حنا و اتحادیه!

 

 

در پرتو تغییرات گسترده در استراتژی‌های جهانی شاهد ظهور دو سیاست عمده بر محور «عشق» هستیم؛ ابراز عشق باراک اوباما به اتحادیة اروپا، و کشیده شدن انگلستان به سوی روابط «ویژه با هند!» به همین دلیل بود که پس از «شهادت»‌ سردار شاطری، علی لاریجانی در قم کتک خورد، و اتحادیة اروپا نیز رسماً سیاست نظامی خود را در مورد سوریه اعلام داشت.

به پیروی از مواضع لندن، وزرای امورخارجة اتحادیة اروپا نیز عدم ارسال سلاح به شورشیان سوریه را رسماً مطرح کردند! سایت فیگارو، مورخ 18 فوریه 2013 چنین تیتر می‌زند:

«سوریه: اتحادیة اروپا بر تحریم نظامی خود پافشاری کرد!»

البته «تیتر» فیگارو ـ ‌‌ عمداً و شاید هم سهواً ـ‌ نارسائی دارد؛ عرف دیپلماتیک ایجاب می‌کند که «مخاطب» چنین اطلاعیه‌ای «دولت» سوریه باشد، چرا که ارتباطات «قانونی» نظامی با خارج مرزها منطقاً از صافی دولت‌ها می‌گذرد نه از طریق ارتباطات مبهم با طیف ناهمگون شورشیان مسلح! ولی فقط پس مطالعة گزارش فیگارو خواننده درمی‌یابد که علاوه بر دولت سوریه، گروه‌های «اسلامگرا» نیز ظاهراً هدف این تحریم قرار گرفته‌اند.

حال این سئوال مطرح می‌شود که بدون سلاح و حمایت لوژیستیک، شبه‌نظامیان کذا چگونه خواهند توانست در برابر ارتش سازمان‌یافته و تا بن‌دندان مسلح سوریه مقاومت مسلحانه صورت دهند؟ به صراحت بگوئیم، اطلاعیة وزرای امورخارجة اتحادیة اروپا پشیزی ارزش ندارد؛ «جفنگ» است. این اطلاعیه نوعی فرار به جلوست؛ کشورهای اروپای غربی پیوسته در حال تجهیز شورشیان مسلح سوریه‌‌اند و اطلاعیة کذا صرفاً «مصارف رسانه‌ای» دارد.

در این راستا، وحشت از پیامدهای ارسال گستردة سلاح به یک منطقة انفجاری، آنهم در مرزهای دو کشور حامی سیاست‌های لندن یعنی اسرائیل و ترکیه، می‌تواند یکی از همین «مصارف رسانه‌ای» تلقی شود. چرا که در جوف این «گزارش»، همزمان با نقل حکایت «تحریم»، فیگارو در واقع از «سیل» تسلیحات ارسالی روسیه به کشور سوریه برای‌مان «قصه‌ها» گفته. این همزمانی‌ها نشان می‌دهد که هدف اصلی این نوع «خبررسانی» زمینه‌سازی جهت تحولات آینده است. و در صورتیکه تحولات آینده به «پیروزی» ملایان و مفتی‌های سوریه منجر شود، اردوگاه ناتو می‌پندارد با تکیه بر این نوع «موضع‌گیری‌های» رسانه‌ای خواهد توانست زمینة مناسب را جهت مقصر نشان دادن روسیه در پیامدهای نظامی ناخوشایند آتی در منطقه فراهم آورد! می‌باید به وزاری «محترم» اتحادیة اروپا که با اینهمه زیرکی دست اندر کار پخت و پز چنین آش‌درهم‌جوشی شده‌اند «تبریک» گفت. ولی این ترفندهای هولیوودی دیگر به قول معروف «برای فاطی تنبان نمی‌شود!»

همانطور که در وبلاگ «والنتاین و ولایت» هم گفتیم، موضع‌گیری‌های اخیر فرانسه در خاورمیانه و شمال آفریقا به شدت از بحران نظامی‌ای که در کشور مالی به وقوع پیوست تأثیر پذیرفته. و در اوج بحران کشور مالی، ‌ ولادیمیر پوتین رسماً اعلام داشت که ارسال گستردة تسلیحات به لیبی و سازماندهی گروه‌های اسلامگرا دلیل اصلی جنگ مالی و عملیات تروریستی در الجزایر است. و شاهد بودیم که تحت فشار همین بحران نظامی، پاریس ناچار شد مواضع جنگ‌طلبانه و ماجراجویانه‌اش را در دیگر مناطق رها و یا تلطیف کند. به استنباط ما امروز نیز به دلیل فروافتادن فرانسه در بحران کشور مالی، مسئلة «عدم» تجهیز شورشیان سوریه، حداقل به صورت «رسانه‌ای» مطرح می‌شود، به این امید واهی که در آینده،‌ مسئولیت تحولاتی مشابه مالی و الجزایر،‌ به دلیل ارسال گستردة تسلیحات لندن و پاریس به منطقه، بر گردن اتحادیة اروپا سنگینی نکند.

با این وجود، در دنیای سیاست، عقب‌نشینی از مواضع فقط در شرایط بسیار ویژه‌ای معنای «حفظ مواضع» خواهد داشت؛ و امروز حفظ مواضع، نه صرفاً برای پاریس که حتی در اردوگاه «آنگلوساکسون‌ها» نیز بس مشکل شده. در اینمورد شاید اشاره به چند نمونه جهت تشریح سنگرسازی‌های نوین الزامی بنماید. پس نخست به سراغ ایالات متحد، بز سرگلة اردوگاه سرمایه‌داری غرب، و سخنرانی «وضعیت اتحادیه» باراک اوباما می‌رویم.

در ایالات متحد ایراد سخنرانی سالانة ریاست جمهور در آغاز از سرگیری فعالیت مجالس در طلیعة سال نو، در برابر نمایندگان هر دو نهاد قانونگذاری ـ سنا و کنگره ـ از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. چرا که این سخنرانی معمولاً به صورت «سنتی»، پرده از سیاست‌ها و «دکترین‌های» آیندة دولت آمریکا برمی‌دارد و جهت کسانیکه دماغ‌شان به «عطر» جهان حساسیت نشان می‌دهد،‌ بررسی این سخنرانی‌ها حائز اهمیت است. با این وجود، از آنجا که هدف ما به بررسی عقب‌نشینی‌ها در اردوگاه سرمایه‌سالاری غرب محدود می‌شود،‌ پیرامون این سخنرانی نیز فقط به دو نکتة اساسی اشاره می‌کنیم. اوباما در این سخنرانی از دو سیاست پایه‌ای و «متضاد» در «دکترین‌» خود پرده برداشت: تمایل به ایجاد روابط ویژه با اتحادیة اروپا، و همزمان تلاش جهت تلفیق سنگر دمکرات‌ها با خاک‌ریز راست افراطی در داخل! به صراحت بگوئیم،‌ تا حال هیچیک از روسای جمهور ایالات متحد تا این حد در ضدونقیض‌گوئی پیش نتاخته بودند، و این نیست جز نشانة افلاس در اردوگاه ایالات متحد.

