شمشیر و تابوت!

 

دو روز پس از برگزاری «جشن بزرگ» هسته‌ای که به ابتکار محمود احمدی‌نژاد بر پا شد، این سئوال هنوز باقی است که مسئلة «بحران هسته‌ای»، ایران را به کجا خواهد کشاند؟ به تصویب رساندن «قطعنامه‌های» شورای امنیت بر علیه کشور ایران هر چند در حال حاضر «ظاهراً» از ارزش دیپلماتیک و سیاسی برخوردار نیست، فی‌نفسه پدیده‌ای بسیار نگران‌کننده است؛ محکومیت یک کشور و یک ملت، آنهم به دفعات در برابر یک بنیاد بین‌المللی چون شورای امنیت سازمان ملل، آنقدرها که برخی دست‌اندرکاران حکومت اسلامی ادعا می‌کنند، بی‌ضرر و زیان نخواهد بود. این نوع رزمایش‌ها می‌تواند در بزنگاه‌های مشخص گریبان ملت ایران را در چنگال قدرت‌های بزرگ جهانی گرفتار آورده، هر گونه ابتکار عمل سیاسی، دیپلماتیک و نظامی را از ایران سلب کند. از سوی دیگر، اگر حکومت اسلامی بر اساس تعهدات بین‌المللی خود عمل می‌کند، چرا اعضای شورای امنیت و خصوصاً ملت ایران را در جریان چند و چون مسائل قرار نمی‌دهد؟ به صراحت بگوئیم، این «هالة» ابهام که اینک از طرف دولت‌های قدرتمند و حاکمیت اسلامی، بر مسئلة بحران هسته‌ای فروافتاده، پس از گذار از مراحل کلاسیک یک بحران «سیاسی ـ استعماری»، به تدریج تبدیل به یک راهبرد استعمار جهت ایجاد ارتباط، آنهم ارتباطی بی‌فردا و نامعلوم با حاکمیت اسلامی شده! حضور افرادی از قبیل امیراحمدی در تهران، که هنوز دولت ایران در مورد سفر وی به کشور سکوت اختیار کرده، فقط نمایة کوچکی از مجموعه تلاش‌هائی است که هدف‌شان شکستن «تابوی» ارتباط با آمریکا، و تبدیل این ارتباط به شقی قابل قبول در سیاستگذاری جاری کشور است. خلاصه بگوئیم، حضور امیراحمدی فقط «مشتی است نمونة خروار»!

ادامه نوشته «شمشیر و تابوت!»

«کمر» و اختیار!

امروز سایت خبرگزاری «فرارو»، گزارشی از بازگشت بی‌سروصدای فردی به نام هوشنگ امیراحمدی به ایران منتشر کرده. در این «خبر»، عنوان می‌شود که ایشان با اجازه و به دعوت ریاست جمهوری به کشور بازگشته‌اند. «فرارو» در مورد پیشینة «درخشان» امیراحمدی از ارتباطات وی با باند «اصلاح‌طلبان» از قماش عبدی سخن به میان آورده، گروهی که به «اتهام» ارتباط با همین امیراحمدی به زندان افتاده‌اند! این خبر کوتاه علیرغم بی‌اهمیت بودن افرادی از قبیل «امیراحمدی»، فی‌نفسه از اهمیت بسیار برخوردار است. نخست اینکه امیراحمدی و افرادی از قماش وی از نظر فعالیت‌های سیاسی کاملاً ناشناخته‌اند؛ کسی نمی‌تواند به صراحت عنوان کند که اینان به کدام جناح‌ در آمریکا و یا ایران وابستگی دارند، و یا اینکه حیطة وابستگی و مأموریت‌های سیاسی‌شان اصولاً چیست؟ امیراحمدی در شرایطی که امروز پای به تهران گذاشته یک «علامت ‌سئوال» سیاسی است!‌ به صراحت بگوئیم این فرد به دلیل نبود مواضع‌ صریح از نقطه‌نظرهای‌اش، صرفاً «کارچاق‌کن» محافل می‌تواند تلقی شود.

ادامه نوشته ««کمر» و اختیار!»

«گل» در کردستان!

