشت‌ساز اینان از محافل اسلام‌گرا یا دیگر امکانپذیر نیست، و یا در صورت امکانپذیر بودن، بازده قابل توجهی برای سرمایه‌گذاران به همراه نخواهد آورد. تحلیل در مورد اینکه چرا به چنین شرایطی پای گذاشته‌ایم به فرصت دیگری نیازمند است، ولی شاهدیم که اسلام‌گرایان تمامی تلاش خود را به خرج می‌دهند تا بحران «حکومت اسلامی» را منطقه‌ای کنند. و با اینکار به خیال خام خود ارتباط گسترده میان محافل اسلامی در کشورهای منطقه را فراهم آورند. به صراحت می‌گوئیم، اگر چنین راه‌کاری امکانپذیر می‌بود، شرایط ترکیه به نقطة کوری که امروز شاهدیم نمی‌رسید. با این وجود این امر را قبول خواهیم کرد که در صورت حضور یک سیاهپوست ظاهراً «مسلمان»‌ در کاخ‌سفید، نخستین موضع‌گیری‌های حاکمیت دمکرات‌ها می‌تواند همچون سه دهة پیش،‌ بار دیگر آمریکا و اسلام را در خطی استراتژیک و مشترک قرار دهد. فقط یک سئوال بی‌جواب می‌ماند: در شرایط فعلی این اشتراک استراتژیک آیا برای بازیگران‌اش آینده‌ای خواهد داشت یا خیر؟ به عقیدة ما این «خط» از هم امروز محکوم به شکست است، و در صورت چنین موضع‌گیری‌ای حاکمیت ایالات متحد می‌باید خود را برای بحرانی بسیار وسیع‌تر آماده کند، بحرانی که نتیجة از دست دادن تمامی اهرم‌های سیاست‌گذاریش در منطقه خواهد بود.




فیلترشکن‌های جدید23ژوئن2008

http://www.hostedrealm.com
http://www.encryptedzone.net
http://www.studyatschool.com
http://www.hostedrealm.info
http://www.cloakzone.info
http://www.concealedinternet.com
http://www.mickeymouseworld.com
http://www.invisibleplace.com
http://www.insidehamlet.com
http://www.scienceparadox.com
http://www.protectedrealm.info
http://www.2cx.co.uk
http://www.wowgamingsite.info
http://www.xmasescape.com
http://www.cloaknetwork.com
http://www.zonebrowse.info
http://www.unseenagent.com
http://www.privatebypass.info
http://www.cloakninja.com
http://www.anonymouswebbrowse.com
http://www.mariogold.com
http://www.pagecloak.info
http://www.concealedtools.com
http://www.playwowonline.com
http://www.wowgamingworld.info
http://www.concealedrealm.com
http://www.wowgamesworld.info
http://www.proxygator.org
http://divxfullmovies.com/phproxy
http://www.prox54.info
http://www.xmashideaway.com
http://www.enigmated.com
http://proxawebsite.com
http://www.covertrealm.com
http://browseseed.com


کوراندیش «روشنفکر»!


صحنه‌گردانان سیاست روز در کشور ایران علاقة فراوانی به مرد‌گان دارند. این یکی از خصوصیات اصلی جوامع استبدادزده است. مردگان در اختیار زنده‌ها قرار می‌گیرند، تا هر گونه تحلیل و بررسی که زنده‌ها «صلاح» می‌دانند در موردشان صورت گیرد. به طور مثال، در شرایطی که حکومت اسلامی کبریت‌های بی‌خطری از قماش ابراهیم یزدی، بازرگان، و بسیاری از اوباش داخلی خود از جمله «استاد» بنی‌صدر را تبدیل به مخالفان سیاسی کرده، و مرتباً در مورد احوالات و گفتار اینان داد سخن می‌دهد، یکی از طویل‌ترین خیابان‌های پایتخت اشغال شدة کشور ایران به نام «دکتر» شریعتی مزین شده! این جناب «دکتر» اگر زنده می‌بودند، مسلماً در کنار بسیاری دیگر یا محکوم به زندگی در خارج از کشور می‌شدند، و یا در سلول‌های زندان «اسلامی» اوین از اوباش و چاقوکشان سرمایه‌داری بین‌المللی همه روزه کتک و مشت و لگد دریافت می‌فرمودند. ولی از آنجا که «دکتر»، عمرش را به بنده و شما داده، خیابان به نام وی کردن زیاد اشکال ندارد؛ هر وقت می‌خواهند «دکتر» را به حکومت اسلامی می‌چسبانند، هر وقت هم لازم شد از حکومت جدا کرده، به اوپوزیسیون «هزارخط» دست‌ساز استعمار منسوب می‌کنند!

در قدیم، آخوندی برای یک زن شوهردار دندان تیز کرده بود. روزی شوهر این زن را هنگام ادرار در یک کوچة بن‌بست غافلگیر کرد و گفت فلانی، زنت بر تو حرام است، رو به قبله ادرارکردی، محلل باید! خلاصة مطلب آخوند به نیت خود رسید! ولی روزی که خود در همان کوچه و به سوی همان قبله در حال ادرار بود، و همان مرد وی را غافلگیر کرد و گفت، زنت‌ بر تو حرام است، و محلل باید!‌ آخوند ‌خندید و گفت، خیر! من آلت‌ام را به سوی مشرق پیچانده بودم، تو ندیدی! مرد می‌گوید از کجا بدانیم تو آلت‌ات را پیچانده‌ای؟ آخوند جواب می‌دهد، «برای اینکه پیچش دست خودم است!»‌ این دقیقاً همان داستانی است که در نخستین روزهای انقلاب «شکوهمند» اسلامی، خمینی تحویل مردم داد: «اگر همه بگویند نه، من می‌گویم آری، و حق هم با من است!»

بله، همانطور که می‌بینیم «پیچ» بساط شریعتی هم مثل فلان حاج ‌پشم‌الدین به دست خودشان افتاده! شریعتی در برخی محافل متفکر بزرگ اسلامی است، و در برخی دیگر همتراز زندقه و کفار! هر چند این محافل همگی سر در یک آخور مشترک داشته باشند! در واقع، بستگی دارد کدام محفل می‌باید بوق تبلیغاتی خود را تحت عنوان اسلام به خورد ملت ایران دهد. ولی اگر منصفانه تحلیل کنیم شریعتی نه در کتاب‌هایش و نه در مقالات و سخنرانی‌ها آنقدرها «آش دهان سوزی» نیست. شریعتی نه با فلسفة غرب آشنائی آکادمیک لازم را دارد، و نه فناوری‌های نظریه‌پردازانة «جامعه‌شناسی» علمی غربی را می‌شناسد. دانش وی از اسلام و تاریخ اسلام نیز فقط در حد همان پیش‌فرض‌هائی است که از طرف عوام‌الناس و خصوصاً طبقات اجتماعی‌ای که به جماعت قاری و روضه‌خوان نزدیک‌اند، مورد «تأئید» کامل قرار می‌گیرد. شریعتی نه در زمینة علم جامعه‌شناسی اهرم‌های جدیدی را مطرح کرده، و نه سواد اسلامی‌اش در حدی است که بتواند از مرزهای اسلام حوزوی و عامیانه فراتر رود. آنچه شریعتی را در بطن جامعة ساواک‌زدة آریامهری به مرتبه و درجة «والای»‌ متفکر رسانده، در واقع بازتاب فقر فرهنگی خود اوست. وی تلاش دارد تا به صورتی هر چند ابتدائی، «چندپارگی» فرهنگی در بطن جامعة ایران را جوابگو باشد. البته می‌باید عنوان کنیم، پاسخی که شریعتی می‌یابد فقط در راستای نیازهای قشر و طبقة اجتماعی خود اوست! طبقه‌ای که در اوج اسلام‌باوری می‌بایست کراوات بزند، ریش بتراشد، با زن‌های بی‌حجاب معاشرت و نشست و برخاست کند، «علمی‌» باشد، و خود را علم‌دوست هم بنمایاند!‌ خلاصة مطلب همان بن‌بستی که استعمار در چارچوب حاکمیت پهلوی‌ها طی 57 سال ایران را در بند آن گرفتار آورده بود.

اینکه شریعتی برای «پاسخ» به این «بن‌بست» ساختاری، بازگشت به نوعی «اسلام‌باوری»‌ علمی‌نما را توصیه کرده، در عمل یک «بیراهه» است!‌ اسلام نمی‌تواند علمی باشد! این دین، چون دیگر ادیان بر اساس «تعبد» و بندگی بنا شده، و جائی برای «شهروند» در مفهوم امروزی کلمه در آن پیش‌بینی نشده است. تبعات بیراهة پیشنهادی شریعتی، یا توهمی به نام اسلام «پیشرو» را، امروز ملت ایران به بهای بسیار سنگینی در لوای یک حکومت آخوندی، همه روزه با پوست و گوشت خود متحمل می‌شوند. مفر از جامعة استبدادزده و ساواک ساختة پهلوی‌ها نه «انقلاب» اسلامی بود، و نه به اصطلاح حکومت کارگران و زحمتکشان، در الگوی «اروپای شرقی»!‌ مفر از چنین بن‌بستی ساده‌تر و قابل هضم‌تر از این‌ها بود. می‌بایست تلاش‌ها بر پی‌ریزی یک پروژة اجتماعی، سیاسی و اقتصادی‌ متمرکز می‌شد که هم حضور فعال و همه‌جانبة مردم را بر‌انگیزد و هم با تأمین حقوق انسانی ملت مایة گسترش آرامش، امنیت و صلح‌اجتماعی ‌شود. امروز نیز این نیاز برآورده نشده! چرا که چنین فرایندهائی را نه در اسلام شیعی می‌توان یافت و نه در استالینیسم افسار گسیخته!

ولی همانطور که گفتیم انداختن باد در بادبان کشتی «شریعتی» امروز مدروز شده! و در این راستا بنگاه «بی‌بی‌سی» نیز نمی‌خواهد از هم‌پالکی‌ها عقب بماند. به همین دلیل در تاریخ 31 خردادماه سالجاری، در گزارشی از مراسمی که به یادبود شریعتی بر پا شده، چنین می‌نویسد:

«[این بنیاد] روز بیست و نهم خرداد هم زمان با سی و یکمین سالگرد شهادت دکتر شریعتی میزبان نشستی با عنوان زن و شریعتی بود.»

همانطور که می‌بینیم «بی‌بی‌سی» نیز «شهادت» فرضی شریعتی را همصدا با برخی محافل آخوندی مورد تأئید قرار می‌دهد! و در شرایطی که هاله‌ای از ابهام کامل بر زندگی و مرگ شریعتی، همکاری‌های احتمالی وی با ساواک و تشکیلات دولت سایه افکنده، اینگونه «موضع‌گیری‌های»‌ مزورانه را از جانب یک خبرپراکنی نه چندان خوش‌نام چگونه می‌باید تحلیل کرد؟ همه می‌دانیم که در دوران پهلوی‌ها، کلیة فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه زیر نظر ساواک سازماندهی می‌شد. و امروز نیز در بر همین پاشنه می‌چرخد. از طرف دیگر تأسیس تشکیلات گسترده‌ای مذهبی با سرمایه‌ای بسیار کلان، به نام حسینیة ارشاد در شمال شهر تهران، و هدایت منظم خیل مستمعین دانشجو به این مرکز از طرف مقامات امنیتی، این شبهه را ایجاد می‌کند که فوت کردن در آستین پارة «روشنفکری اسلامی» بیشتر یک پروژة امنیتی بوده تا یک عکس‌العمل «اجتماعی ـ تاریخی»! خلاصة مطلب، پدیده‌ای که امروز آن را شریعتی می‌خوانیم، همچون اسطوره‌های مصدق، فاطمی، بازرگان، بنی‌صدر، و … مجموعه‌ای است از توهمات اجتماعی در داخل کشور، و تبلیغات استعماری غرب!