تحلیل چند و چون «دکترین» اوباما را به دیگر تحلیل‌گران می‌سپاریم، و می‌گوئیم که در این دکترین، تلاش جهت نزدیک شدن به اتحادیة اروپا، فقط نشان از آن دارد که ایالات متحد در بستر «پان‌آمریکن‌ایسم» خود احساس عدم امنیت می‌کند. این احساس عدم امنیت از دو لایة استراتژیک متفاوت برخوردار می‌شود. لایة نخست آمریکای لاتین و مرکزی است، و لایة «ثانویه» هم اروپا! در آمریکای لاتین رشد قدرت‌های اقتصادی و سیاسی ـ خصوصاً برزیل ـ که نه از طریق همگامی با واشنگتن که با تکیه بر سیاست‌های روسیه، چین و هند صورت گرفته، به شدت کاخ‌سفید را در مورد نقش آیندة ایالات متحد در این منطقة حساس نگران کرده. چرا که، رشد روابط بین‌المللی «غیرآمریکائی» در برزیل این امکان را فراهم خواهد آورد که دیگر کشورهای کم‌اهمیت‌تر از جمله آرژانتین، شیلی، پرو و … قصد پیروی از این «الگو» را داشته باشند. و بر مسیر تجارت زیرزمینی یانکی‌ها سدی به وجود آورند. به طور مثال خبرگزاری فرانسه، در تاریخ 19 فوریه 2013، از قول دیوید هیگینز، مسئول جرم‌های محیط‌زیستی در سازمان پلیس بین‌الملل اعلام داشت:

«طی چند روز گذشته، بیش از 50 هزار متر مربع چوب قاچاق در آمریکای لاتین مصادره شده؛ 200 نفر بازداشت و 2000 کامیون هم مصادره شده‌اند.»

برای آن‌ها که از اشتهای سیری‌ناپذیر صنایع آمریکای شمالی در بلع و هضم «چوب‌های» نایاب و گرانقیمت اطلاع کافی دارند، مشکل نیست که مسیر حرکت و مقصد «نهائی» این چوب‌ها را روی نقشة جغرافیای جهانی دنبال کنند. بله، این میلیاردها دلار ضرر و زیان را مشکل می‌توان جبران کرد.

به همین جهت است که باراک اوباما در سخنرانی «وضعیت اتحادیه» بجای اشارة مستقیم به سیاست‌های جهانی در آمریکای لاتین ـ سیاست‌هائی که نهایت امر نان «حلال» یانکی‌ها را در آمریکای جنوبی و مرکزی آجر خواهد کرد ـ‌ دست بر نقطة حساس کرملین، که همان اتحادیة اروپا باشد گذارده! اتحادیه‌ای که اینک بین دو قدرت کرملین و واشنگتن، اولی رو به رشد و دیگری رو به افول گرفتار آمده. در واشنگتن به دلیل گسترة ارتباطات تاریخی، فرهنگی،‌ نظامی و مالی با اتحادیة اروپا این توهم به وجود آمده بود که فروپاشی دیوار برلین از ورود کرملین به شکارگاه یانکی‌ها در لندن و پاریس جلوگیری به عمل خواهد آورد. ولی شواهد نشان می‌دهد که این «تحلیل» بی‌اساس از کار درآمده. اروپای غربی که از دیرباز منبع اصلی تغذیة تمامی تحولات فرهنگی، علمی، صنعتی و نظری در اردوگاه شرق و غرب به شمار می‌رود، هر روز بیش از پیش تحت تأثیر عوامل متفاوت به سوی کرملین کشیده ‌شده.

علیرغم حضور فعال لندن و پاریس در جنگ‌های ضدروسی در سوریه، لیبی و اعمال سیاست‌های روس‌ستیز در افغانستان و عراق، به دلیل همجواری‌های جغرافیائی با منطقة نفوذ کرملین مواضع اتحادیه مشکل می‌تواند در میانمدت در مسیر منافع واشنگتن متحول شود. خطر از دست شدن سنگرهای اروپائی کاخ‌سفید هر روز محتمل‌تر می‌شود، و به همین دلیل سیاست جذب اروپای «آشفته» به اردوگاه یانکی‌ها نهایت امر کار را بجائی کشانده که در دکترین اوباما موضوع حمایت از بازار مشترک «اروپا ـ ایالات متحد» مطرح شود. در همین میعاد، سایت گاردین، مورخ 13 فوریة سالجاری چنین تیتر می‌زند:

«اوباما از جزئیات شکل‌گیری بازار مشترک اروپا و ایالات متحد در سخنرانی خود پرده برداشت!»

حال باید دید مشکلات عدیده و روزافزون اقتصادی در قلب اروپای «متحد»، و بن‌بست‌های مالی و سیاسی و استراتژیک که ایالات متحد را عملاً ابتر کرده تا کجا خواهد توانست، آنچه را که گاردین دو «قدرت تجاری جهان معاصر» می‌خواند به یکدیگر نزدیک کند. جالب اینجاست که،‌ معضلات «نوین» اقتصادی در اروپا جملگی ریشه در فروپاشی سیاست‌های استعماری «جنگ‌سرد» در خاورمیانه، آفریقا و حتی آمریکای لاتین دارد. در نتیجه تا برقراری «روابطی نوین» که بتواند همین نوع «منافع» را دوباره در کیسة اروپای غربی بریزد، این مشکلات امتداد خواهد یافت. ولی با توجه به شواهد و زمینه‌ها، خدماتی که واشنگتن بتواند در مسیر «برقراری» این بهره‌کشی‌ها ارائه دهد نیز بسیار محدود، اگر نگوئیم غیرممکن شده.

پس منطقاً نتیجه می‌گیریم، حال که آمریکا در قلب این «اتحادیه» نقش «ابدمدت» خود در مقام «رهبر همه‌کاره» را در خطر می‌بیند، جهت حفظ «روابط ویژه» با اروپائیان قصد باج دادن به اتحادیه را دارد! و در هیاهوی بحران مالی اروپا این «باج‌دهی» بهترین و سازنده‌ترین صورت خود را در ارائة «بازار کار» و «بازار فروش» آمریکائی به رفقای اروپائی می‌یابد! ولی فراموش نکنیم،‌ این همان آمریکاست که تا چند سال پیش برای فروش ویدئوی فیلم‌های هولیوود در اروپا «کد ویژه» اختراع کرده بود تا این محصولات فقط با صلاحدید واشنگتن و به قیمت‌های مورد نظر تولید کنندگان در اروپا خریداری شود. می‌بینیم که در پاسخ به این پرسش که دلیل «دست‌ودل‌بازی» اخیر حضرت ریاست جمهور ایالات متحد به اروپائیان چه می‌تواند باشد آنقدرها نمی‌باید دچار سردرگمی شد.

آن روزها که سرمایه‌داری اروپای غربی برای فرار از جنگ دوم به دامان آمریکا پناه برد، و به داعیة «ابرقدرت» سرمایه‌داری ینگه‌دنیا دامن زد دیگر سپری شده؛ دولت آمریکا به عنوان مقروض‌ترین دولت تاریخ، نه دیگر قادر است نیروی کار فوق‌متخصص جهانی جذب کند، و نه خواهد توانست بانک‌های خود را به مقصد «طبیعی» سرمایه‌های جهانی تبدیل نماید. در نتیجه ابراز لطف اوباما به اتحادیة‌ اروپا ما را به یاد ضرب‌المثل شیرین فارسی انداخت که می‌گوید، «حنای اضافه را در ک…ن می‌مالند!» به احتمالی آقای اوباما با الهام از این مثل، قصد دارند حنای بازار ورشکستة آمریکا را به ماتحت اروپائیان بمالند.

حال که سخن از حنابندان ماتحت به میان آمد، بهتر است نگاهی به مراسم حنابندان در جمکران بیاندازیم که سرچشمة‌ الهی «حنا و ماتحت» در جهان معاصر است. گیس‌کشی لاریجانی از احمدی‌نژاد در مجلس،‌ و یقه‌گیری طرفداران ریاست جمهور از علی لاریجانی در قم، هر دو را در نقش «حنابند» و «ماتحت» تثبیت کرد. البته نهایت امر مراسم حنابندان با «نامه‌نگاری‌های» متداول به پایان رسید! ولی این «نامه‌ها» مسئلة سیاست روز در حکومت اسلامی را لاینحل باقی گذارد. خلاصه بگوئیم، نه «حنابند» موقعیت‌اش تثبیت شد، و نه صاحب «ماتحت!»