 

همانطور که پیشتر نیز حدس می‌زدیم، بحران فروپاشانندة سیاسی و استراتژیک، با بنیادهای قدرت در کشور ترکیه فاصلة چندانی ندارد. در عمل، پس از به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان «فکل‌کراواتی» در این کشور، و به ارزش گذاشتن برخی «ژست‌های»‌ اسلامی از سوی دولت به اصطلاح «منتخب»، گمان می‌رفت که سیاست آمریکا در کشور ترکیه اینبار در مسیری اسلام‌گرا فعال شده!‌ ترکیه در واقع، مهم‌ترین پایگاه‌ نیروهای زرهی و زمینی پیمان آتلانتیک شمالی است، و به دلیل موقعیت استراتژیک منحصر به فردی که سیر حوادث تاریخ به این سرزمین «ارزانی» داشته، از نظر نظامی یکی از مهم‌ترین متحدان غرب به شمار می‌رود. ترکیه همسایة روسیه در دریای سیاه است، و از سوی دیگر اشراف کامل این کشور بر تنگة «داردانل»، تنها مسیر ارتباطی ناوگان‌های روسی به دریای مدیترانه، باعث شده که چند و چون مسائل سیاسی در ترکیه، پس از پایان جنگ اول جهانی، یکی از مهم‌ترین دلواپسی‌های پایتخت‌های غربی باشد. در عمل، بنیانگذاری حکومت «کمالیست‌ها» در ترکیه، هر چند «کمالیسم» ریشة الهاماتش را در نهضت‌های مشروطه طلبی و «پان‌ترکیسم» می‌یافت، از سوی پایتخت‌های غرب یکی از ستون‌های اصلی مبارزه با «بلشویسم» تلقی می‌‌شد. به این ترتیب، ترکیه طی 50 سال «جنگ سرد»، یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های مبارزه با گسترش بلشویسم بود.

ادامه نوشته ««گل» در کردستان!»

بوش و صلاحیت!

 

در اینکه بحرانی سیاسی و تمام عیار بر کشور ایران حاکم شده، شک نمی‌باید داشت. این «بحران»، پس از تجربة هولناک 22 بهمن، و بازتاب‌های سیاسی و اجتماعی آن، در عمل مهم‌ترین بحران سیاسی کشور است، که شرایط سیاسی نوینی را نخست در قالب به قدرت رساندن یک شیخ «اصلاح‌طلب» بر جامعة ایران حاکم کرد. و همانطور که دیدیم دورة 8 سالة حکومت خاتمی، اگر حاصلی برای ملت به همراه نیاورد، در آشکار نمودن بن‌بست‌های حاکمیت مذهبی، بسیار «موفق» عمل کرد. مطالبات «اصلاح‌طلبان»، هر چند ما آن‌ها را از پایه و اساس تبلیغات صرف می‌دانیم، جامعه را دعوت به تعمق در باب ریشه‌های قدرت روحانیون ‌کرده. چرا که، پس از 22 بهمن، سکان امور کشور به صورت «ابدی» و «انحصاری»، بدون هیچ پرسش و رایزنی جدی، در ید قدرت یک قشر محدود قرار گرفت! قشری که شاید دلیلی نیز جهت همراه کردن دیگر طبقات اجتماعی کشور برای شکل دادن به «حاکمیت» نمی‌بیند. در واقع، «بی‌نیازی» این قشر که اعضای آن عمدتاً کم‌سواد و بی‌مایه‌ نیز هستند، از همراهی با طبقات مختلف کشور و گروه‌های متفاوت اجتماعی، در عمل، مصداق اثبات «وابستگی» اینان به خارج از مرزهاست؛ ستون‌های حاکمیت می‌باید بر «پایه‌ای» مستقر شود، اگر طبقات و گروه‌های اجتماعی تکیه‌گاه این «ستون‌ها» نباشد، نقطة اتکاء اصلی در خارج از مرزها قرار می‌گیرد.

ادامه نوشته «بوش و صلاحیت!»

کلمنته و کاخ سفید

 

«خاویر کلمنته» مربی اسپانیائی فوتبال گویا گفته، «مهرم حلال، جانم آزاد!» ‌ در خبرها آمده که ایشان از ایران رفته‌اند، و گویا دیگر باز نخواهند گشت. البته از اینکه چرا مملکت ایران به چنین درجه‌‌ای از شهرت و اعتبار دست یافته نمی‌باید تعجب کرد؛ عملکرد یک حاکمیت اسلامی، اوباش‌پروری و «لات‌‌پرستی»، کار ما ملت را در رابطه با دیگر جوامع به همین نقطه‌ای که ملاحظه می‌فرمائید رسانده. شاید آقای «کلمنته»، در مقام یک مربی و فوتبالیست «والامقام» و فیلسوف، جهت اقامت در کشور فریدون و جمشید جم، از ما ملت «حق توحش» می‌خواستند، البته فکر می‌کنم «حق توحش» هم دادند و طرف رضایت نداد! اینهم یکی دیگر از «ثمرات» و «برکات» انقلاب شکوهمند اسلامی است؛ لات‌ولوت‌های دنیا، از قبیل جناب کلمنته، حتی در ازای سالیانه صدها هزار دلار پول باد آورده، حاضر نیستند توی صورت ما ملت «تف» بیاندازند! این پیروزی جدید و این خبر خوش در عرصة ورزش را از صمیم قلب به «مقام معظم» و دولت خدمتگذار «تبریک» گفته، دوام و بقاء این «انقلاب» و برقراری خیمة اسلام راستین را از حضرت باریتعالی خواستاریم. باشد که هر چه زودتر ما ملت از شر این موجودات ماقبل تاریخ خلاص شویم. حال می‌رویم سر مطلب امروز!