در ثانی، این سئوال مطرح می‌شود که، اگر امروز برخی افراد در بارة شریعتی اظهارنظر می‌فرمایند، خود تا چه حد از جامعة ایران شناخت تاریخی و اساسی دارند؟ کسانیکه در این «گردهمائی» سخنرانی کرده‌اند، با در نظر گرفتن محتوای کلام‌شان عملاً جز تکرار همان تبلیغات سیاسی حکومت اسلامی حرف دیگری نداشته‌اند. این فضاسازی‌ها را مسلماً نمی‌توان در یک وبلاگ گشود، ولی زمانیکه یکی از سخنرانان به نام پروین بختیارنژاد، در مقام روزنامه نگار عنوان می‌کند که شریعتی از طرفداران حضور زنان در سطح جامعه بوده، می‌باید به ایشان بگوئیم، در آنچه شریعتی عنوان کرده نمی‌توان «حضور زن در جامعه» را به مفهوم امروزی تمیز داد. در ثانی، «حضور» به هیچ عنوان به معنای «حقوق»‌ نیست!‌ زنان هندوستان نیز حضور گسترده‌ای در سطح جامعه، کارگاه‌ها و کارخانه‌ها و مزارع دارند، ولی به دلیل ساختار مردسالار و زن‌ستیز حاکم بر این جامعه، تعداد بیشماری از همین زنان پس از مرگ همسر دست به خودکشی می‌زنند، و یا به همراه جسد وی سوزانده می‌شوند. از این گذشته، «روزنامه‌نگار» محترمه فراموش کرده‌اند که سخن گفتن از «حضور» زن در جامعة امروز تبدیل به یکی از ترفندهای حکومت اسلامی شده، تا به این ترتیب بتواند بهره‌کشی از نیروی کار ارزان قیمت زنان را تحت عنوان «حقوق اجتماعی» برابر زن و مرد، بر جامعه تحمیل کند. بررسی تمامی این «سخن‌پرانی‌ها» مسلماً نیازمند صرف وقت و نیروئی است که از حد یک وبلاگ فراتر می‌رود، ولی در این اصل کلی تردیدی نیست که چرخش صریح حاکمیت انگلستان به سوی «اسلام ‌روشنفکری» که دیروز با انتشار سخنان مضحک اکبر رفسنجانی در مورد آزادی‌های اجتماعی آغاز شده، و امروز کار را به شریعتی و «زن‌دوستی» اسلام‌گرایان ایران کشانده قسمتی از یک سیاست کلی است. سیاستی که در مورد چند و چون آن در فرصت دیگری سخن خواهیم گفت.


 

 


فیلترشکن‌های جدید21ژوئن2008

http://www.proxsurf123.info
http://karnataka.us
http://www.mickeymousedirect.com
http://myespn.info
http://everloveme.com
http://seoread.com
http://www.wootproxy.info
http://acessototal.net
http://www.wooproxy.info
http://r4d.us
http://foobler.com
http://1sell.info
http://911a.info
http://www.free-view-tv.com
http://addb.info
http://xboxworldwide.org
http://09gtr.com
http://www.netthinking.cn
http://www.proxinetwork.com/goto
http://vpssell.net
http://www.lazyfoo.info
http://proxy.bestmp3s.cz
http://www.unseeme.com
http://proxyexplore.com
http://superbypass.info
http://timemag.info
http://www.freeimagery.cn
http://www.hidefx.com
http://www.proxy1up.com
http://www.proxysurf123.info
http://pipemy.info
http://www.webtoast.com.cn
http://www.proxysurf99.info
http://www.gethidden.info
http://www.proxygator.org
http://www.proxyme2.com
http://froghosting.org
http://www.myinternets.info
http://seoip.us
http://www.wooyay.info
http://seo4expert.com
http://www.2cx.co.uk
http://www.rivisionfx.com
http://hifiproxy.info
http://s1d.info

 

«تضاد» و بلاهت!


امروز ما ایرانیان از نظر سیاسی فضای جدیدی را تجربه می‌کنیم. بازداشت یک معاون دانشگاه به جرم تعرض جنسی به یک دختر دانشجو در یک مؤسسة آموزش عالی، در تاریخچة دانشگاهی ایران «سابقه» نداشته. البته در همین مقطع بگوئیم، آنچه سابقه نداشته، بازداشت چنین اوباشی بوده، چرا که از دیر باز چنین اعمالی رایج بوده. در عمل، مشکل می‌توان فرایند استبداد سیاسی و استعماری را که ایرانیان از 80 سال پیش با پوست و گوشت خود متحمل می‌شوند، از خط اصلی «فساد» و «فاسد‌پروری» به دور نگاه داشت. بارها در مطالب پیشین همین وبلاگ عنوان کرده‌ایم که یکی از اهرم‌های قدرتمند و توانای استعمار در بطن جامعة ایران همان «شبکة فساد اداری» است؛ این شبکه در عمل دست‌توانای استعمار شده و در هر گام می‌تواند مسیر سیاست‌گذاری‌های کشوری را در چارچوب منافع محافل استعماری منحرف کند. در عمل دوام و بقاء نظام‌های استبدادی و استعماری در گسترش فساد اداری و پرورش همین عوامل فساد است. و در همین راستا می‌باید افشاگری‌های اخیر را به فال نیک گرفت. چرا که نویدی است بر گشوده شدن تدریجی فضای اجتماعی کشور که طی 80 سال گذشته از طرف استعمار عملاً «مصادره» شده بود.

ولی آنچه بیش از پیش می‌تواند از برخورد سازندة مردم با این «بحران»، که حاکمیت اسلامی را همچون گردبادی سهمگین به درون خود فرو می‌کشد باز دارد، و تحرکات سازنده را نهایت امر به بن‌بست بکشاند، نه طبیعت مفسده‌پرور حکومت اسلامی، که نبود تحلیلی متقن و منسجم از رخدادهاست. برخورد ساده‌انگارانه با این رخدادها می‌تواند به فاجعه‌ای اجتماعی و ملی منجر شود، فاجعه‌ای چون کودتای 22 بهمن، و پیامدهائی به مراتب مفتضحانه‌تر و ویرانگرتر از آن. چرا که تردیدی نیست، در تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی امروز می‌باید دست بحران‌سازان وابسته به استعمار را در فضای «رسمی» سیاست کشور به صراحت باز شناخت. این فضای به اصطلاح «رسمی»، اینک از ابعادی درونمرزی و برونمرزی برخوردار شده!

یک اصل کلی را در همینجا عنوان می‌کنیم: استعمار دست از منافع خود نخواهد شست؛ این پندار کودکانه که تغییر یک دولت و یک مجلس می‌تواند تغییری در شرایط اجتماعی و سیاسی کشور ایران ایجاد کند،‌ توهمی است که استعمار به ما تلقین کرده. به زندان انداختن این و یا آن عامل شناخته شدة حاکمیت اسلامی، و یا حتی به قتل رساندن اوباشی از قماش سعید امامی، یا تغییراتی باز هم مضحک‌تر از این‌ها، که به طور مثال در آرایش «اوپوزیسیون» نانخور غرب صورت می‌گیرد ـ این اوپوزیسیون وظیفة اصلی‌‌اش طی سه دهة گذشته به بیراهه کشاندن نیروهای مخالف حکومت اسلامی و فراهم آوردن امکانات زیست طولانی‌تر برای آخوندیسم بوده ـ تغییری در اصل مسئله به همراه نخواهد آورد. استعمار، گام به گام و تا آخرین نفس، منافع خود را در ایران دنبال می‌کند. ولی «بحران» امروز نتیجة تغییراتی است که بر استعمار و منافع استعماری نیز تحمیل شده، از این «بحران» نه حکومت اسلامی مفری دارد، و نه محافل استعماری؛ فقط این سئوال باقی می‌ماند که تحت چه شرایطی و با پی‌افکندن چه تدابیری می‌توان از این بحران به نفع مسائل اجتماعی کشور بهره‌برداری کرد.

موضع‌گیری‌های حکومت اسلامی در مورد این افشاگری‌ها و کسانیکه در پی این مسائل به دلائل مختلف گرفتار نظام بی‌انتظام و بی‌قانون قوة قضائیة اسلامی می‌شوند، بیشتر بر محور یک نوع «قانون‌سالاری» فرضی دور می‌زند! چنین می‌نمایانند که اینک «قوانین» در این حاکمیت حامی حق و عدالت شده، و در نتیجه می‌توان با تکیه بر همین حکومت به اهداف «والا» دست یافت! البته می‌دانیم که اگر حداقل «قانون‌سالاری» در کشور وجود می‌داشت، این «بحران» می‌بایست سال‌های سال پیش بروز می‌کرد، در دورانی که اوباش حوزه و بازار توسط سازمان سیا، به تازگی از زباله‌دان‌ها به کاخ‌ها منتقل شده بودند. در دورانی که مصادرة اموال بجای آنکه دزدی و چپاول معرفی شود، عملی قهرمانانه و «انقلابی» شده بود! در دورانی که سردار سازندگی، مقام معظم فعلی، آیت‌الله منتظری و فرزند «شهیدشان»، به همراه دادستان کل «انقلاب‌اسلامی» ـ قدوسی ـ و بسیاری دیگر از «شخصیت‌های» فرضی این غائلة استعماری در پی لفت‌ولیس‌ها و بده‌بستان‌های محفلی با گلوله و بمب به جان یکدیگر افتاده بودند. این «جنگ» مقدس بر سر اموال چپاول شده مدت‌هاست که پایان یافته، و ساختار یک قدرت «کاذب» و تماماً وابسته به استعمار سال‌هاست که بر ملت ایران سایة شوم خود را گسترانده! این سئوال مطرح می‌شود که به چه دلیل امروز و پس از گذشت سی‌سال می‌باید به «قانون‌سالاری» بیاندیشیم؟ اگر «قانون‌سالاری» خوب است، مگر آنروزها خوب نبوده؟

زمانیکه در سیاه‌چال‌های همین حاکمیت اوباش پاسدار از دختران این سرزمین به جرم عقاید سیاسی‌شان، تجاوز می‌کردند، تا برای تیرباران صبحگاهی آماده شوند، فیلم‌ها و ضبط‌صوت‌ها کجا بود؟ اوباش «تحکیم ‌وحدت»، که خود از حامیان سرکوب دانشگاهی در این مملکت هستند، به چه دلیل با سی‌سال تأخیر به قول خود به فکر حفظ «نوامیس» دختران دانشگاهی افتاده‌اند؟ امثال این دختر دانشجو، آنروزها مورد تعدی قرار نمی‌گرفت؟ اگر امروز یک برنامة از پیش آماده شده، وسیلة «تبلیغات» مهوع «قانون‌سالاری» در دست مشتی خودفروختة اجنبی‌پرست شده، و اگر امثال عمادالدین باقی، محمد ملکی، هاشم آغاجری، و … امروز قانون‌شناس شده‌اند، ما که می‌دانیم این حکومت از کدام لجن‌زار سر بر آورده.