در تاریخچة موجودیت حکومت اسلامی، بحران‌سازی‌های منطقه‌‌ای همیشه زمینه‌ای مساعد جهت پیشبرد سیاست‌های ضدروسی به شمار ‌آمده. روند کار این بود که ارز حاصل از چپاول نفت و گاز به نقدینگی لازم جهت اعمال سیاست‌های روس‌ستیز آمریکا و انگلستان در منطقه تبدیل می‌شد. این ارز به صور مختلف در اختیار اوباش، لات‌ولوت‌ها، اسلامگرایان و مفتی‌ها و ملاهای منطقه قرار می‌گرفت تا با کمونیست‌های «ملحد» بجنگند! از همان روزهای نخست اشغال سفارت آمریکا در ایران،‌ تحریم‌های اقتصادی واشنگتن دو هدف اساسی را دنبال می‌کرد: چپاول هر چه بیشتر دارائی‌های ملت ایران، و همزمان سلب مسئولیت از واشنگتن در غائله‌هائی که آخوندها با دلارهای حاصل از چپاول نفت در منطقه به پا می‌کردند. به همین دلیل نیز بده‌بستان‌های مالی جمکران فقط با بانک‌های اروپائی، آمریکائی و نوچه‌های اینان در ترکیه و سنگاپور و … صورت گرفته.

این سیاست ایران‌ستیز تا به امروز طابق‌النعل‌بالنعل دنبال شده،‌ با این وجود، به دلیل تضعیف مواضع سازمان ناتو، شبکه‌هائی که ارز حاصل از چپاول نفت را در مسیر منافع واشنگتن فعال می‌کردند بیش از پیش تضعیف شده‌اند. و فشار مسکو جهت تغییر مسیر اوباش‌پروری آمریکا در منطقه، کار را در عمل به تحمیل «واقعی» تحریم اقتصادی بر ملت ایران کشانده.

پس از فروپاشی شبکة امارات که یکی از مهم‌ترین مراکز پولشوئی «اسلامگرایان» در منطقه بود، شاهدیم که «مدال نقره» نصیب آنکارا شده. علنی شدن دریافت طلا از ترکیه در ازای صادرات گاز، طلائی که نهایت امر در دست اوباش اسلام‌پناه حماس،‌ سوریه و بمبگزاران عراق و افغانستان و پاکستان به اهرم سیاستگزاری غرب تبدیل می‌شود، و یا دریافت یورو از هند در ازای صادرات نفت، آنهم با وساطت بانک‌های ترکیه و … همه و همه راه‌هائی است که پول نفت تاراج شدة ملت ایران را نهایت امر در مسیر اسلامگرائی واشنگتن فعال خواهد کرد. به غیر از امارات و ترکیه، مسلماً شبکه‌های دیگری نیز وجود دارد که هنوز «علنی» نشده‌!

ولی امروز سیاست‌های زیرجلکی ایالات متحد، هم در ایران و هم در کرة شمالی، بیش از پیش شفاف شده؛ ادامه‌شان دیگر مفید به فایده‌ای نخواهد بود. فشار مالی بر ایران تا آنجا گسترش یافته که عملاً زندگی روزمرة ملت ایران را دچار بحران کرده، و در میانة چنین همهمه‌ای از خودفروشی سیاستمداران وطنی، شاهدیم که در آستانة اعلام «عدم حمایت» نظامی اتحادیة اروپا از اسلامگرایان سوری، یکی از مهم‌ترین عوامل حکومت اسلامی در لبنان به ضرب گلوله از پای درمی‌آید. ایشان از قضای روزگار سردار «سابق» سپاه پاسداران بوده‌اند که برای «بازسازی» لبنان در این سرزمین لنگر انداخته بودند! ولی ترور ایشان برای ابتر کردن شبکة انتقال ارز از ترکیه کفایت نکرد؛ جهت «لو» رفتن شبکة «هند ـ ترکیه» می‌بایست تا سفر دیوید کامرون،‌ نخست‌وزیر بریتانیا به دهلی‌نو صبر می‌کردیم! همزمانی آزاردهنده‌ای که هیچیک از رسانه‌ها صلاح ندیدند به آن کوچک‌ترین اشاره‌ای داشته باشند.

شاهد بودیم، زمانیکه اوباش، علی لاریجانی را در قم سنگ‌روی‌یخ کردند، نخستین عکس‌العمل وی پس از ورود به پاکستان «اعتراف» به ارسال تسلیحات نظامی برای حماس بود! اعترافی که تمامی اظهارات پیشین سران حکومت اسلامی را به زیر سئوال برد. بله، درخت پربار «نفت ـ ارز ـ اسلحه» که از دوران جیمی‌کارتر در مسیر چپاول هر چه بیشتر ملت ایران در منطقه «کاشته» شده بود،‌ شاخه‌های‌اش یکی پس از دیگری خشک شده و بر زمین می‌افتد. این است دلیل کتک‌خوردن «رئیس قوة مقننة» حکومت اسلامی از مشتی لات در شهر قم. ولی همانطور که بالاتر نیز گفتیم، هنوز مشکل اساسی و اصلی ما ملت که نتیجة تداوم سیاست‌های پساکودتای 22 بهمن 57 است، به قوت خود باقی است. در ارتباط با این حکومت دست‌نشانده، آتش‌افروز و نوکرصفت،‌ چه آینده‌ای می‌توان برای ملت ایران متصور شد.

نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل

نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل(بارگیری)

نسخة پی‌دی‌اف ـ سکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل‌دن

نسخة پی‌دی‌اف ـ سی‌ایکس

نسخة پی‌دی‌اف ـ شوگرسنک

نسخة پی‌دی‌اف ـ باکس‌نت

نسخة پی‌دی‌اف ـ کلمه‌ئو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ هیوج‌درایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ دیوشیر

نسخة پی‌دی‌اف ـ پی‌بی‌ورکس

نسخة پی‌دی‌اف ـ ستورگیت

نسخة پی‌دی‌اف ـ آرونا

فیلترشکن‌های جدید20فوریه2013

afastproxy.net
proxystyle.info
dedicated360.info
proxysitessmart.com
kazihost.com
hidingnow.us
nexusmedia.info
contactserver.info
webcore.info
name24.info
aqrba.com
webbag.info
privacyapp.info
passmy.net
unblockedschool.com
namegreen.info
netdedicated.info
operacore.info
nixopera.info
unblockedfacebook.net
operabook.info
aceserver.info
skyname.info
privacycredit.info
caremedia.info
hidingnow.org
360fast.info
gatewayagent.info
degeo.info
worlddrive.info
proxybase.info
socialgeek.info
doorworld.info
desmart.info
freewebproxyusa.com
simplyproxy.info
geeksecure.info
dedicatedhigh.info
abcgateway.info
hidemefast.net
serveroffice.info
unblockedfirewall.com
runweb.info
freshproxyusa.com
mediaabc.info
hidesites.info
nextprivacy.info
unblockedtwitter.com
proxyserver-free.com
surf.hitfake.eu

..

والنتاین و ولایت!

تلاش‌های لندن و پاریس برای باز پس گرفتن مواضع از دست رفته در آفریقای شمالی، ‌ به صراحت ایندو پایتخت را از منظر استراتژیک در برابر یکدیگر قرار داده. فرانسه و بریتانیا، نه تنها در مالی،‌ الجزایر و مصر در برابر یکدیگر صف‌آرائی کرده‌اند که اینک در تونس، ‌اردوگاه دیرین فرانسویان در آفریقای شمالی نیز جهت حفظ برتری‌های استراتژیک شاخ در شاخ یکدیگر انداخته‌اند.