ادامه نوشته «کلمنته و کاخ سفید»

اسطوره و نرم‌افزار!

 

اگر «اسطوره‌ها» را پایه‌هائی بنیادین بدانیم، که عنصر اساسی در ایجاد تحرک ذهنی نزد ابناء بشر‌اند، «حماسه» در جوامع بشری، ویراستی است از «اسطوره»، در قالبی نزدیک‌تر به روابط اجتماعی! به عبارت دیگر، اگر بخواهیم با رهائی از «انتزاع» فوق، ارتباطی ملموس‌تر برای ایندو بیابیم، رابطة «اسطوره» و «حماسه» را می‌توان، رابطة «نظریة علمی» و «علم‌کاربردی» معرفی کرد؛ با یک تفاوت عمده: در «علم»، عامل «ناخودآگاه»، علیرغم حضور فعال، رسماً مردود شناخته می‌شود، ولی در شکل‌گیری اسطوره و حماسه، «ناخودآگاه» اجتماعی از مهم‌ترین عوامل است. در نتیجه، بر اساس همین تعریف، «حماسه» نیز فقط از اعتباری «ذهنی» برخوردار خواهد شد. به عبارت دیگر، اگر به حکایت غار افلاطون استناد کنیم، می‌توان گفت که، انسان‌ها در عمق یک غار تیره و تار، اسیر پنجة اسطوره‌های‌شان، کورکورانه، در راستای جان بخشیدن به تحولاتی گام برمی‌دارند، که در ذهن خود از تصاویر و سایه‌های غار می‌سازند؛ این تصاویر ذهنی همان «حماسه» است. ساده‌تر بگوئیم، انسان‌ها، با تکیه بر محرک پنهان «اسطوره» به حماسه‌‌ها در «ذهن» خود جان می‌دهند.

ادامه نوشته «اسطوره و نرم‌افزار!»

انگولک‌چی ـ1 !

 

فرارو ـ از کشورهای منطقه عقب افتاده‌ایم.

انگولک‌چی ـ مهم نیست! از آمریکا که جلو زدیم!

فرارو ـ آمریکا: ایران به نیروگاه هسته‌ای جدید نیازی ندارد!

انگولک‌چی ـ به دعوا و جنجال با شما که نیازمندیم!

فرارو ـ حضور نظامیان در عرصه سیاست، خلاف «اندیشه سیاسی امام خمینی» است

انگولک‌چی ـ در «اندیشه سیاسی امام خمینی»، نظامی فقط برای کودتا خوب بود!

فرارو ـ آمریکا: متهمین 11 سپتامبر عادلانه محاکمه می‌شوند

انگولک‌چی ـ «عدل» فقط، «عدل‌بوش»!

فرارو ـ احمدی نژاد: دولت نهم برآمده از نذر و نیازهای مردم است

انگولک‌چی ـ و فحش‌های مردم به خاتمی!

ادامه نوشته «انگولک‌چی ـ1 !»

قلم شیرده!

 

زمانیکه در دهة جاری، از قبل تلاش‌های تجاری شرکت مایکروسافت، دریچه‌ای کوچک در فضای مجازی، به روی ما ایرانیان گشوده شد، برخی پنداشتند که دوران حاکمیت سرکوب و سانسور در ادبیات و زبان فارسی دیگر به آخر رسیده. بر اساس این پندار «خام»، هنگامی که نویسندة ایرانی بتواند آثار خود را مستقیماً به قضاوت افکار عمومی بگذارد، نه تنها تئاتر شومی که پس از کودتای «میرپنج» تحت عنوان «ادبیات» دولتی و روزی‌نامه‌نگاری «قلم‌به‌مزدی» در کشور ایران بر صحنه برده شده بود، که دوران تأثیرات مخرب و نکبت‌بار این نوع «ادبیات» نیز بر جامعة ایران به پایان خواهد رسید. تأثیراتی که شاهد بوده‌ایم در هزارة سوم، چگونه کار ملت را به خرافه‌پرستی، زیارتنامه‌خوانی، دیدار اهل‌قبور، و دعانویسی کشانده! ولی هر چند گشودن دریچة دنیای مجازی «فارسی‌زبان» فی‌نفسه امکان برقراری ارتباط میان ایرانیان، بدون گذر از «صافی‌های» دولتی و استعماری را فراهم آورد، اینبار نیز ملت ایران می‌رود، که چون همیشه، مانند طفلی خام، «شانس» به دست آمده را سهل و آسان از دست بدهد.