عیسی سحرخیز، در سایت آیت‌الله رفسنجانی ـ روزآن‌لاین ـ مقاله‌ای قلمی فرموده‌اند تا به قول خودشان ابعاد «فساد و فاجعه» را در این مملکت «نشان» دهند! البته از آنجا که «بر کچل نام زلف‌علی می‌گذارند»، آقای سحرخیز نیز خیلی «دیرهنگام» سر از بالین «توهمات» افسانه‌ا‌ی‌شان برداشته‌اند. با این وجود جهت حفظ «ظواهر» ـ می‌دانیم که برای این قماش زباله، «ظواهر» همه چیز است ـ فقط پس از تجلیل فراوان از اهداف والای این «انقلاب»، و یادآوری جانفشانی‌های اصطلاح‌طلبان، و این امر مهم که «انقلاب» چقدر خوب بوده، همچون دیگر همپالکی‌ها در حزب‌ توده، مسجد شوربا، هیئت روحانیت سلطنت‌طلب، و … اظهار تأسف می‌فرمایند که چرا کار به اینجا کشیده؟ باید به ایشان بگوئیم، ما که می‌دانیم چرا کار به اینجا کشید، و در بالا هم گفتیم که ارباب‌تان زیر پای مبارک‌ سروران‌تان را خالی کرده‌اند. اگر شما ماوقع را نمی‌دانید، از همان‌ها که سی‌سال است از دست‌هایشان همه روزه نان دریافت می‌کنید، بپرسید! ‌با این وجود ما از شما می‌پرسیم، «حاج‌آقا! چرا تأسف می‌خورید؟» برای شما که بد نشد!‌ ما که می‌دانیم از کدام سوراخ بیرون آمده‌اید! چرا به قول همان‌ها که تحت فرامین‌شان مردم این مملکت را سرکوب کرده‌اید، پس از وضو و غسل و جماع و تقیه و تنقیه و بساط و هزار کثافتکاری دیگر،‌ شکر نعمت نمی‌گذارید؟ می‌بینیم که حاج‌آقا با یک من ریش «انقلابی»، حالا طرفدار آزادی‌مطبوعات هم شده! از قدیم می‌گفتند «فلانی را به ده راه نمی‌دادند، …» آنروزها که رهبر انقلاب شکوهمندتان می‌‌گفت، «قلم‌ها خودشان را اصلاح کنند»، و هیئت تحریة روزنامة آیندگان به زندان رفت و هیچکس نفهمید کارش به کجا کشید، آنروز که سردبیر پیغام‌امروز را در تهران تیرباران کردند، مطبوعات «مشکل» نداشتند؛ مشکل حل شد و شما هم سی‌سال «عزت» و احترام برای ما ملت و خصوصاً مطبوعات مملکت به ارمغان آوردید! پس می‌باید باز هم پرسید، ‌ درد سرکار چیست که می‌نالید:

«اين بحث امروز و ديروز هم نيست، سال‌هاست كه چنين فاجعه‌ي عميق و فساد گسترده‌اي رواج داشته است. ‏اما امروز كه پايه‌هاي حكومت ولايت فقيه با روش‌هاي غيرمردمسالارانه سست شده[…]»

پس ایشان قبول دارند که سال‌های سال است چنین فاجعه‌ای بر ملت ایران تحمیل شده، و حتماً همان روزها که به فرمان امام امت توی سر مردم این مملکت می‌زدند، جهت مبارزه با همین «فجایع» و حفظ حکومت ولایت فقیه با روش‌های مردم‌سالارانه بوده! ولی «نگرانی» حاج‌ سحرخیز همانطور که می‌دانیم ارتباطی زیادی با فجایع ندارد، به قول خودشان، «امروز پایه‌های حکومت سست شده!» بله، دیروز مردم‌سالاری بود و همه چیز «محکم»، امروز دیکتاتوری شده، و همه چیز هم «سست»!‌ واقعاً هم حق دارند. چون اگر پایه‌های این حاکمیت آدمخوار «سست» نشده بود، ایشان بجای «لغزپرانی» در روزی‌نامه‌های حکومتی که به دست اوباش حوزه و بازار در خارج از مرزها تأمین هزینه می‌شود، هنوز مشغول انجام وظایف انقلابی و مردم‌سالارانه در خدمت ولایت فقیه بودند! البته هدف این وبلاگ به هیچ عنوان بررسی اوضاع و احوال اوباشی از قماش سحرخیز نیست، می‌دانیم که اینان همچون ویروس از همه جا به سراغ ملت‌ها و مردمان می‌روند، تا نانی به کف آرند و به نکبت بخورند، و از قضای روزگار مثل «خرگوشک کوچولو» زاد و ولدشان هم زیاد است!

ولی سئوالی که معمولاً در فضای سیاست‌های استعماری بی‌جواب می‌ماند، وضعیت «اصطلاح‌طلبان»، «آزادیخواهان»، «انقلابیون»، و … در ارتباط با عامل «قدرت» است! جواب به این سئوال را اوباش حکومتی و اوباشی که در انتظار رسیدن به حکومت روزشماری می‌کنند، پیوسته به سکوت برگزار خواهند کرد، تا با تکیه بر این سکوت بار دیگر استعمار بتواند مهره‌های «مطمئن»‌ و سرسپرده را به صور مختلف در رأس امور مملکت به مردم کشور حقنه کند. امروز شاهدیم که استعمار، سرمایه‌گذاری خود جهت حاکمیت اسلامی را عملاً‌ طی سی سال مستهلک کرده، و جهت به قدرت رساندن گروه دیگری از همین اوباش دست به صحنه‌سازی زده!

این است واقعیت آنچه «افشاگری‌های»‌ امروز را رقم می‌زند. از یک دخترخانم فیلم می‌گیرند؛ یک سردار را لخت و عور میان 6 زن دستگیر می‌کنند؛ دو نمایندة مجلس را به دلائل «اخلاقی» به زندان اوین می‌برند؛ پالیزدار را به هلفدانی می‌اندازند؛ ‌ و امروز هم خبردار شدیم که یکی از کتاب‌سازان مهم حکومت اسلامی، «عبدالله شهبازی» پس از سی‌سال عزت و احترام در «وزارت اطلاعات» جمکران، روانة سلول‌های زندان زیر نظر همکاران سابق خودش شده! با این وجود، نویسندة این سطور معتقد است که جهت بررسی آنچه در ایران در شرف وقوع است، بر خلاف ادعاهای «مسخرة» حزب توده نمی‌توان در پی کشف «تضاد» در بطن دسته‌بندی‌های سیاسی کشور بود.

حزب توده که طی نیم قرن گذشته، خود تبدیل به یکی از عوامل اصلی تأمین فلسفة وجودی جهت حاکمیت راستگرایان افراطی بر جامعة ایران شده، در «سرمقالة»‌ خود ادعا دارد که بحران «پالیزدار»‌ و به احتمالی بحران‌های دیگر، نشانة برخورد میان جناح‌های مختلف حکومت است!‌ این «تحلیل» درست همان است که در مثل گفته‌اند، «شیره را خورد و گفت شیرین است!»‌ دست‌تان درد نکند، برای ارائة چنین تحلیل فراگیری حتماً 70 سال سابقة فعالیت‌ سیاسی هم لازم بود! ولی لنینیسم آبکی «حزب توده» در همین نقطه متوقف می‌ماند!‌ خلاصه بگوئیم، عامل «تضاد» را آقایان توده‌ای‌ها فقط در برخوردهای احمدی‌نژاد با دیگر عمله‌های استعمار «خلاصه» می‌کنند!

در اینکه اوباش نانخور استعمار به جان یکدیگر افتاده‌اند جای هیچ تردیدی نیست، ولی اگر حزبی ادعای ارائة «تحلیل» دارد بهتر است اول بگوید که چرا لنینیسم آبکی‌اش «تضاد» را فقط در بطن جامعة ایران دنبال می‌کند؟ چرا این «تضاد» در چارچوب برخورد منافع قدرت‌های بزرگ جهانی مورد بررسی قرار نمی‌گیرد؟ وقتی می‌گوئیم مشکل اساسی در کشور ایران پرده‌پوشی و «آبروداری» احزاب و تشکیلات سیاسی برای محافل استعماری است، بی‌دلیل چنین حرفی نزده‌ایم. رفتار «ابلهانة» توده‌ای‌ها خود یکی از نمونه‌های واقعی و ملموس چنین برخوردهائی است. تشکیلات سیاسی در کشورهای جهان سوم از هیچگونه حوزه‌ای جهت برخورد سیاسی، حتی در چارچوب نوعی «رزمایش» نمایشی برخوردار نیستند؛ دست‌نشانده‌اند و تا آخرین قطرة خون در پای اربابان جان‌فشانی خواهند کرد!

ولی صحنة امروز کشور را می‌باید به صورتی منصفانه و با تکیه بر شواهد واقعی مورد بررسی قرار داد. «روشنگری» یکی از اهداف اصلی در برخورد سیاسی است، در غیر اینصورت همة صحنه‌گردانان و دلالان و لات‌ها از قماش هیئت مؤتلفه، احمدی‌نژاد، مقام معظم، و … به سیاست کشور خواهند پرداخت. و می‌دانیم که اگر سیاست مملکت در دست چنین افرادی گرفتار آید، اهداف اصلی سیاست از میان خواهد رفت؛ سیاست همانطور که تا به حال دیده‌ایم در کشور ایران نان‌دانی شده! می‌باید با این روند برخورد کرد؛ و قبول کرد که در شرایط فعلی استعمار دیگر جهت تأمین حاکمیت بر کشور ایران نمی‌تواند از میان ناکجاآبادها و زباله‌دانی‌های خود در این سوی و آن سوی جهان، «شخصیت» بیرون بکشد و در طرفه‌العینی اینان را بر جامعة ایران، همانطور که طی خیمه‌شب‌بازی‌های 22 بهمن شاهد بودیم، تحمیل کند. این تلاش استعماری در دورة محمد خاتمی از سوی غرب صورت گرفت و نتیجة آن جز بی‌آبروئی شخصیت‌های «پشت‌پردة» استعمار هیچ نبود. دیدیم که چگونه از درون سلول‌های زندان اوین «شخصیت» به واشنگتن و لندن «اعزام» می‌شد، و پشت سر هم از زبان وزراء، نمایندگان مسجد شوربای اسلامی، و دیگر نانخورهای حاکمیت ضدبشری آخوندی در ثنای آزادی و آزادیخواهی «رساله» به سراسر جهان مخابره می‌شد! اگر این ترفند استعماری در نطفه خفه شده، مطمئن باشیم که نمایشات مضحک دیگری که از این قماش در دست تهیه است نیز به اهداف خود نخواهد رسید.

اینکه این دولت و این حاکمیت کاری با انسان و انسانیت ندارد یک مطلب قبول شده است. ولی این امر که «تضاد» ایجاد شدة فعلی را همانطور که عملة حکومت اسلامی تعریف می‌کنند، «تلاشی»‌ جهت بهبود شرایط کشور معرفی کنیم، و یا همچون حزب همیشه منحلة توده، به دنبال «کشف» تضاد در میان طبقات چاقوکشان حاکمیت وابسته به سرمایه‌داری غربی در تهران باشیم، مطلب دیگری است. اهداف واقعی استعمار از تزریق دو راه‌کاری که در بالا به آن اشاره کردیم کاملاً روشن است، یک راه‌کار روی به جانب توجیه این حاکمیت و «تفهیم» اهداف والای آن دارد، و راه‌کار دیگر تمامی سعی خود را به خرج می‌دهد که برخوردهای ایجاد شده در بطن جامعة ایران را فقط به موضوعات داخلی محدود کند. این دو برخورد از قضای روزگار انگشتان یک دست واحد‌اند: گسترش «توهم» قدرت سیاسی حاکم، و گسترش ساده‌اندیشی در امور سیاست کشور. همان عواملی که نهایت امر در به وجود آوردن «فاجعه‌های» سیاسی پی در پی در ایران نقش‌آفرینی کرده‌اند.