 

فرانسه که پس از پایان جنگ دوم، به دلیل تغییرات گستردة ژئوپولیتیک، با میل و رغبت ضدیت‌های گذشته با لندن را به دست فراموشی سپرده، در خاورمیانه و شمال آفریقا به همکاری مخلصانه با انگلستان اشتغال داشت، اینک در آینة تحولات گسترده‌ای که بازگشت مسکو به مراودات جهانی مسلماً در آن نقش اصلی ایفا می‌کند،‌ بار دیگر رو در روی انگلستان قرار گرفته. ترور «شکری بل‌عید» که به استنباط ما با هدف ایجاد «حاشیة امن» برای دولت اسلام‌گرای تونس صورت گرفت، شاهدی است بر این مدعا. کودتای ناکام در تونس در پوشش «اعتراض» به ترور یکی از رهبران چپ‌گرا سازمان یافت، و در شبکة رسانه‌ای فرانسه به سرعت در پوشش «خواست مردم» برای «انحلال کابینه»‌ و تشکیل یک دولت «تکنوکرات» مطرح شد!

 

شاهد بودیم که پس از ترور «شکری بل‌عید» علیرغم پافشاری شبکه‌های خبرسازی فرانسه جهت به قدرت رسیدن «تکنوکرات‌ها»، نه تنها محفل «النهضه» که ویراست تونسی حزب‌الله جمکران است از قدرت کناره‌گیری نکرد، که بر «مواضع» سیاسی‌اش نیز پای فشرد! حال باید ببینیم در منطقه‌ای که به طور سنتی حاکمیت به صورت بلاشرط از آن پاریس است، این قدرت‌نمائی از کجا می‌تواند مورد حمایت قرار گیرد؟ اینجاست که سایة انگلستان نمایان می‌شود! در عمل، نقش استعمار کهنسال بریتانیا در این منطقه با سفر غیرمنتظرة دیوید کامرون به الجزایر و برکناری دبیرکل «جبهة نجات ملی» اینکشور ـ جبهة مذکور تنها حزب مجاز الجزایر است ـ «تقویت» شد. طی این سفر، ناخشنودی لندن از عملیات «نجات» گروگان‌ها در مرکز بهره‌برداری گاز طبیعی در جنوب، به «بوتفلیقا»، ‌ رئیس دولت «مستقل» الجزایر ابلاغ شد،‌ و رنگ پریده و دست‌وپای لرزان ایشان طی ملاقات با دیوید کامرون به صراحت نشان می‌‌داد که ارباب «انقلاب اسلامی الجزایر» کیست!

 

با این وجود، تلاش برای کودتا در تونس، تلاشی که ظاهراً نافرجام هم مانده، در چارچوب منافع فرانسه حائز اهمیت بود! هدف کودتاچیان این بودکه با کنار کشیدن اسلامگرایان از قدرت، همان سناریوئی را در تونس اجرا کنند که انگلستان در آغاز بلوای رضا میرپنج در ایران به روی صحنه برده بود. در رأس این برنامة «مشعشعانه» حضور یک دولت کمرنگ و به اصطلاح «تکنوکرات» قرار داشت. دولتی که سر ملت را به «رتق‌وفتق» ظاهری امور گرم می‌کرد،‌ و در پشت پرده برای تشکل‌های اسلامگرا حاشیة‌ امن و مناسب تأمین می‌نمود تا در اولین فرصت از این موجودات قرون ‌وسطائی‌ که به حاشیة امن رانده شده‌اند، هم در مراودات داخلی تونس و هم جهت اعمال فشارهای برون‌مرزی استفادة بهینه صورت دهد. و برای تحقق این «مهم»، ‌ جان یک نفر که هیچ، قتل‌عام صدها تن نیز «واجب شرعی» می‌شد! ولی آرایش استراتژیک نیروهای بین‌المللی به صورتی شکل گرفت که طرح «زیرکانة» کودتا استخوان شد و افتاد در گلوی کودتاچیان!

 

در نتیجة این شکست، گرد و خاکی که پس از ترور یکی از مخالفان دولت اسلامگرای تونس به هوا بلند شده بود کارساز نیفتاد، و «توصیه‌های» سیاسی که از طریق رسانه‌های جمعی فرانسه مرتباً تکرار می‌شد به تدریج جای خود را به سکوت فراگیر سپرد! خلاصه بگوئیم، علیرغم درگیری‌های گسترده‌ای که به دلیل تشییع جنازة «قربانی» این عملیات در تونس و دیگر شهرها به راه افتاد، دیگر احدی در شبکة خبرسازی فرانسه سخن از «دولت تکنوکرات‌ها» در تونس بر زبان نیاورد!

 

با این وجود، سیاست فعالانة پاریس در تونس به این گمانه دامن زد که حداقل بخش قابل توجهی از حاکمیت فرانسه تمایل دارد به مواضع «پیش‌بهاری» خود در شمال آفریقا عقب‌نشینی کند،‌ چرا که ظاهراً پیشروی در مواضع «نوین» آنقدرها منافع پاریس را بازتاب نمی‌دهد! مواضع «پیش‌بهاری» فرانسه در شمال آفریقا ‌چیزی نیست جز همان «دولت‌های تکنوکرات» که تحت عنوان «منافع ملی» و در عمل جهت حفظ منافع سواحل شمالی مدیترانه،‌ از منظر سیاسی حاکمیت‌ها را روز به روز کمرنگ‌تر و غیرایدئولوژیک‌تر کرده، امکان بهره‌وری‌های استعماری را برای بیگانگان فراهم می‌آورند. دولت‌های فعلی الجزایر و مراکش، و دولت‌های سابق تونس و مصر از همین انواع به اصطلاح «تکنوکرات» به شمار می‌رفتند و می‌روند.

 

حال که نقش‌پذیری‌های نوین پاریس در آفریقای شمالی سرانجامی ناخوشایند یافته، جهت ریشه‌یابی این «ناخوشی‌ها»، بررسی مجموعه شرایطی که بر خاورمیانه و شمال آفریقا سایه افکنده الزامی می‌شود. و در این راستا، ‌ در گام نخست می‌پردازیم به «بلبشوئی» که در رسانه‌ها تحت عنوان «نبرد فرانسه با اسلامگرایان مالی» انعکاس یافته.

 

به یاد داریم که چند هفته پیش، «خبر فوری» پیاده شدن نیروهای فرانسه درکشور مالی، ‌ جهت نبرد با اسلامگرائی انتشار یافت! جالب اینجاست که پیشتر پاریس در قلب هیاهوئی جهانی، چه در عمل و چه در تبلیغات حمایت همه‌جانبة خود را از اسلامگرائی در مصر، تونس و جنگ داخلی سوریه اعلام داشته بود! خلاصه بگوئیم، این نوع «خبرسازی» متناقض پیرامون یک جنگ منطقه‌ای، آنهم از نوع استعماری‌اش فقط به این معنا بود که در کشور مالی، فرانسه علیرغم تمایل خود و بر خلاف داده‌های «ابر هیاهوی تبلیغاتی» پای به مصاف گذارده؛ جنگ بر پاریس تحمیل شده بود! فرانسه به جنگی پای گذاشته بود که توجیه تبلیغاتی آن فقط بر حمایت از «دمکراسی» در آفریقای سیاه متکی می‌شد! البته «دمکراسی» در آفریقای سیاه بیشتر به یک شوخی خنک می‌ماند تا یک استراتژی تبلیغاتی. همه می‌دانند که در این قاره جز غارت و سرکوب و وحشیگری پایتخت‌های غرب هیچ «رمز و رازی» در کار نیست.