ادامه نوشته «قلم شیرده!»

تهاجمات خیابانی!

 

همانطور که حدس می‌زدیم، «تظاهرات» دولتی، در 22 بهمن ماه، از سال‌های قبل با «شکوه و جلال» بیشتری برگزار شد! جلال و جبروت این نوع «نمایشات»، بر خلاف آنچه رسانه‌های استعماری قصد القاء آنرا دارند، به هیچ عنوان نشانة حمایت توده‌ای از «حاکمیت» نیست. خارج از نمونه‌هائی تاریخی از این نوع «قدرت‌نمائی‌های» فاشیستی، اگر نخواهیم راه دور برویم، در عهد پهلوی‌ها نیز از این نوع «تظاهرات» کم ندیده‌ایم! تظاهراتی که به مراتب از 22 بهمن امسال نیز با عظمت‌تر بود. نیازهای سیاسی یک حاکمیت، زمانی از طریق «تظاهرات» چشم‌گیر خیابانی «برآورده» می‌شود که، بر خلاف آنچه برخی در بوق گذاشته‌اند، حکومت خود را در برابر مخالفان تنها و بی‌پناه می‌بیند. در نتیجه، با این نوع «نمایشات» قصد قدرت‌نمائی و سرکوب کسانی را دارد که قادرند در شماری روزافزون مشروعیت قانونی «نظام» را به زیر سئوال برند. می‌باید پرسید، آیا تا حال دیده‌اید که، در کشور انگلستان برای طرفداری از مجلس عوام و مقام سلطنت «راه‌پیمائی» به راه بیاندازند؟ و یا اینکه، در کشور آمریکا برای حمایت از قانون اساسی و جمهوری فدرال «تظاهرات» خیابانی صورت گیرد؟ مسلماً خیر! چرا که، این نظام‌ها، حتی اگر در معنای واقعی کلمه غیرمشروع نیز باشند، خود را از جانب مردم در خطر نمی‌بینند.

ادامه نوشته «تهاجمات خیابانی!»

«موشک» و لیلی!

 

چند روزی است که سکوتی مرگبار بر سایت‌های خبری سایه افکنده. تو گوئی هیچ «خبری» در دنیا نیست! معنای واقعی چنین «سکوت‌هائی» معمولاً «وجود» خبرهای بسیار مهم است، خبرهائی که هنوز «میادین تیر» و صحنة مذاکرات نظامیان را ترک نکرده، تا بتواند پای به صحنة «پروپاگاندهای» سیاسی و رسانه‌ای بگذارد. خبرهائی که هنوز به ابزار تبلیغاتی نانخورهای نظامیان و تفنگ‌فروشان تبدیل نشده! بله، از قضای روزگار، از 8 تا 10 ماه فوریة امسال، 44‌امین کنفرانس مونیخ، پیرامون امنیت جهانی بر پا شده است. و در واقع، این کنفرانس، که از طرف برخی پادوهای «بانمک» قدرت‌های بزرگ، «داووس امنیتی» خوانده می‌شود، هنوز تکلیف «امنیت» جهانی را «روشن» نکرده! اندازة بمب‌ها، تعداد تقریبی غیرنظامیانی که قرار است قتل‌عام شوند، نوع جنگ‌افزارهائی که قرار است بر سر مردم بریزند، و …. هنوز در هاله‌ای از «ابهام» قرار دارد. دلیل سکوت سنگینی که چون «بختک‌»، بر جهان رسانه‌ای فرو افتاده، همین «بلاتکلیفی‌ها» است! همانطور که گفتیم، اول نظامی‌ها به «توافق» می‌رسند، سپس رسانه‌ها داستان این «توافقات» را برای ملت‌های از همه جا بی‌خبر جهان، به صورت قصة امیرارسلان نامدار و سمک‌عیار «تعریف» می‌کنند.

ادامه نوشته ««موشک» و لیلی!»