فیلترشکن‌های جدید19ژوئن2008

http://www.ozowned.info
http://www.webfreego.info
http://www.kongproxy.info
http://www.coedproxy.info
http://a-hide.info
http://hifiproxy.info
http://www.theultimateuberproxy.info
http://www.reepr.info
http://hastyproxy.com
http://www.netthinking.cn
http://everloveme.com
http://superbypass.info
http://www.prox54.info
http://www.acrob.info
http://www.hidemyhoozit.info
http://www.wooproxy.info
http://www.rivisionfx.com
http://www.proxyzombieinfo.com
http://www.wildweasels.info
http://acessototal.net
http://www.metop.info
http://www.internetdefilter.info
http://www.puffus.info
http://www.hardb.info
http://vekcel.com
http://www.toxiproxy.info
http://www.proxypong.info
http://seoip.us
http://www.intui.info
http://www.unseeme.com
http://www.surf333.info
http://www.toxiproxi.info
http://www.mickeymouseband.com
http://www.salti.info
http://www.stere.info
http://www.hidemyride.info
http://www.prox99.info
http://www.awemazing.info
http://seoread.com
http://www.theocrap.info
http://911a.info
http://www.zombieproxy.info
http://www.stacee.info
http://09gtr.com
http://www.wooyay.info
http://www.proxsurf123.info

http://www.proxsurf99.info
http://timemag.info
http://www.proxifizzle.info
http://www.hidefx.com

انگولک‌چی در زنجان!



امروز انگولک‌چی خبردار شد که در دانشگاه زنجان، به قول مش‌قاسم افرادی «بی‌ناموسی» می‌کنند! البته همانطور که می‌دانیم زنجانی‌ها از هم‌وطنان ترک‌زبان ما به شمار می‌روند و خیلی هم «غیرتی‌اند»! خلاصه از این مسائل ناراحت می‌شوند و «رگ زنجانی‌شان» باد کرده، مشت‌ها را گره می‌کنند و با فریاد «کوپه‌یوقلی، کوپه‌یوقلی» خواستار رسیدگی مقام‌معظم به این «جنایت جنسی» می‌شوند. البته انگولک‌چی اطلاع درستی از چند و چون مسائل ندارد، فقط به اخبار رسانه‌ها تکیه می‌کند،‌ ولی با در نظر گرفتن فضای «اسلام راستین» که مثل بختک بر سر مردم ایران فرو افتاده می‌توان حدس زد که جریان خیلی باید «داغ» باشد. اصولاً این شهر زنجان خواص عجیبی دارد.

 

در زمان قدیم، یعنی دوران شاه‌شهید و شاه‌بازی، از صنایع «ملی» در زنجان هنوز چند کارگاه ریخته‌گری باقی مانده بود. البته این کارگاه‌ها با همکاری سازمان سیا و برنامه‌ریزی‌های دقیق دولت‌های بعدی به تدریج از ریشه سوخت و خدا را شکر نابود شد!‌ ولی این کارگاه‌های ریخته‌گری، زمانیکه در قید حیات بودند، کار بسیار جالبی می‌کردند: با فلزات ریخته‌گری چاقو می‌ساختند! چاقو‌های عادی و ضامن‌دار، بسیار زیبا با دسته‌های صدفی! این «تولیدات» فقط یک اشکال داشت، همانطور که می‌دانیم تیغة چاقو باید «فولادی» باشد، در غیر اینصورت «تق» از میان دو نیم می‌شود. و سرنوشت چاقوسازی و صنعت چاقوسازی شهر باستانی زنجان هم به سرنوشت خود چاقوها دچار شد؛ «تق» از میان دو نیم شد و رفت پی‌کارش! بعدها در شهر زنجان دانشگاه باز کردند، البته بعدها یعنی خیلی بعدها!‌ چون زنجانی‌ها وقتی چاقو می‌ساختند سرشان به کارشان بود؛ بعداً که بیکار شدند، رفتند دانشگاه! و انگولک‌چی معتقد است که حضرت معاون دانشگاه قبلاً به احتمال زیاد در کار چاقوسازی بوده‌اند!

 

البته امثال و حکم با واژة «چاقو» کم نداریم! «چاقو دسته‌اش را نمی‌برد»، «صد تا چاقو می‌سازه که یکیش دسته نداره»، و … از این نمونه‌هاست. همانطور که می‌بینیم چاقو همیشه با «دسته» در ارتباطی تنگاتنگ قرار می‌گیرد. انگولک‌چی، در مقام کارشناس امور زنجان، بالاجبار مدتی را هم به بررسی در امور صنعت چاقوسازی گذارنده، و به این نتیجه رسیده که جناب معاون دانشگاه فقط می‌خواسته‌اند قدرت دستة چاقوی زنجانی را «آزمایش» کنند. چرا که تیغة چاقو مدت‌هاست «بهوت افسرده» شده، و در صورت استفاده عین همان چاقوهای خوب و قدیمی «زنجانی» آناً می‌گوید «تق»، و از میان دو نیم می‌‌شود! ولی همانطور که می‌دانیم امروز «تیغه» و «دسته» با هم در ارتباط‌اند، و آنچه بحران دانشگاهی ایران را به دنبال آورده همین «ارتباط» نامیمون باید باشد!

 

وقتی آقای سولانا با یک «بستة پیشنهادی» می‌آیند و آنرا هیچوقت «باز» نمی‌کنند؛ انتظار دارید معاونت اسلامی دانشگاه زنجان، اگر به دختران «متخلف»، «بسته» پیشنهاد می‌کنند، در جا آنرا باز کنند؟ شاید ایشان هم می‌خواستند ادای آقای سولانا را در بیاورند، ولی از آنجا که زنجانی‌ها با امور دیپلماتیک آشنائی ندارند کار را همانطور که در صنایع چاقوسازی انجام می‌دادند، ‌ دنبال کرده‌اند. معاونت، بجای «بستة پیشنهادی»، «دستة پیشنهادی» را داده به طرف!‌ اینکه داد و فریاد ندارد! دختر «متخلف» هم جواب داده‌، «من‌ دختر گیلان‌ام، آشفته و حیران‌ام»، و خلاصه «بوشو، بوشو تو رو نخوام»! مرده شور خودت را ببرند با آن «دستة‌» صدفی، و «تیغة» ریختگی!

 

ولی یکی از سایت‌های کاملاً اسلامی به نام «برنانیوز»، که به احتمال زیاد زیر نظر ریاست دانشگاه زنجان اداره می‌شود، می‌گوید اگر فیلم ‌گرفته‌اند، و ضبط‌صوت ‌گذاشته‌اند، برای این بوده که این بساط را از پیش برنامه‌ریزی کرده‌اند! خلاصه به خواننده تفهیم می‌کند که اگر «معاونت»، اختیار اسلامی از دست داده و «دسته» را در طبق اخلاص گذاشته، گناه از دانشجوی دختر است که افسار وی را اینچنین در چنگول زنانگی خود گرفتار آورده!‌ بله، داستان همان است که همیشه بود، حوای اغواگر و بابا «آدم» مخلص و ساده‌دل! انگولک‌چی هم معتقد است که این برنامه از پیش آماده شده، اصلاً از صدر اسلام این برنامه به همین صورت ادامه داشته، و معاونت دانشگاه امکان ندارد در ملاءعام «دستة پیشنهادی» را با اینهمه سخاوت به دانشجویان ارائه ‌کند. خلاصه بگوئیم، اگر معاونت می‌دانست که ضبط‌صوت هست و فیلم و اینها، اصلاً بجای پیشنهاد «دسته» یک بستة کتاب‌دعا خدمت ملت ایران تقدیم می‌کرد، ایشان هم مثل پالیزدار «بازی»‌ خورده‌‌اند، و این «بازی» حسابی تخم‌های مبارک‌شان را لای سنگ گذاشته!

 

اصولاً مدتی است که برنامه «مچ‌گیری» در امور جنسی در کشور باب شده! سردار لخت و عور می‌گیرند، چندتائی نمایندة مجلس گرفته‌اند، قبلاً هم مهاجرانی را در محضر اسلام دراز کردند، و امروز هم رفته‌اند سراغ «فرهیختگان» دانشگاهی‌شان! این خیلی خوب است. ما امیدواریم که «امت» از این عملیات جنسی حمایت کند. گفته‌اند که چند نفر از دانشجویان حتی رئیس دانشگاه زنجان را به خاطر «اهانت جنسی»‌ که معاون‌ ایشان به یکی از دختران زینب روا داشته، کتک زده‌اند! انگولک‌چی خیلی خوشحال شد! و امیدوار است که هر چه زودتر مردم همة مسئولان را کتک بزنند، و چاقوسازهائی که این سی ساله مرتب چاقوی بی‌دسته به ملت داده‌اند، کتک مفصلی بخورند. خصوصاً که چاقوهای‌شان به مفت هم گران است!

 

امروز یک دخترخانم شیک و شوخ و شنگ سوار آسانسور شد، و تا انگولک‌چی را دید گفت، «من میگم آلمان اطریش رو می‌زنه!» انگولک‌چی با تعجب گفت، «مگر دیوانه شده، چرا می‌زنه؟» دخترخانم جواب داد، «فوتبال رو می‌گم!» وقتی هم دید که انگولک‌چی هنوز حیران و متعجب است گفت، «شما فوتبال نگاه نمی‌کنید؟»‌ فکر کرده بود انگولک‌چی وقت برای فوتبال نگاه کردن دارد. ولی انگولک‌چی به ایشان گفت، «من فقط فوتبال ایران را نگاه می‌کنم!» دخترجوان با تأسف سری تکان داد و گفت: «ایران؟!» بله! هنوز فوتبال ما را ندیده‌اند، تا قدر چاقوهای زنجان‌مان را بدانند!