 

در آغاز جنگ مالی، ایالات متحد سریعاً اعلام داشت که پای به درگیری «ساحل» نخواهد گذارد؛ انگلستان نیز اعلام کرد که فقط به ارسال کمک‌های لوژیستیک به ارتش فرانسه بسنده می‌کند! هر چند بعدها آمریکا به ارسال کمک‌های لوژیستیک اذعان کرد و لندن نیز در اظهاراتی عجولانه اعزام «تکنیسین‌های» نظامی به منطقه جهت سازماندهی به نیروهای ارتش مالی را مورد تأئید قرار داد! در شرایط فعلی از حضور ارتش آمریکا در جنگ مطمئن نیستیم، ولی گردان‌های نظامی بریتانیا به صورتی گسترده در مالی فعال شده‌اند.

 

دلائل واقعی جنگ مالی، و موضع‌گیری‌های متفاوت واشنگتن، لندن و پاریس پیرامون آن هنوز در هاله‌ای از ابهام فروافتاده، ولی تأثیرات مستقیم این جنگ بر سیاست‌های فرانسه در تونس و بن‌بست‌هائی که در «مذاکرات» سوریه به وجود آورده، دیگر از هیچ ابهامی برخودار نیست. فرانسه به هر قیمت می‌خواهد در مالی، تونس و به طبع‌اولی در سوریه عقب‌نشینی کند، در نتیجه مواضع آمریکا و انگلستان هم که در سوریه بر سرنگونی بشار اسد متمرکز شده بود، از زبان جیره‌خواران عرب و آفریقائی‌شان «آپ‌دیت» شده، در نشست اخیر «کنفرانس همکاری‌های اسلامی» در قاهره به گوش رسید؛ همه بر طبل «مذاکره» می‌کوبیدند! ولی به گزارش سایت فرانسه زبان «نووستی»،‌ مورخ 8 فوریه 2013،‌ معاون وزیر امور خارجة سوریه در پکن اعلام داشت که، «مذاکره با افراد و گروه‌های مسلح امکانپذیر نیست!» خلاصه، اینان قبل از آغاز مذاکرات می‌باید ‌سلاح را بر زمین بگذارند! به عبارت دیگر، مسئله صرفاً به عقب‌نشینی منتهی نخواهد شد؛ مواضع استراتژیک قدرت‌های غرب در این مناطق یکی پس از دیگری از دست خواهد رفت. مشکل می‌توان خط پایانی این عقب‌نشینی استراتژیک را در حال حاضر ترسیم کرد.

 

طی این عقب‌نشینی که در عمل سنگرهای غرب یک به یک به طرف مقابل «واگذار» ‌شده، همانطور که گفتیم مواضع فرانسه روشن‌تر از دیگران است؛ تلاش جهت بازگشت به شرایط گذشته! ولی این غیرممکن است؛ و به همین دلیل نیز انگلستان و آمریکا صریحاً تاکتیک دیگری اتخاذ کرده‌اند. اینان سعی دارند عقب‌نشینی را با اعمال فشارهای سیاسی بر مسکو، پکن و دهلی‌نو هماهنگ کنند، و از این مسیر واگذاری سنگرها را به حداقل ممکن برسانند. و دقیقاً در همین راستاست که در میدان متزلزل سیاست جمکرانی‌ها شاهد موضع‌گیری‌های نوین‌شان هستیم.

 

شاهد بودیم که طی چند روز گذشته از طریق سخنرانی‌های احمدی‌نژاد، وزیر امور خارجه و حتی اعضای کمیسیون امنیت ملی در مجلس شورای اسلامی، ندای «مذاکره» با آمریکا به هوا برخاسته بود. حال ببینیم این «ندا» چه سرنوشتی یافته.

 

بارها به صراحت گفته‌ایم که برقراری رابطة مستقیم با آمریکا در شرایطی که همین آمریکا حکومت دینی و منهیات را بر جامعة ایران تحمیل کرده‌، مواضع روحانیت حاکم را بیش از پیش متزلزل خواهد کرد. به همین دلیل نداهائی که از درون هیئت دولت و مجلس در تأئید این «مذاکرات» به گوش می‌رسد، فقط و فقط نشان از آن دارد که کل حاکمیت در صدد «گذشتن» از «خط قرمز» روحانیت حاکم برآمده. این «خط قرمز» که روحانیت شیعی در برابر تحولات اجتماعی ایران کشیده بود، در آغاز بلوای 22 بهمن 57 در زبان عوام‌الناس به عامل «ضداستبداد» و جفنگیاتی از این قماش تبدیل شد. ولی امروز همین «خط قرمز» تبدیل به «سدی» شده که به صورتی علنی در برابر برقراری روابط جهانی و حضور فعال جامعة ایران در صحنة‌ بین‌المللی قد علم کرده.

 

این «سد» یا باید از میان برداشته شود،‌ یا کل جامعة ایران در عمق گندابی که پشت آن انبار شده خفه خواهد شد. و از قضای روزگار، در چارچوب استراتژی‌های مسکو سرنوشت سد مذکور از اهمیت فراوان برخوردار می‌شود. چرا که روسیه برخلاف ایالات متحد، انگلستان و فرانسه همسایة ایران است و علیرغم پیروی از منافع مالی، اقتصادی و استراتژیک‌اش نمی‌تواند نسبت به نوع حکومت بر کشور ایران به همان میزان که غرب «بی‌تفاوتی» نشان می‌دهد، بی‌تفاوت بماند. نوع حاکمیت بر ایران تبعات داخلی مستقیم برای مسکو به وجود خواهد آورد، ‌ و به همین دلیل ایالات متحد و انگستان نیز سعی دارند در مذاکرات‌شان با مسکو «نیاز استراتژیک» به نوع حکومت در ایران را به بالاترین بهای ممکن به روسیه بفروشند. این است دلیل «ناز و کرشمة» اخیر‌ علی خامنه‌ای پیرامون «مذاکره با آمریکا.» شاید مقام «ولایت امر» ترجیح داده‌اند به پیشنهاد مذاکره با آمریکا که در کنفرانس امنیتی مونیخ ابراز شد، در موسم والنتاین «پاسخ» دهند.

 

با این وجود یک مطلب بسیار پراهمیت را در این مقطع می‌باید در نظر بگیریم. و آن اینکه،‌ قدرت‌های غرب حداقل تا آنجا که به مواضع قدرت‌طلبانه‌شان در قبال مسکو، پکن و دهلی‌نو مربوط می‌شود،‌ در شرایط فعلی سیر قهقرائی می‌پیمایند. به همین دلیل تکیة‌ بی‌حد و مرز علی خامنه‌ای به «الزامات» انگلستان و ایالات متحد،‌ و اطمینان کورکورانه به اینکه لندن و واشنگتن از هماهنگی «بیت‌رهبری» با مواضع آنگلوساکسون حمایت خواهند کرد، تبدیل به شمشیری دولبه می‌شود. یک لبة این شمشیر همچنان که شاهدیم بی‌قید و شرط در خدمت آنگلوساکسون‌هاست. ولی در صورت تعلل و سوءاستفادة نابجا همین شمشیر نهایت امر به سلاحی در دست روسیه تبدیل خواهد شد. پیش از توضیح در مورد کاربرد این «شمشیر دولبه» می‌باید نخست یک بررسی اجمالی از جامعة ایران ارائه دهیم و به طور سربسته بگوئیم که، سوای تمایلات سیاست‌بازان در بنیادها و تشکیلات حکومت اسلامی، جامعة ایران نیز خود به مرحلة «گذار از روحانیت» پای گذارده.

 

خلاصه، «میوة» روحانیت شیعی‌مسلک گندیده‌تر از آن است که برخی در غرب تصور کرده‌اند‌؛ این میوة گندیده به صورت طبیعی در حال فروافتادن از شاخه است. دقیقاً به دلیل همین گندیدگی مفرط است که غرب سعی دارد از این «میوه» تا حد امکان استفادة بهینه صورت دهد، ‌ و از آن ابزاری جهت پیشبرد سیاست‌های‌اش بسازد. هم آن را به ابزار چانه‌زنی و باج‌گیری از روسیه تبدیل نماید، و هم از طریق به ارزش گذاردن «مواضع غیرسازشکارانة روحانیت»،‌ برای آخوندجماعت در ایران جایگاه برتر و «ناظر» بر تدوین و اجرای قوانین سر هم کند. خلاصه بگوئیم، هدف تأمین عمر دوباره برای روحانیت شیعی‌مسلک جهت تبدیل اینان به ابزاری برای تهدید مسکو است.

 

ولی همانطور که گفتیم این شمشیر دولبه دارد؛ دولبة تیز و برا. عملکرد لبة فعال آن را که طی 34 سال اخیر در خدمت ایالات متحد قرار گرفته بالاتر تشریح کردیم، می‌ماند لبة ایستای آن. لبه‌ای که به دلیل گسترة وسیع نامشروعیت حکومت اسلامی نهایت امر می‌تواند به نفع روسیه فعال شود، و کار را بجائی بکشاند که پافشاری خامنه‌ای در حمایت از مواضع آنگلوساکسون‌ها بخشی از حاکمیت را نیز جهت عبور از «خط قرمز» روحانیت بسیج کند. اینجاست که «ولایت فقیه» رسماً به چالش کشیده خواهد شد. و در اینصورت سلاح «ناز وکرشمه» از چنگ مقام معظم خارج شده، همزمان آیندة «درخشانی» که یانکی‌ها در چارچوب منافع منطقه‌ای‌شان برای روحانیت شیعی‌مسلک در ایران پیش‌بینی کرده‌اند نیز دود شده و به هوا می‌رود.

 

مسلماً‌ طی روزهای آینده و در ارتباط با مواضع اتخاذ شده در سوریه، تونس، مصر و خصوصاً پیرامون تحولات «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران، به صراحت خواهیم دید که کدامین لبه دست بالا را خواهد داشت.

نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل

نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل(بارگیری)

نسخة پی‌دی‌اف ـ سکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل‌دن

نسخة پی‌دی‌اف ـ سی‌ایکس

نسخة پی‌دی‌اف ـ شوگرسنک

نسخة پی‌دی‌اف ـ باکس‌نت

 

نسخة پی‌دی‌اف ـ کلمه‌ئو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

 

نسخة پی‌دی‌اف ـ هیوج‌درایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ دیوشیر

نسخة پی‌دی‌اف ـ پی‌بی‌ورکس

نسخة پی‌دی‌اف ـ ستورگیت

نسخة پی‌دی‌اف ـ آرونا

 

 

فیلترشکن‌های جدید10فوریه2013

goodsocial.info

incloak.biz

betusproxy.info

speedaccess.info

seventhproxy.com

keepprivacy.asia

deepproxy.com

mindgood.info

360ace.info

unblocker2014.info

247proxy.nl

tunnelsmart.info

jcproxy.com

afastproxy.org

megacrazy.info

bypass.im

cloudunblocker.info

mega24.info

incloak.org

speedthe.info

fadeproxy.com

configproxy.com

thefreewebproxy.com

vpnfast.asia

loadproxy.com

passmy.net

moxproxy.com

goodaccess.info

firstproxy.net

httkproxy.com

quickproxy.asia

myyoutubeunblocker.com

proxysteel.com

proxylinkusa.com

proxystelth.com

speednetwork.info

hostmega.info

acepublic.info

24usproxy.info

fwproxy.com

secondproxy.com

falseproxy.com

studentsproxy.com

proxysweden.com

swedishproxy.com

hidesurf.asia

360tunnel.info

freewebproxy4u.com

hidevpn.asia

https://unblockerssl.com

طینت و سیاست!

 

 

بن‌بست‌های سیاست داخلی حکومت اسلامی، نهایت امر نتایج مستقیم خود را در بعد سیاست خارجی نیز منعکس کرده. ادعاهای تهران مبنی بر اینکه جای کری، وزیر جدید امور خارجة ایالات متحد «می‌تواند» نسبت به همتایان پیشین‌اش، ‌ نقش موثر‌تری در زمینة پایه‌ریزی «روابط» میان دو کشور ایفا کند، فقط به این معناست که باقی ماندن در مسیر سیاست‌های گذشتة منطقه‌ای دیگر برای ایالات متحد امکانپذیر نیست. در راستای سیاست‌های اجباری‌ای که واشنگتن می‌باید اتخاذ کند، خروج از لاک 34 ساله‌ای را می‌بینیم که با میدان دادن به اوباش اسلامگرا و حمایت بی‌قید و شرط از وحشی‌گری دولت‌های پی‌درپی اسرائیل، و نهایت امر چپاول مغول‌وار منابع نفتی منطقه شکل گرفته بود. خلاصه بگوئیم، آمریکا می‌باید در لاک جدیدی فرو رود. و به همین دلیل است که «حسن نیت» فرضی ایالات متحد را از زبان صالحی، وزیر امور خارجة جمکران می‌شنویم. ایشان طی مصاحبه‌ با فارس‌نیوز، مورخ 13 بهمن‌ماه 1391 نه تنها به طینت و نیت جان کری پی برده‌اند که وزیر امور خارجة ایالات متحد را در جایگاه «امام علی‌شان» نشانده،‌ و از مبارزات آیندة وی با ظلم و ستم استکبار، به ویژه جهت «تأمین حقوق مردم آمریکا» قصه‌ها می‌گویند:

«امیدوارم جان کری حداقل بخشی از سیاست‌های ضدایرانی دولت آمریکا را اصلاح کند!»

البته در اینکه آقای جان‌کری چه خصوصیت‌های ویژه‌ای دارند که بارقة امید اینچنین بر دل صالحی فروانداخته‌اند، جای بحث و گفتگو باقی است. ایالات متحد در برخورد با مسائل جهانی، ‌ از «ابتکار عمل» وزیر امور خارجه پیروی نمی‌کند! این حاکمیت است که تعیین‌کنندة سیاست‌های جهانی است، نه شخص وزیر! ولی صالحی ضمن اشاره به همین مطلب،‌ اهمیت «طینت»‌ و «ذات» مقامات را هم به ما یادآوری می‌کند:

«اگرچه عملکرد سیاستمداران از رویکرد کلان دولت‌ها […]تأثیر می‌پذیرد، اما شخصیت فردی مقامات که در واقع ریشه در ذات و طینت آن‌ها دارد، نیز یک واقعیت است.»

اینکه «طینت» آقای کری،‌ بر خلاف پیشینان‌شان، اینهمه به مذاق صالحی خوش آمده مسلماً ریشه در مسائل دیگری دارد. و در این وبلاگ سعی خواهیم داشت به صورت فهرست‌وار این مطالب را مطرح کنیم.

همانطور که بارها گفته‌ایم، موتور اصلی تحولات در یک جامعة استبدادزده و استثمار شده را نمی‌باید در درون ساختار حکومت آن‌ جستجو کرد. چرا که، این قماش حکومت بازتابی است از منافع «اقتصادهای مادر» و در عمل زائده‌ای است بر پیکر ساختارهای استعماری. و همین زائده است که از نبردهای‌اش با استعمار «بحرطویل» می‌سازد! در ساختار دیپلماتیک جهانی، ‌ یک دولت کوچک و کم‌قدرت، حتی اگر به استقلال آن نیز «باور» داشته باشیم، هرگز نمی‌تواند به صورت مسئولانه یک قدرت جهانی را به مصاف بطلبد، مگر اینکه مستقیماً توسط همان قدرت جهانی اداره شود.