 

 

فیلترشکن‌های جدید17ژوئن2008

 

http://www.barzini.info
http://www.toxiproxy.info
http://www.connectionproxy.net
http://louconngong.com
http://loumaihoa.com
http://www.ozowned.info
http://www.nonpa.info
http://www.puffus.info
http://heyh.info
http://www.hidemyhoozit.info
http://www.unblockertunnel.info
http://www.proxyzombieinfo.com
http://gour.info
http://dauw.info
http://www.connectionproxy.com
http://www.proxy-fr.eu
http://www.mickeymousedirect.com
http://louconbongua.com
http://www.gonetfree.info
http://www.proxifizzle.info
http://www.aliveunblocker.com
http://knor.info
http://www.openunblocker.com
http://louconkien.com
http://gnof.info
http://loudatphat.com
http://www.powderkeg.info
http://www.browseblocked.info
http://shocksurf.info
http://www.binly.com
http://erme.info
http://www.mildrid.info
http://louconcho.com
http://etym.info

http://www.porculi.info
http://louconcoc.com
http://www.altproxy.info
http://louconsau.com
http://www.browsewithproxy.com
http://www.intui.info
http://louhanhbo.com
http://www.officeunblocker.info
http://louthuyphuong.com
http://www.browserunblocker.net
http://www.honkhonk.info
http://www.accessmyprofile.info
http://shockkid.info
http://www.aliveunblocker.net
http://www.browseblocked.com
http://www.theocrap.info

 

پارس‌الله



حرکت‌های مزورانة رسانه‌های حکومت اسلامی اینک وارد مرحلة جدیدی شده. همانطور که می‌دانیم طی چند روز گذشته تحولاتی اساسی در زمینة سیاست منطقه به وقوع پیوست. به عنوان نمونه از به قدرت رسانیدن جناح «لاریجانی» به دست انگلستان می‌توان نام برد. عملی که به سرعت در لندن ایجاد «توهم» عجیبی کرد؛ توهمی که بر اساس آن اینک می‌توان سخن از بازگشت به دوران «پرافتخار» سرداران سازندگی و «محافل» به میان آورد! پیشتر عنوان کرده بودیم که این نوع توهمات دیری نخواهد پائید. و دیدیم که لاریجانی و دستجات وابسته به جریانات کهنه و پوسیدة رژیم اسلامی دیگر جائی در صحنة واقعی سیاستگذاری کشور نخواهند داشت؛ هر چند احمدی‌نژاد نیز به شدت در داخل و خارج تضعیف شده باشد. امروز شاهد حضور یکی از عناصر کلیدی سازمان آتلانتیک شمالی در تهران بودیم. ولی سولانا که تحت عنوان «غلط‌انداز» هماهنگ کنندة سیاست‌ خارجی اتحادیة اروپا، عملاً به رایزنی جهت راه‌گشائی خط «آمریکا ـ انگلستان» در جهان مشغول است، بر خلاف ذوق و شوق «بی‌بی‌سی» نتوانست از سفر خود هیچ نتیجة ملموسی به دست آورد، و دست از پا درازتر کنفرانس مطبوعاتی خویش را در سفارت آلمان برگزار کرد!

امیدهای فراوانی که ظاهراً اتحادیة اروپا، و در واقع خط «انگلستان ـ آمریکا» از سفر سولانا در دل داشتند به همین سادگی به یأس تبدیل شد. سولانا که بر اساس پیش‌فرض‌های «بی‌بی‌سی» و دیگر رسانه‌های وابسته به خط «انگلستان ـ آمریکا»، ‌ قرار بود با علی‌خامنه‌ای دیدار داشته باشد مجبور شد به دیده‌بوسی با جلیلی رضایت دهد! و با اینکار تمامی امیدهای علی‌خامنه‌ای جهت برقراری مجدد دیپلماسی «فشار و تهدید از خارج» و فراهم آوردن شرایط «سرکوب در داخل»، نقش بر آب شد. همانطور که می‌دانیم این حکومت، «مبارزه با آمریکا» را به همان اندازه تبدیل به «هدف» غائی خود کرده که آمریکا سرنگونی «فرضی» این حکومت را استراتژی خود می‌نمایاند. و در نتیجة تحمیل این «معادلة» شیطانی بر فضای سیاست منطقه‌ای، آمریکا نیازهای نظامی و ساختاری اقتصاد خود را از طریق «دشمن‌سازی» فرضی تأمین می‌کند، و آخوندجماعت در داخل کشور تحت عنوان «مبارزه با آمریکا» به سرکوب مردم و چپاول اموال ملی و حفظ موقعیت استبدادی یک حکومت دست‌نشانده و قرون وسطائی می‌پردازد. نتیجة این «معادلة» جهنمی که از سه دهة‌ پیش بر روند مسائل کشور حاکم شده، در برابرمان قرار دارد: تحمیل یک حاکمیت مستبد و فاسد بر جامعة ایران! حاکمیتی که ابعاد بی‌عدالتی‌هائی که بر ملت ایران روا داشته به هیچ عنوان در افشاگری‌های عوامل داخلی این حکومت، از قماش پالیزدار نمی‌گنجد؛ اظهارات پالیزدار فقط قسمت قابل رؤیت این کوه‌یخی را به نمایش گذاشته، واقعیت به مراتب از این‌ها دردناک‌تر است.

بی‌دلیل نیست که هر گونه نزدیکی و تماس سیاسی با آمریکا، و یا تقبل مسئولیت نظامی مستقیم از جانب غربی‌ها در منطقه، از طرف حکومت اسلامی آناً «غیرشرعی» و ضداسلامی خوانده می‌شود. چرا که، این روابط و استراتژی‌ها در صورت تحقق در واقع تیرخلاصی خواهد بود بر مغز سیاست «طالبان‌سازی» در کشورمان. اینکه یک حکومت فکسنی در برابر امضاء قرارداد امنیتی میان عراق و ارتش آمریکا «موضع‌گیری‌» می‌کند، دیگر از آن مضحکه‌هاست. نمی‌دانستیم حکومت ایران تا حدی صاحب اقتدار شده که نه تنها در مورد مسائل داخلی کاملاً «مستقل» عمل می‌کند، که حتی در مورد مسائل دیگر کشورها و ارتباطات آن‌ها با ابرقدرت‌ها نیز «اظهارنظر» و «موضع‌گیری» رسمی خواهد کرد! این همان حاکمیتی نیست که برای باز پس دادن چند جاشوی انگلیسی رئیس دولت و گارد احترام را برای بدرقة آنان به فرودگاه فرستاده بود؟

واقعیت این است که «ارتباط» مزورانه و دوسویه‌ای که در بالا به آن اشاره کردیم، ارتباطی که در فضائی مملو از «ظاهرسازی» و «جعل‌ واقعیات» طی سه دهه ساخته شده، کار را بجائی کشانده که آمریکائی‌ها به خاطر حفظ شرایط سیاسی حاضر در ایران خطر جنگی برخاسته از سیاست‌ شرکت‌های نفتی در مرزهای روسیه را نیز به جان می‌خرند! و طی ماه‌های گذشته شاهد بودیم که اگر تهدیدات مستقیم کرملین در میان نمی‌آمد، در ادامة خط «دشمن‌سازی» فرضی، آمریکا با تکیه بر فضاسازی‌های احمدی‌نژاد، «مقام معظم» و دیگر اوباش حکومتی، ارتش خود را به درون خاک ایران «هی» می‌کرد! مطمئن باشیم که چنین شرایط غیرانسانی‌ای اگر پیش می‌آمد، از نظر آخوندجماعت بهترین شرایط موجود تلقی می‌شد. چرا که در چنین فضائی آکنده از ترس، وحشت و فقر است که همچون نمونة ملت عراق، فلسفة وجودی «روحانیت» و اهداف «والای» مراجع تقلید در اوج خود قرار می‌گیرد! این همان نسخه‌ای بود که طبیب آمریکائی برای سر کچل ما ملت پیچیده بود! و حضرت سولانا نیز در ادامة همین سیاستگذاری‌ها از طرف «ام‌آی‌6» به تهران اعزام شده. ولی چه کنیم که کار اینان همانطور که دیدیم گره خورده!

مدت‌هاست که از «افشاگری‌های» پالیزدار می‌گذرد، و شاهدیم که احمدی‌نژاد، در مقام یکی از «افشاگران» حکومت اسلامی، هنوز در اینمورد موضع‌گیری نکرده. در عمل، اظهارات پالیزدار و در بوق‌وکرنا گذاشتن نقش وی از طرف برخی رسانه‌ها به این معنا بود که افشاگری را می‌توان به صحنة مسخره‌بازی‌های نمایشی پالیزدار نیز تبدیل کرد. ولی در اینکه پروندة افراد افشا شده از نظر سوءاستفاده‌ها بسیار سنگین‌تر از آن است که پالیزدار مطرح کرده، تردیدی نیست! معرکة پالیزدار در واقع چنگ و دندانی بود که جناح لاریجانی با تکیه بر رأی قاطع «مسجدشوربا» به ریاست ایشان، در برابر موضع‌گیری‌های احمدی‌نژاد از خود نشان داد. ولی جنگ سیاسی میان دو جناح همچنان ادامه خواهد یافت. و در راستای همین «جنگ» است، که امروز خبرگزاری فارس، یکی از ارتجاعی‌ترین رسانه‌های کشور، «حکایت شیرین» و ابدی حجاب اسلامی و مبارزه با بدحجابی را یک‌بار دیگر در رأس خبرهای خود قرار داده!

همانطور که می‌بینیم مسئلة «حجاب اسلامی» نیز مانند «مبارزه با آمریکا» یکی از همان خطوط سیاسی‌ است که با تکیه بر آن می‌توان به وحشت و تزلزل اجتماعی در کشور بخوبی دامن زد. ایجاد احساس عدم‌امنیت در میان مردم، مسئله‌ای که به هیچ عنوان به زنان محدود نمی‌شود، به خودی خود یک «نعمت‌الهی» برای فاشیست‌ها و اربابان‌شان است. در کشور شیلی، با پیشینة تاریخی کاملاً متفاوت با ایران، ژنرال پینوشه، پس از کودتا، پوشیدن شلوار را برای زنان «ممنوع» اعلام کرد. و خبرگزاری‌های کودتا فقط چند ساعت پس از برقراری حکومت نظامی اعلام کردند، «زنانی که شلوار می‌پوشند کمونیست‌اند!» با چنین سابقه‌ای، یانکی‌ها از خبرگزاری فارس در مقام رسانه‌ای که خود را در حد فاصل میان حزب‌الله سلطنت‌طلب، و شاه‌الله آخوندپرست قرار داده، و به مصداق «یک‌دل و دو دلبر» گاهی از این دل می‌رباید و زمانی از آن یک، استفادة لازم را صورت می‌دهند! این موضوع «داغ» اجتماعی، در عمل بهترین فرصت جهت خوش‌خدمتی رسانه‌‌چی‌های فارس‌نیوز در بارگاه اربابان است!

زمانیکه اهداف سفر «افسانه‌ای» سولانا اینچنین نقش بر آب می‌‌شود، و موضع‌گیری‌های «جانانة» پالیزدار فضای کشور را با ترفندهای سردار سازندگی می‌آلاید، خبرگزاری فارس یک بوسه بر لب‌های داغ‌ برداشتة سلطنت می‌چسباند، لبی هم از سپاهیان اسلام می‌گیرد؛ خلاصه، «ز هر طرف که کشته شود، سود اسلام است!» خبرگزاری فارس نخست در خبری «انحصاری» سخن از بازگشت سرداران به خیابان‌ها جهت سرکوب بدحجاب‌ها انتشار می‌دهد، و همزمان به خوانندگان تفهیم می‌کند که اینبار سرکوب به زنان اصلاً محدود نخواهد شد؛ مردانی که موهای «غربی» دارند، مغازه‌دارانی که البسة «جلف» می‌فروشند، سلمانی‌هائی که موهای «غربی‌» درست می‌کنند، و … همه را می‌گیریم، پلمب می‌کنیم، پدرشان را هم در می‌آ‌وریم! ‌ فارس نیوز در گام بعدی، جهت دلبری از مقام سلطنت تحت عنوان «مصاحبه» با عسگراولادی، یکی از منفورترین عوامل حکومت اسلامی، از زبان وی قتل حسنعلی منصور را فتوی آیت‌الله میلانی معرفی می‌کند! البته فارس‌نیوز خوب می‌داند که امروز جامعة ایران در موضعی قرار نگرفته که «فتوی» یک آخوند را جهت قتل یک نخست وزیر، آنهم نخست وزیر «بی‌حجاب»، بتواند قابل توجیه بداند! در آخر کار، این «رسانه» از جلسة محاکمة اعضای مؤتلفه هم چند عکس «سکسی» منتشر کرده تا پیام خود را کامل کند.

البته عکس‌ها خیلی «با حال» هستند!‌ در این عکس‌ها اوباش مؤتلفه، که متهم به همکاری با تشکیلاتی تروریست و آدمکش‌اند، با چنان لبخندهای ملوکانه‌ای در دادگاه دفترها را «توشیح» می‌کنند، و پلیس شاهنشاهی آنقدر با خوش‌روئی و احترام با آنان برخورد می‌کند، که انسان بی‌اختیار سلطنت‌طلب می‌شود، و فراموش می‌کند که این «شهربانی» در واقع پایه‌گذار ساواک بوده، و بعدها سپاه‌ پاسداران و بسیج «لعنتی» آمریکائی این حکومت اسلامی هم از ماتحت همین‌ «شهربانی» بیرون افتاده! بله، وقتی می‌گوئیم «یک دل و دو دلبر» بی‌دلیل نیست. با این وجود خدمت «فارس‌نیوز‌چی‌ها» عرض می‌کنیم که خیلی «گز نکرده جر داده‌اید»! آنچه نهایت امر «جر» خواهد خورد، هم صدای‌اش را از نزدیک می‌شنوید، و هم دردش را حسابی حس خواهید کرد. دوره‌ای که روزی‌نامه‌چی‌های استعماری از قماش عملة «اطلاعات» مسعودی و کیهان «مصباح‌زاده» یک شبه کت‌هایشان را وارونه کنند، و با ریش و تسبیح نمازگزار امام امت شوند، دیگر در این مملکت تکرار نخواهد شد!‌ امروز موضع‌گیری‌های سیاسی معنای دیگری پیدا کرده. البته اوباشی از قماش قلم به مزد در رسانه‌های استعماری قادر به شناخت چنین ابعادی نیست؛ ولی این ابعاد را چه بشناسد و چه نشناسد، به تمام و کمال متحمل تبعات‌اش خواهد شد. به فارس‌نیوزی‌ها توصیه می‌کنیم که در روزهای آینده زمانیکه به دستور سفارت انگلیس «خبر» مبارزه با بدحجابی را در رأس امور می‌گذارند کمی هم به فکر آیندة خود در این مملکت باشند!

فیلترشکن‌های جدید(15ژوئن2008.)

http://www.altproxy.info
http://www.outwi.info
http://www.accessmyprofile.info

http://www.nitett.info
http://www.wholelottaproxy.info
http://gnof.info
http://www.neoco.info
http://heyh.info
http://www.mispr.info
http://www.feo-online.org
http://www.cakeproxy.info
http://webtoolbar.co.uk
http://sub1.info
http://www.slapblocks.info
http://www.alooms.info
http://www.conctu.info
http://www.phreaked.info
http://ht9.com
http://www.browsewithproxy.com
http://eigh.info
http://collegeproxy.eu
http://www.hidemyhoozit.info
http://www.toxiproxy.info
http://www.nonpa.info
http://loukhuongbo.com
http://www.stacee.info
http://www.secti.info
http://www.accessmyprofile.com
http://www.calfur.info
http://louhanhbo.com
http://www.genuc.info
http://louconcho.com
http://www.proxycat.org
http://www.megat.info
http://www.unblockerpage.com
http://cund.info
http://www.meases.info
http://hidebody.info
http://www.meepmeep.info
http://www.netgofree.info
http://prohy.info
http://www.browsewithproxy.info
http://louconkien.com
http://eame.info
http://www.repred.info
http://www.hafti.info
http://www.aliveunblocker.com
http://www.volate.info
http://louconsau.com
http://www.phara.info

پاسدار خرافه!





اگر هم نخواهیم «قصة» عباس پالیزدار را ادامه دهیم، جماعت وابسته به حکومت اسلامی کاری می‌کند که مجبور به سخن گفتن از این شخصیت بزرگ جهان اسلام باشیم! سایت «روزآن‌لاین»‌ که از وابستگان «نیمه‌پنهان» حکومت اسلامی است، و با وجود «آی‌پی» انگلیسی‌اش، سعی فراوان به خرج می‌دهد که تحت عنوان «سایتی خبری در کشور فرانسه» خود را به همگان معرفی کند، امروز به قلم «تحلیل‌گر» خود مطلبی در مورد حضرت «پالیزدار» به چاپ رسانده! تحلیل چند و چون این مطلب را به کناری می‌گذاریم چرا که نویسندة محترم آن، که برخی اوقات در بنگاه‌ خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» تحلیل‌گر متخصص «امور خاورمیانه» نیز معرفی می‌شود، سخن گفتن از عباس پالیزدار را با این «تیتر» آغاز می‌کند:

« پاليزان و بحران فساد!»

بله، این نوع برخورد نشان می‌دهد که تحلیل‌گران امور خاورمیانة «بی‌بی‌سی» از کدام دسته و گروه‌ اجتماعی در کشور ایران «انتخاب» می‌شوند!‌ کسی که حتی به خود زحمت نمی‌دهد نام فرد مورد نظر را درست بنویسد، در مورد موضع‌گیری‌ها و بررسی اظهارات سیاسی همین فرد، ادعای «ارائة تحلیل» نیز‌ دارد! البته در ادامة تحلیل ایشان می‌خوانیم:

«بسياري از من مي‌پرسند كه ادعاهاي علي پاليزبان در باره فساد مالي چهره‌هاي سياسي و روحاني برجسته‌اي ‏كه از آنها اسم برده، تا چه اندازه صحت دارد؟ بر مبناي «سنت مبارزه» در ايران، […] از نگاه يك منتقد مسئول كه مي‌كوشد موازين انصاف را در هرگونه داوري خود لحاظ ‏كند، تنها مي‌توان گفت كه: نمي‌دانم.»

دیدیم که چگونه از نگاه یک منتقد «مسئول»، نه تنها عباس پالیزدار، در تیتر «پالیزان» شده که چند خط پائین‌تر «پالیزبان» هم می‌تواند بشود!‌ و البته مطمئن باشیم که حضرت «تحلیل‌گر»، طبق همان «سنت مبارزه» اصلاً نمی‌داند راجع به چه کسی و چه مسئله‌ای صحبت می‌کند. اگر شما نام فرد را هم نمی‌دانید، و املای آنرا اصلاً نمی‌شناسید، چرا اصرار دارید در مورد برخوردهای وی حتماً در ملاء‌عام «اظهارنظر» کنید؟ این سئوالی است که اغلب اوقات در مورد «دنیای» روزی‌نامه‌نگاری استعماری و صدمن‌یک‌قاز کشور ایران مطرح می‌شود. البته روزگاری بود که این «تقصیرها» را به گردن «ماشین‌نویس‌ها» می‌انداختند، ولی امروز که از قبل بیل‌گیتس همه «ماشین‌نویس‌» شده‌ایم، جای توجیه باقی نمی‌ماند. امروز، «تقصیر» اصلی با این قماش «روزی‌نامه‌» نویس نیست، تقصیر با جماعت «قلم‌زن» است که اجازه داده، به صورت مصنوعی و در بطن تحلیل‌های سیاسی کشور ایران، یک رژیم وابسته و فاسد، با همکاری قدرت‌های استعماری فضائی اینچنین مضحک و مافنگی بسازد. در چنین فضائی است که افرادی از قماش حضرت «تحلیل‌گر» به خود اجازه می‌دهند به دلیل بوسیدن چند «دست»، و بیعت کردن با چند «سر»، به کار تحلیل‌گری در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و … مشغول شوند. اگر «قلم‌زنان» کذا در مرحله‌ای از شناخت قرار ‌داشتند که قادر بودند این ضعف‌ها را نه در صور عریان و آشکارشان همچون نمونه‌هائی که در بالا مثال آوردیم، که در عمق تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌های مضحک و بی‌پایه‌ای که این گونه افراد همه روزه تحویل جامعه می‌دهند دریابند، مسلماً نه تنها رسانه‌هائی متفاوت با رسانه‌های امروز می‌داشتیم که رژیم سیاسی مناسب‌تری نیز بر سرنوشت ما ملت حاکم می‌شد. و دیگر این قماش «فرصت‌طلب» نیز به خود اجازه نمی‌داد صحنة خبرنگاری، تحلیل‌گری و خبررسانی یک کشور را با کمک‌ لات‌واوباش و محافل «اشغال» کند.

در هر حال قصد آن نداریم که فرصت امروز را به بررسی خزعبلات یک رسانة مسخره و دست‌نشانده تلف کنیم. چرا که بحران سیاسی در ایران، همانطور که پیشتر نیز گفتیم در عمل به معنای حذف احمدی‌نژاد از قدرت است. ولی چنین «حذفی»، با نزدیک شدن گروه‌های اصلاح‌طلب و یا سرداران سازندگی و دیگر اوباش شناخته شدة حاکمیت به قدرت سیاسی ارتباط زیادی نخواهد داشت. در این راستا می‌باید اذعان داشته باشیم که، حضرت لاریجانی بی‌دلیل بر خود زحمت «اسباب‌کشی» به مسجدشوربا را تحمیل کرده‌اند. و از طرف دیگر محافلی که امثال «روزآن‌لاین» برای به قدرت رسیدن‌شان «روزشماری» می‌کنند، با قدرت واقعی در کشور هر روز فاصلة بیشتری می‌گیرند. در نتیجه، علیرغم سفر سردار سازندگی به عربستان به همراهی بیش از 200 اوباش حکومتی، تحلیل‌گر «نخبة» ما به همراه دیگر «عواملی» که به دست محافل، از ایران به غرب «پست» شده‌اند، بهتر است بجای انتشار روزی‌نامه‌ای انگلیسی، و فرانسوی جا زدن آن، به دنبال کار شرافتمندانه‌ای باشند. چرا که اقامت‌شان در انگلستان بیشتر از آن به طول خواهد انجامید که در آغاز فکر می‌کرده‌اند.

و اما در برابر بحرانی که حکومت اسلامی امروز پیش روی دارد، محافل حکومتی که به هیچ عنوان حاضر به عقب‌نشینی در برابر مطالبات مردم نیستند، دست به ابتکارات جالبی زده‌اند! نخست دیدیم که چگونه یک مهرة سوخته چون لاریجانی را در ردای «دولتمدار» به مردم قالب کردند، و اینک همین مهرة سوخته می‌رود تا جاده‌صاف‌کن بازگشت دیگر مهره‌های سوخته به دامان سیاست جاری کشور باشد. مهرة سوختة ما در سفر اخیر خود به گیلان، علناً بر علیه اسلام پوپولیستی علم مبارزه بر افراشت، و در سخنان خود سعی تمام فرمود تا قرائت نوینی از اسلام بر روابط سیاسی کشور «حاکم»‌ کند! البته این نوع «فرصت‌طلبی‌ها»‌ در صحنة سیاست‌های استعماری نایاب نیست. آقای لاریجانی که خود نان شب را از قبل گسترش پوپولیسم کور و ضدانسانی «شیعی‌گری» نوش جان می‌‌فرمایند، امروز «منطقی» شده‌ می‌گویند، با «پوپولیسم و خرافه‌گرائی به جائی نمی‌رسیم!»