این سیاست مزورانه که از دوران مصدق‌السلطنه، تحت نظارت انگلستان در مرزهای اتحاد شوروی به محک آزمایش گذاشته شد، در دوران روح‌الله خمینی به نتایج مطلوب دست ‌یافت. نتایجی که از دیرباز آنگلوساکسون‌ها در منطقه در جستجوی‌اش بودند. قرار دادن امپراتوری کارگری شوروی در بن‌بست منطقه‌ای، چپاول بی‌حدومرز منابع طبیعی منطقه، و خصوصاً سرکوب همه جانبة‌ نیروهای سیاسی، تخصصی، هنری و نوآور در جامعة‌ ایران. این اهداف پس از فروپاشاندن حکومت‌ پهلوی‌ها، طی 34 سال در مقاطع متفاوت و با بهره‌گیری از بازیگران مختلف به بهترین وجه تأمین شد. ولی اینک تداوم آن برای واشنگتن و لندن میسر نیست، و اینجاست که «طینت» آقای کری برای صالحی، که همچون برادر محترم‌شان از پس‌ماندگان لابوراتوارهای «ام. آی. تی» و کارکنان صدیق و نیمه‌رسمی سازمان سیا به شمار می‌روند، «سرنوشت‌ساز» شده!

بله، امثال این حضرات نه فقط در ایران که در دیگر کشورهای استعمارزده نیز فراوانند، و خصوصاً در حکومت اسلامی خوب تکثیرشان کرده‌اند. جا انداختن عملة استعمار در ساختار حکومت‌های دست‌نشانده، تحت عنوان «متخصص»، سیاستی است به قدمت استعمار غرب! و بی‌دلیل نیست که امروز نیز نوکران فراری‌شان‌‌ دست در دست «اوباش سبز» در دانشگاه‌های آمریکا تروخشک می‌شوند؛ اینان نیز قرار است روزی برای خودشان «صالحی‌ای» بشوند، و به وقت لزوم از «طینت» این و آن «مطلع» گردند!

ولی «طینت» جان کری هر چه باشد، روابط بین واشنگتن و تهران لاجرم از زاویة دید دیپلماسی جهانی، یا بهتر بگوئیم منافع «مسکو ـ واشنگتن» می‌باید مورد بررسی قرار گیرد. مطلبی که وسیع است، و در این مختصر مشکل بتوان آن را شکافت. در منطقة خاورمیانه، سرمایه‌داری نوپای روسیه در عمل نشان داده که از درگیری‌ها استقبال نمی‌کند، و از سوی دیگر به اثبات رسیده که این ساختار از به کارگیری نیروی نظامی بر علیه عناصری که تمایل به ایجاد چنین درگیری‌هائی داشته باشند ابائی ندارد. نمونه‌ها فراوان است و از میان آن‌ها می‌توان به جنگ گرجستان، جنگ‌ 33 روزه و خصوصاً درگیری‌های اخیر سوریه اشاره کرد.

حال این سئوال مطرح می‌شود که اگر ایالات متحد از طریق نوکران منطقه‌ای‌اش که دولت اسرائیل در رأس آن‌ها قرار گرفته، دیگر نتواند به تنش‌های نظامی در خاورمیانه دامن بزند، شرایط «قهر خاله‌سوسکه» که عمداً بین تهران و واشنگتن به وجود آمده چه منافعی برای یانکی‌ها خواهد داشت؟ ساده‌تر بگوئیم، «جنگ زرگری» بین تهران و واشنگتن، بدون چاشنی عربده‌جوئی‌ اسرائیل، جنگ‌طلبی‌های حماس، لات‌بازی‌ بن‌لادن و عمامه‌به‌سرهای پاکستانی و … برای آمریکائی‌ها منفعتی در پی نخواهد آورد. و از آنجا که تمامی این بازیگران یک به یک صحنة سیاست منطقه را ترک کرده‌اند،‌ می‌باید بر «جنگ زرگری» کذا نیز نقطة پایان گذارد، و این است دلیل «حسن‌نیتی» که آقای صالحی در جبین جان کری ملاحظه فرموده‌اند!

دولت اسرائیل، علیرغم هیاهوی تبلیغاتی‌ای که رسانه‌های آنگلوساکسون برای‌اش درست می‌کنند،‌ دیگر در شرایط هل‌من‌مبارز طلبی نیست؛ دولت ترکیه تا گریبان درگیر روابطی شده که واشنگتن و آنکارا دیگر قادر به اداره‌شان نیستند، و می‌باید در مسکو حل‌وفصل شود؛ در سوریه حاکمیت دست‌نشاندة دیرپای انگلیسی جای خود را به حاکمیت نوینی سپرده که اختیارش دیگر در دست «باکینگهام پالاس» نیست؛ عراق از بحرانی به بحران دیگر می‌رود، و آینده‌اش در هاله‌ای از ابهام فروافتاده، و … اینهمه اگر نخواهیم از شکست علنی سیاست‌های لندن در مصر و مسخره‌بازی اسلامگرائی در دیگر مناطق سخنی به میان آوریم.

در چنین شرایطی است که «سر مار»، یعنی حکومت ولایت فقیه در تهران نیز پای در بن‌بست گذارده و تهدید می‌شود. چرا که عملاً این حکومت قادر به برگزاری یک انتخابات ریاست جمهور در چارچوبی مقبول و مشروع نیست. اگر میدان را برای تمامی بازیگران «خودی» اعم از سبز و اصلاح‌طلب و غیره باز بگذارند، به دلیل شرایط به وجود آمده کنترل جامعه از دست‌شان خارج خواهد شد، و اگر یک انتخابات نمایشی و فرمایشی به راه بیاندازند صدمه‌پذیرتر از سابق به میدان سیاست‌های منطقه‌ای می‌آیند. این «بن‌بست» باعث شده که این عنصر خودفروختة آمریکائی، که در حالت عادی می‌بایست نماز به کمرش می‌زد و عربدة مرگ بر آمریکا سر می‌داد تا برای عموسام نان به تنور بچسباند، در جمال بی‌مثال جان کری «حسن نیت» مشاهده کند!

حال این سئوال مطرح می‌شود که آمریکا چگونه خواهد توانست از راه رفته بازگشته، صحنة از دست شده را دوباره بازیابد؟ به استنباط ما بازیابی کامل، یعنی بازگشت به روابطی که طی دوران «جنگ سرد» آمریکائی‌ها با حکومت‌های ایران به راه می‌انداختند دیگر امکانپذیر نیست؛ تنها راه حل ممکن در برابر واشنگتن باز کردن مسیر «مذاکره» است. اینکه این مذاکرات به کجا خواهد انجامید، بیش از آنچه در ید اختیار واشنگتن باشد بازتابی خواهد بود از موضع‌گیری‌های مسکو.

به گزارش بی‌بی‌سی، مورخ 13 بهمن‌ماه سالجاری، در حاشیة کنفرانس امنیتی مونیخ، «جو بایدن»، معاون ریاست جمهوری ایالات متحد برای مذاکره اعلام آمادگی کرده:

«جو بایدن، معاون باراک اوباما بر آمادگی آمریکا برای مذاکره دو جانبه با ایران تأکید کرد.»

البته مذاکرات «دو جانبه» در قاموس یانکی‌ها به این معناست که روسیه اجازه بدهد واشنگتن به همان سیاق گذشته در ایران لات‌بازی و موش‌دوانی کند. به این معناست که اگر روز 22 بهمن 57 مشتی لات را به قدرت رساند و ناامنی در مرزهای اتحاد شوروی به وجود آورد، امروز نیز تحت عناوین دهان‌پرکن از قماش «خواست مردم»، «دمکراسی» و …لات‌هائی از سنخ و نوع دیگر را بر جامعه ایران حاکم کند تا نان دیگری برای عموسام سر چاه‌های نفت به تنور بچسباند.