عجب‌ دنیائی شده، دیروز که «خرافه‌گرائی‌ها» شما و امثال شما را خیلی خوب از زباله‌دان‌ها به مناصب تصمیم‌گیری کشور رساند، آنقدر کیف‌تان به راه‌ بود که هر گونه مخالفت با این «خرافه‌گرائی» را هم با حمایت استعمار، در ترادف با «مخالفت با دین اسلام»‌ می‌دانستید، و مجازاتش را هم مرگ اعلام می‌کردید! سخنرانی‌های امام سیزدهم هنوز روی خطوط اینترنت در دسترس مردم ایران است؛ آنجا که می‌فرمایند «اقتصاد مال خر است!» آنجا که فرموده بودند، «اگر همه بگویند نه، من می‌گویم آری و حق هم با من است!» آن روز که می‌فرمودند «هر کس بر علیه این جنگ حرف زد توی دهنش می‌زنم»، و … همة این سخنان امروز در برابر چشمان‌ ماست. شاید لاریجانی مافنگی یادش رفته باشد که این نوع «ترهات‌گوئی» در ادارة امور یک کشور فقط پوپولیسم و خرافه‌گرائی است، همان خرافه‌ای که با کلیدهای پلاستیکی دهقانان گرسنة این سرزمین را با وعدة یک بشقاب پلو بر روی میادین مین می‌دوانید!‌ باید از این توله‌آخوند منفور پرسید، از کی تا به حال این «خرافه‌ها» بد شده؟ حتماً چاه جمکران را هم آمریکا کنده، و به مردم این مملکت تفهیم کرده که ته آن یک «بابائی» نشسته و امام زمان‌تان است! این‌ چاه‌ها را حتماً دست‌های کثیف امثال «پالیزدار»، و یا به قول تحلیل‌گران خاورمیانه‌ای بی‌بی‌سی، «پالیزبان» و «پالیزان»‌ حفر کرده‌اند؛ بله، شما و برادران نامحترم‌تان عالم‌اید!‌ اصلاً آن بابای فلان‌کاره‌تان در قم و کاشان زمانیکه یک بند انگشت به فلان‌اش فرو می‌کرد و می‌چشید تا «نجس» نباشد، علم‌العلوم جهان تشیع را «رقم» می‌زده. خوب است که «حل‌المسائل‌های‌تان» از در و دیوار بالا می‌رود و با «خرافه‌گرائی» اینچنین مخالفت هم می‌کنید. اگر خرافه نباشد، حکومت اسلامی به همراه تمامی اوباش فرامرزی و درونمرزی‌اش به زباله‌دان خواهد رفت، از این یک امر، لاریجانی‌های توله‌آخوند بهتر است مطمئن باشند.

همانطور که گفتیم مهرة سوخته و مورد نظر «مقام‌معظم»، ‌ سعی دارد به همراه خود، و تحت عنوان مبارزه با «احمدی‌نژاد»، مهره‌های سوختة دیگری را نیز به میانة میدان سیاست کشور بکشاند. «بهانه» نیز کاملاً روشن است: اگر احمدی‌نژاد را نمی‌خواهید به ما رأی می‌دهید! و از آنجا که طی 3 سال حکومت وانفسای «پوپولیسم اصیل» اسلامی، احمدی‌نژاد نه جای سالم برای خودش باقی گذاشته، و نه امکانی برای ادامة حکومت فراهم آورده، بیرون کشیدن نام اوباشی از قبیل علی‌اکبر ولایتی، برادران لاریجانی، میرحسین موسوی، و در صورت امکان، «شیاد اردکان» از صندوق‌های مارگیری کاملاً قابل پیش‌بینی است. ولی در این میان یک اصل کلی را گویا «حاکمان» اسلامی فراموش کرده‌اند: حکومت‌های استعماری قادر به بازگشت به مراحل گذشتة سیاسی خود و تجدید نظر در ساختارهای سیاسی‌شان نیستند. این تجربه‌ای است که پیوسته در جوامع استعمارزده تکرار شده. چرا که در این جوامع ساختار حاکمیت از مردم فاصله می‌گیرد و زمانیکه به دلیل فشارهای داخلی و خارجی سعی در بازگشت به مواضع گذشته دارد، پیوسته چندین گام از تحولات اجتماعی عقب می‌ماند. این یک اصل کلی است، اسلام و غیراسلام هم نمی‌شناسد!

در نتیجه این نوع بازگشت‌های سیاسی در بطن ساختارهای استعماری اگر هم امکانپذیر باشد، کارساز نخواهد بود، و استعمار پیش از هر کس از این «اصل» آگاهی دارد، چون استعمار است که این حاکمیت مضحک و خونریز را از سه دهه پیش بر ملت ایران حاکم کرده.

در جامعه‌ای که اصل «تقدس» حاکمیت، مهم‌ترین اهرم مردمفریبی است، زمانیکه همین حاکمیت به چند دسته تقسیم می‌‌شود، و در بطن آن «افشاگری‌هائی» از قماش آنچه دیدیم در سطح جامعه صورت می‌گیرد، بازگشت به «چهره‌هائی»‌ که با تکیه بر اصل «تقدس» به دروغ خود را وجیه‌المله و دولتمدار جا زده‌ بودند‌ دیگر امکانپذیر نخواهد بود. آقایان لاریجانی، ولایتی، خاتمی و … آب در هاون می‌کوبند، هر چند که اهرم‌های سیاسی احمدی‌نژاد نیز دیگر کاملاً فروشکسته و از میان رفته باشد. همانطور که گفتیم ایران از ساختار استعماری و وابسته به غرب در حال خارج شدن است، و به تدریج پای در ساختاری منطقه‌ای، گسترده‌تر و پویاتر خواهد گذارد، و این شرایط را نمی‌توان با حاکم کردن مشتی اوباش از قماش لاریجانی، ولایتی و خاتمی تأمین کرد. خلاصه بگوئیم، این ملک را سیاستی دیگر باید!

فیلترشکن‌های جدید(13 ژوئن 2008.)

http://www.accessmyprofile.com
http://sub2.info
http://www.proxy-fr.eu
http://www.desic.info
http://www.proxtunnel.info
http://prooy.info
http://www.volate.info
http://secretlysurf.com
http://www.accessmyprofile.info
http://louconkien.com
http://www.underground.in
http://www.proxyforme.info
http://www.birdas.info
http://www.calfur.info
http://goar.info
http://www.connectionproxy.com
http://www.conctu.info
http://www.aliveunblocker.info
http://www.californiaproxy.com
http://www.reinth.info
http://www.slapblocks.info
http://www.hogfi.info
http://www.mispr.info
http://www.derwa.info
http://www.consi.info
http://www.buyersgate.info
http://www.autone.info
http://ht9.com
https://www.hotcoughy.com
http://louhanhbo.com
http://thefilezoo.com
http://louconsau.com
http://www.briqu.info
http://www.officeunblocker.com
http://cund.info
http://louhungco.com
http://www.seleur.info
http://www.outwi.info
http://www.proxtunnel.com
http://www.chirripocostarica.com
http://eyle.info
http://www.repred.info
http://www.hodogm.info
http://mainwaves.info
http://crup.info
http://dauw.info
http://louconvit.com
http://utleo.com/bblocked
http://stickittoday.info
http://www.sitetunnel.info

کپل در آفتاب!




مدتی است یکی از اوباش حکومت اسلامی به نام «عباس پالیزدار»‌ در ارتباط با فساد گستردة مالی در حکومت امام‌زمان دست به «افشاگری‌هائی» زده! البته از بررسی دقایق «مزخرفات» این فعلة دستگاه فاشیسم چشم‌پوشی می‌کنیم. دلیل نیز روشن است؛ حکومت اسلامی که با تأئیدات ارتش ناتو، پس از یک غائلة خونین توسط وطن‌فروشان حرفه‌ای و انقلابی‌نمایان چپ‌گرا و راست‌گرا در 22 بهمن قدرت سیاسی را در کشور ایران از دست‌ عمال ساواک و شهربانی پهلوی‌ها تحویل گرفته، از همان روزهای نخست وضعیت‌اش از نظر فساد مالی و سوءاستفاده از اموال عمومی بیش‌از این‌ها روشن و واضح بوده که حال یک پادوی دکان «مهرورزی» بخواهد در میانة میدان افشاگری‌های دولتی، دکه‌ای هم برای ملت غارت شدة ایران به نام نامی «ائمةاطهار» باز کند!

از همان نخستین روزهای به قدرت رسیدن اوباش حوزه و بازار، و همکاری‌های گستردة عوامل سازمان سیا و «ام‌آی‌6» با این حضرات، روند مسائل در حکومت اسلامی کاملاً روشن بوده؛ سوءاستفاده، دزدی، نادرستی، سرکوب ملت به ویژه جوانان، تحمیل یک فاشیسم ساخت «یو‌اس» تحت عنوان حکومت دینی بر ملت ایران، و … از واضحات روند شکل‌گیری این حاکمیت است. کدام ایرانی وطن‌دوستی از اظهارات فرد خودفروخته و بی‌حیثیتی به نام «عباس پالیزدار»، که خود از نزدیکان این دستگاه ضدبشری و وابسته است، و امروز از درون همین حاکمیت اینچنین زبان به اعتراض گشوده، متعجب می‌شود؟ جناب پالیزدار، پس از شرکت فعال در غارت اموال ملی، و همراهی با چپاولگران ملت ایران، طی سه دهة گذشته، گویا همچون هم‌پالکی‌های شناخته شده‌اشان از قماش «اکبرگنجی»، «شیرین‌عبادی»، «بهزاد نبوی»، محمدرضا خاتمی، «سازگارا» و بسیاری دیگر اوباش و چاقوکشان حکومت امام‌زمان، حوصله‌شان دیگر به سر آمده، و اینک بر دیواره‌ای از سیاست جاری کشور که «اوپوزیسیون» دست‌نشاندة غرب آنرا بسیار «آفتابگیر» می‌نمایاند، به دنبال دفتر و دستک می‌گردند!

بله، یادمان نرفته که اوباشی به نام اکبرگنجی، چگونه از طریق «آثار» قلمی و «افشاگری‌های» سیاسی، و از طریق بر روی صحنه بردن «تئاتر» مبارزه با «مقام معظم»، یک‌شبه از مقام چاقوکشی و خبرچینی سفارت ایران در ترکیه، به مرتبة روشنفکری جمکران ارتقاء درجه یافته، به آمریکا تشریف‌فرما شدند، و حتی پشت سر نوآم‌چامسکی سرک کشیدند تا عکس‌شان را روزی‌نامه‌های سرداراکبر تحت عنوان «ملاقات چامسکی با اکبرگنجی» منتشر کنند!‌ نمی‌دانستیم چامسکی تا این حد بینوا و بیکار است که هر بی‌پدرومادری پس از قتل و غارت و چپاول ملت ایران، می‌تواند یک عکس یادگاری هم با او بیاندازد! البته زمانیکه میهماندار این «اعجوبة» افشاگر در آمریکا، ‌ مائوئیست نامی‌ ساواک، «پروفسور» عباس میلانی، عضو شریف محفل «هوور» باشد، و با شش کلاس سواد فارسی به تدریس در دانشکدة حقوق دانشگاه تهران بپردازد، عکس گرفتن با نوآم‌چامسکی دیگر مسئله‌ای نیست! البته از این قماش اجناس بنجل در دکان سیاست استعماری ایران کم نداریم؛ بی‌دلیل نیست که طی 80 سال گذشته، هر چه جیب‌بر و آخوند و رمال و غازچران در این مملکت بوده وزیر و وکیل، مقام معظم، امام یا شاه از کار در آمده! سیاست جذب و توسعة «زباله» همانطور که می‌دانیم رمز پیروزی استعمار در جهان سوم است.

حضرت «پالیزدار» که حتماً نام‌ مبارک خانوادگی‌‌شان در هنگام حملة عرب «جالیزدار» بوده، و اجدادشان از جاسوسان اعراب بوده‌اند، با دیدن سرنوشت «رؤیائی»‌ اوباش حکومت اسلامی در ینگه‌دنیا با خود گفته‌اند، چرا ما مثل «مهرانگیز کار» در آمریکا، بهشت برین امت‌اسلام «لنگر نیاندازیم و کنگر نخوریم»! ما هم می‌توانیم در تقدیر از سجایای سرداران و آدمکشان ساواک و سازمان سیا «ترهات‌نامه» سیاه کرده، برای «روزآن‌لاین»‌ بفرستیم! مگر فقط مهرانگیز جان نان گندم دوست دارند؟ ما هم می‌خوریم! اصلاً چرا راه دور برویم، بعد از چند افشاگری «ناب»، با نوآم‌چامسکی که دیگر تبدیل به دکور عکاس‌خانة «ام‌آی‌تی‌» شده می‌توانیم یک عکس یادگاری هم بگیریم! و به این ترتیب پای به تاریخ بگذاریم. بعد هم می‌رویم در خانة «پروفسور» میلانی و در محضر ایشان تحصیل علوم و فنون کرده، چند «مقاله» برای رادیوهای اینترنتی و ماهواره‌ای «می‌نویسیم» و تبدیل می‌شویم به «بت نسل» جوان ایران زمین!

البته جناب پالیزدار در این برنامه کارشان را با کاملیا انتخابی‌فرد بیشتر هماهنگ می‌بینند! یادمان نرفته داستان کاملیا انتخابی‌فرد را! پالیزدار هم همیشه از کاملیا یاد می‌کند، و هر وقت صحبت از انتخابی‌فرد می‌شود، حاج‌پالیزدار مثل پلنگ زخم خورده بر خود می‌پیچد! کاملیا که به قول خودش با هفتاد هشتاد نفر رابطة جنسی برقرار کرده، حالا کارش بالا گرفته، و در کنار «بزرگان» آمریکا می‌نشیند! ولی پالیزدار کجاست؟! اگر تا امروز هر دقیقه به هزار نفر روی خوش نشان داده، هنوز با احمدی‌نژاد و مقام‌معظم معاشر است، تف بر این زندگی! معاشرت با کسانیکه، مجالست‌شان از همبستری با علی‌دائی هم عذاب‌آورتر خواهد بود. در نتیجه چند روز پیش، پالیزدار یک کاسه از همان واجبی‌های مخصوص وزارت اطلاعات، که چند لیوانش را خودش به حلق سعید امامی ریخته، به کپل بو گندو و قناس‌‌اش کشیده، و با چند سخنرانی‌ آتشین در دانشگاه‌های همدان و شیراز، خود را برای یک زندگی نوین در گوشة کوچکی از «ینگه دنیا» آماده کرد! به عبارت دیگر، پالیزدار قصد دارند زیره، آنهم از نوع بوگندوی‌اش به کرمان ببرند!

در همین راستا، فارس‌نیوز که مدتی است «مغضوب» دستگاه احمدی‌نژاد شده، و معلوم نیست این سایت «حامی دولت» چگونه تغییر موضع داده که «تحلیل‌گران» جمکران نیز از شناختش عاجز مانده‌اند، از قول مسعود زریبافان دبیر سابق دولت می‌گوید:

«پاليزدار هيچ نسبتي با دولت نهم ندارد و عضويتي در ستادهاي انتخاباتي دكتر احمدي نژاد و رايحه خوش خدمت نداشته و مواضع افراد بازي خورده را نبايد به حساب دولت گذاشت.»

بله، به این می‌گویند «بازی»، و به این مردک هم نتیجتاً باید بگوئیم «بازی‌خورده»! در یک نظام فاشیستی و سرکوبگر که صدها نفر را صرفاً به دلیل اعتقادات‌شان به سیاه‌چال انداخته و یا به جوخه‌های اعدام سپرده، به یک فرد به اصطلاح «بازی‌خورده» اجازه می‌دهند که سیرابی و شکمبة لاشة متعفن یک حکومت استعماری و دست نشانده را در ملاء‌عام بیرون بکشد، و در دانشگاه‌های تحت نظارت ساواک جمکران، در حضور دانشگاهیان «محترم» این حکومت، چنین «افشاگری‌هائی» نیز تحت عنوان سخنرانی صورت پذیرد؛ نه یک بار که چندین و چند بار! اگر این تئاتر کسی را «خر» کرده باشد، آن فرد مسلماً از اهل بیت و نزدیکان مقام معظم است! چون کسی که یک جو عقل سلیم در سر داشته باشد این خیمه‌شب‌بازی مسخره را نه تنها باور نمی‌کند، که مسلماً کاسه را زیر نیم‌کاسة این حکومت رسوا و ضدبشری به صراحت خواهد دید. در اینکه امثال امامی کاشانی، آیت‌الله یزدی و ناطق‌نوری و حتی شخص علی‌خامنه‌ای دزد و آدمکش و وطن‌فروش‌اند چه کسی می‌تواند تردید داشته باشد؟ اینهم حکایت دوران محمد خاتمی شده، که دولت تا خرخره در وابستگی‌هایش به گروه‌های اوباش و چاقوکشان شهری دست و پا می‌زد، و همزمان سخن از «قانون‌گرائی» برای ملت چپاول شده و سرکوب شدة ایران بر زبان می‌راند! بله، دقیقاً همان داستان است، در ویراستی نوین.

چندی پیش حکایت برنامة کودتای «سیدخندان» در روزی‌نامه‌های غربی، و حتی در «اخبار16»، وابسته به خبرگزاری رسمی حکومت اسلامی افشا شد؛ البته داستان این کودتا را از یک‌سال و اندی پیش در همین وبلاگ مرتب گوشزد می‌کردیم! امروز نیز شاهدیم که داستان سازماندهی جهت یک براندازی در چارچوب حفظ منافع سرمایه‌داری غرب بار دیگر در ایران آغاز شده. اسم این برنامه را هم شبکة سازمان سیا، «افشای مفاسد اقتصادی در کشور» گذاشته! نیازی به توضیح نیست که پس از 80 سال سابقة استعماری در ساختار مالی، اقتصادی و اداری ایران، جهت مقابله با «مفاسد اقتصادی» می‌باید حاکمیت‌ و تمامی‌ طبقات‌ اجتماعی و تشکیلات دولتی که به نحوی از انحاء منتفعان مالی و اقتصادی در بطن این «رژیم دست نشانده» شده‌اند، از پایه و اساس در وابستگی‌های‌شان به ساختارهای مالی و اقتصادی استعماری پالایش شوند. در غیراینصورت «مفاسد‌اقتصادی» که همزاد ساختار استمعار است، و ریشه در ساختار فعلی اجتماعی ایران دارد از میان نخواهد رفت. اینکه پالیزدار در افشاگری‌هایش مرتباً «نان قرض دادن» به علی‌خامنه‌ای، احمدی‌نژاد، برادر و پسر احمدی‌نژاد، و دیگر نانخورهای سازمان‌های ساواک و سیا را فراموش نمی‌کند، فقط نشان می‌دهد که دستگاه استعمار قصد دارد قسمتی از این رژیم را «خوب» جلوه دهد! و بر اساس این «برنامه»، قسمت بد «حذف» می‌شود، و قسمت «خوب» همچون گذشته بیخ ریش ما ملت خواهد ماند! چنین برخوردی با ساختار یک حکومت نام مشخصی دارد که «مبارزه با مفاسد اقتصادی» نیست، به آن می‌گویند، کودتای دولتی! و تجربة تاریخی نشان داده که حامیان اصلی یک کودتا همیشه خارج از مرزها نشسته‌اند.

از زمانیکه علی‌لاریجانی به صورتی کاملاً «اتفاقی»، به دست اوباشی که خود را نمایندگان ملت ایران جا زده‌اند، به عنوان رئیس قوة مقننه از «گلدان‌های» لعنتی حکومت اسلامی بیرون کشیده شد، مشخص بود که برنامه‌ای گسترده جهت متزلزل کردن حاکمیت در راه است. همانطور که در مطالب پیشین گفتیم، علی‌لاریجانی در مقام یک مهرة شناخته شده، منفور‌ و سوخته، کوچک‌تر و بی‌اهمیت‌تر از آن است که در چنین شرایطی بتواند تبدیل به وزنه‌ای سیاسی شود. و از قضای روزگار این «وزنه‌سازی» در شرایطی صورت گرفته که علی‌لاریجانی اصولاً فاقد خط سیاسی مشخصی است. همه او را «اصولگرا» می‌خوانند، ولی کیست که امروز «اصولگرا» نباشد؟ حتی خاتمی هم با سخنرانی اخیر خود «اصولگرا» شده بود!

با این وجود، و بدون آنکه نیازی به تحلیل جزئیات ترهات «پالیزدار» داشته باشیم، می‌توان گفت که برنامة استعماری جدید نیز همچون کودتای «سیدخندان»، حکومت نظامی «مهرورزی»، و دیگر تلاش‌های دهة اخیر استعمار، محکوم به شکست خواهد بود. افشاگری‌های اخیر اوباش حزب‌الله در علنی کردن نقش آخوندهای حکومتی در لفت‌ولیس‌های دولتی، اگر در بطن حاکمیت «شوروهیجان» به راه می‌اندازد، حداقل از نظر ملت ایران حکایتی است تکراری و بسیار خسته‌کننده. اینبار حاکمیت‌های استعمارگر جهانی برای به خیابان کشیدن مردم ایران و سازماندهی به کودتاهای «نان و آبدار» می‌باید خیلی بیش از این‌ها از خود مایه بگذارند؛ آنقدر مایه بگذارند که منافع عالیة یک ملت را نیز در بررسی‌های تنگ‌نظرانة خود بالاجبار منظور کنند، در غیر اینصورت این حاکمیت دست‌وچلفتی و بی‌اهمیت هر روز بیش از پیش به دامان قدرت‌های منطقه‌ای فرومی‌افتد، قدرت‌هائی که می‌توانند نگرشی مساعدتر در زمینة همزیستی‌های مسالمت‌آمیز ارائه دهند.


فیلترشکن‌های جدید (11 ژوئن 2008)

http://mygoofysurf.info
http://www.starthide.info
http://secretlysurf.com
http://dictionarylookup.info
http://www.halfduplexmedia.com
http://www.sitetunnel.info
http://www.onaccess.info
http://www.face2space.info
http://bestsurftoday.info
http://collegeproxy.eu
http://mainrollers.info
http://www.access2myspace.com
http://www.proxyforme.info
http://hx10.info
http://www.byeblocks.info
http://sitesurfs.com
http://www.proxysurf333.info
http://www.proxycrusher.org
https://www.hotcoughy.com
http://www.proxyforme.org
http://www.unblock-schoolwebsites.info
http://www.hiddenfx.com
http://carraia.com/glype
http://updates4news.info
http://www.sitehelper.info
http://www.nshout.com
http://schoolsicko.info
http://nerd-surf.info
http://facebook7.info
http://affiliatemasker.com
http://schoolbreak.org
http://41cc.info
http://www.proxyit4u.org
http://myspaceunblockit.com
http://www.proxyforme.net
http://littlekid.info
http://researchsources.info
http://serverfast.info
http://www.hiddenmyspacebypass.info
http://www.cunningsurf.info
http://www.spectralworkshop.net/proxy
http://www.g2i.info
http://www.boxhopper.info
http://www.proxygoblin.com
http://www.kisstunnel.info
http://ipmask.org
http://www.proxysurf666.info
http://prxyzone.com