به همین دلیل است که نوکران جمکرانی عموسام به دست و پا افتاده‌اند تا تنور ارباب را خوب گرم کنند. هاشمی رفسنجانی که خود به تنهائی نماد استبداد و فساد «مالی ـ اداری» و سرکوب است، تبدیل شده به حامی «دمکراسی و احزاب»؛ ملاممد خاتمی که سال‌های سال مسئول مستقیم سانسور و تبلیغات جنگ و بستن دفاتر روزنامه‌ها بود و آشکارا با دمکراسی مخالفت می‌کند، تبدیل شده به «فیلسوف هنردوست و ادیب»؛ «برادر قاچاقچی» یا همان محسن رضائی خودمان پس از 34 سال واردات سیگار وینستون قاچاق، در نقش «ریش سپید خیرخواه» جمهوری قرار گرفته و می‌خواهد «اقتدار» صفویه را احیاء کند؛ قبیلة لاریجانی‌ها نیز که موجودیت‌شان فراقانونی و غیرقانونی است به کار «تدوین قوانین» مشغول‌اند و دمی از «روح قوانین» غافل نمی‌شوند. در این میان احمدی‌نژاد و خامنه‌ای هم که آخر خط خود را خوانده‌اند، در بی‌حسی کامل و «کوما» اینور و آنور رفته، هر از گاه چند جملة نامربوط بر زبان می‌رانند.

ولی از دیرباز، در استراتژی‌های منطقه‌، خارج از فروپاشی، انقلاب، اوباش‌پروری و کودتا راه دیگری جهت حفظ منافع غرب وجود نداشته و ندارد. و هر کجا این نوع «فروپاشی‌ها» به وقوع نپیوندد، همانطور که «سرنوشت» خاندان اسد نشان داد، نه برای نوکران دیرپای عموسام راه دم‌جنبانی باز خواهد شد، و نه راه چپاول و سرکوب برای ارباب‌شان،‌ آمریکا. البته اگر واشنگتن دوست داشته باشد با حکومت اسلامی روابط «گرم‌» برقرار کند، از منظر روسیه هیچ اشکالی ندارد؛ کاملاً برعکس! مسکو از علنی شدن روابط واشنگتن با تهران به گرمی استقبال خواهد کرد. چرا که، روابط علنی به معنای قبول مسئولیت سیاسی و بین‌المللی است.

خلاء دیپلماتیکی که پس از کودتای ننگین 22 بهمن 57 توسط «توله‌های» دست‌آموز آمریکا در ایران به وجود آمد، برای مسکو و پکن نیز راه صلاح و فلاح به شمار نمی‌رفت. این خلاء برای ملت ایران پیامدی جز انزوای بین‌المللی و فراهم آمدن زمینة چپاول منابع ملی کشور توسط عموسام و باند آدمکشان ایرانی‌نمای‌اش نداشت. از سوی دیگر، منطقه در سایة این حکومت غیرقانونی و وحشی، درگیر عملکرد دولتی شد که تحت حمایت پنهان آمریکا، با کوفتن بر طبل «مخالفت» ظاهری با امپریالیسم، راه بر وحشیگری، چپ‌نمائی، توده‌پروری و پوپولیسم گشود.

فریادهای مردم‌فریبانة آمریکا، ایرانیان را نخواهد فریفت. دست‌های عوامل استعماری‌ای که از دیرباز توسط باندهای سازمان سیا اینجا و آ‌نجا، چه در ساختار حکومت اوباشان اسلامگرا، و چه خارج از حیطة این حاکمیت «جاسازی» شده‌، بیش از این‌ها علنی است که عموسام بتواند دلش را به عملکردشان خوش کند.

در اولین گام‌ها به سوی برقراری روابط مشخص دیپلماتیک بین حکومت اوباش اسلامگرا و حامی اصلی‌شان یعنی امپریالیسم آمریکا آنچه فروخواهد ریخت استراتژی‌های اوباش‌پروری آنگلوساکسون است که لات‌بازی و اسلام‌پروری و آخونددوستی بر فراز چاه‌های نفت را به ابزار بهره‌کشی و چپاول ملت ایران تبدیل کرده. از ظواهر چنین بر می‌آید که زوج «بایدن ـ اوباما» در روابط منطقة خاورمیانه هنوز به هبوط سیاست عموسام نرسیده‌ باشند؛ اینان می‌باید برای شرایطی به مراتب سخت‌تر از این‌ها در روابط منطقه‌ای‌ خود را آماده کنند. به همین دلیل است که در «ادبیات» توله‌آخوندهای جمکرانی، وزیر امور خارجة آمریکا به تدریج در جایگاه «امام علی» می‌نشیند، و صالحی ضمن سینه‌زنی برای هزینه‌های انسانی سیاست خارجی ارباب، ملت آمریکا را با ملت‌های منطقه در ترادف قرار داده، و آیندة روابط با آمریکا را چنین «تشریح» می‌کند:

«[…] امیدوارم ایشان با ویژگی‌های فردی خود بتواند […] موجب اصلاح‌ بخشی از […] سیاست‌های ضدایرانی دولت آمریکا شود و با اصلاح رویکردهای ظالمانه […] و پرهزینه دولت آمریکا به کاهش هزینه‌های انسانی و مالی […] برای ملت‌های منطقه و ملت آمریکا کمک کند[…]»

می‌بینیم که جان کری، هم با ظلم مبارزه می‌کند، و هم منافع «ملت آمریکا» و دیگر ملت‌های منطقه را حفظ خواهد کرد!‌ خلاصه، جان کری همان «امام» علی قصه‌های شیعیان است که خیمه‌اش را از صحرای عربستان به واشنگتن آورده! فقط خلخال آن زن یهودی کم آمده، وگرنه جان کری علیه‌السلام برای‌مان «دمکراسی» هم برقرار می‌کرد.

نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل

نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل(بارگیری)

نسخة پی‌دی‌اف ـ سکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل‌دن

نسخة پی‌دی‌اف ـ سی‌ایکس

نسخة پی‌دی‌اف ـ شوگرسنک

نسخة پی‌دی‌اف ـ باکس‌نت

نسخة پی‌دی‌اف ـ کلمه‌ئو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ هیوج‌درایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ دیوشیر

نسخة پی‌دی‌اف ـ پی‌بی‌ورکس

نسخة پی‌دی‌اف ـ ستورگیت

Share

فیلترشکن‌های جدید3فوریه2013


proxyavoidance.net
hidevpn.asia
jcproxy.com
firstproxy.net
europeproxyapp.info
freewebproxy4u.com
14457.com
speedaccess.info
spaceturbo.info
24protected.info
theschoolproxy.com
85919.com
proxysteel.com
00874.com
buddycompany.info
myyoutubeunblocker.com
70824.com
47743.com
turboapps.info
mega24.info
speedthe.info
proxylinkusa.com
proxysweden.com
keepprivacy.asia
connectsite.info
companycollege.info
goodaccess.info
speednetwork.info
tunnelsmart.info
08167.com
acepublic.info
hidesurf.asia
afastproxy.com
myvideoproxy.com
bytecloud.info
unblocker2014.info
44946.com
thefreewebproxy.com
youtubeproxyfree.com
ipfreely2.com
unblockerssl.com
57824.com
campusace.info
protectedproxy.com
moxproxy.com
360ace.info
smartbyte.info
fadeproxy.com
72786.com
39413.com