واکس‌نیوز!

امروز رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا که به عنوان «سرجهازی» جمهوریخواهان در دولت حزب دمکرات نیز حضور به هم رسانده، طی مصاحبه‌ با شبکة بسیار محافظه‌کار و واپس‌گرای «فاکس‌نیوز»، که موضع‌گیری‌هایش در حمایت از جنگ عراق و اشغال نظامی این کشور زبانزد خاص و عام است، یک بار دیگر از «محاصرة اقتصادی» ایران حمایت به عمل آورد!‌ و این موضع‌گیری خصمانه بر علیه ملت ایران نهایت امر می‌باید پاسخی تلقی شود به سیاست‌ قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای.

همانطور که می‌دانیم، باراک اوباما در یکی از نخستین پیام‌‌های رسمی‌اش به عنوان ریاست جمهور ایالات متحد، در بزنگاه نوروز باستانی، به قول خود «دست دوستی به سوی ملت ایران دراز کرد»! در مطالب پیشین عنوان کردیم که این «دست» در عمل اگر برای دوستی با امثال آقای احمدی‌نژاد و جانشینان احتمالی ایشان «دراز» شده باشد، در ارتباط با ملت ایران فقط می‌باید چماقی تلقی شود که هیئت حاکمة جدید در واشنگتن برای کوبیدن بر سر مطالبات دمکراتیک ما بلند کرده. در پاسخ به ندای «صلح‌طلبانة» باراک اوباما، آناً غمزه‌ و عشوة‌ مقام معظم رهبری و دیگر دم‌کلفت‌های حکومت امام‌زمان آغاز شد. و کم نبودند «شخصیت‌هائی» که در طیف مخالف‌نما و دولتی صریحاً از این «فرصت‌طلائی» استقبال می‌کردند! با این وجود برای به دست دادن یک تحلیل فراگیر نمی‌باید به ظواهر امر توجه کرد؛ سیاست در ایران، به عنوان یک کشور استعمارزده، یک بنیاد تماماً استعماری است و در بطن آن محافل «اجنبی» از موضع بسیار قدرتمندی برخوردارند.

نخست می‌باید در مورد «تاریخچة» روابط حکومت جمکران و ایالات متحد چند نکتة اساسی را به صراحت مد نظر قرار داد. در درجة اول، در مرز یک قدرت جهانی که طی غائلة 22 بهمن اتحاد شوروی نام داشت و در اشراف کامل بر مسیر انتقال نفت ‌خام در خلیج ‌فارس، چند سر اوباش بازار و حوزه نمی‌توانند برای پایه‌ریزی و یا فروپاشی رابطة سیاسی با رأس هرم سرمایه‌داری جهانی «تصمیم‌گیری» کنند. این توهم «انقلابی» را نخست می‌باید از اذهان خلق‌الله شست تا بر پوچ‌گوئی‌ چند سر آیت‌الله که «غیرت کرده»، بر علیه سرمایه‌داری جهانی شمشیرشان را از رو بسته‌اند برای همیشه نقطة پایان گذاشت!‌ نیازی به توضیح نیست، ولی اگر در 22 بهمن ماه 1357 حمایت همه‌جانبة ارتش، شهربانی، ساواک، خصوصاً مستشار‌های آمریکائی و محافل مخفی و نیمه‌مخفی استعماری و وابسته از آقای خمینی و دارودستة اوباش وی در کار نمی‌آمد، سرنوشت این به اصطلاح «انقلاب اسلامی» غیر از آن بود که امروز می‌بینیم.

در چارچوب این وابستگی پایه‌ای می‌باید قبول کرد که نطفة حاکمیت در جمکران به واشنگتن متصل است! از طرف دیگر ایران به عنوان یک کشور صادر کنندة نفت، با غرب از نظر اقتصادی و مالی ارتباطاتی برقرار کرده‌ که بدون همیاری و همکاری غربی‌ها امکان حفظ موجودیت حکومت در کشور ایران غیرقابل تصور شده. «نفت» فقط در صنایع و خدمات غرب می‌تواند معنا و مفهوم اقتصادی خود را پیدا کند، و فروش نفت از طرف دولت ایران عملاً تنها راه کسب درآمد جهت وارد کردن مایحتاج عمومی به شمار می‌آید. حال در ارتباط با افرادی که با نادیده گرفتن این رابطة «دوجانبه»، و با تکیه بر مستی‌های «دینی» در نمازهای جمعه عربدة «نبرد با آمریکا» سر می‌دهند چه استدلالی می‌باید در پیش گرفت. اینان می‌توانند توده‌های از همه جا بی‌خبر را تهییج کنند؛ می‌توانند هنگام سجود آنقدر سر به «مهر» بکوبند که پیشانی‌شان «سیاه» شود، می‌توانند برای تظاهر به مبارزه با امپریالیسم بین‌الملل زنان و جوانان را در سطح شهر مورد حملة گروه‌های اوباش سازمان‌یافته قرار دهند؛ حتی می‌توانند مخالفان‌‌‌شان را با نیش چاقو از میدان به در برند، ولی بر مسائل مالی و اقتصادی کشور ایران، همانطور که تجربة سی‌ساله نشان داده، این جماعت هیچ تغییری نمی‌تواند اعمال کند. خلاصه می‌گوئیم، حکومت اسلامی همان دستگاه دست‌نشانده‌ای است که در 21 فوریه 1921 میلادی کلنل آیرون ساید انگلیسی رضا میرپنج را در رأس آن قرار داد، این رابطة بنیادین را با چند رکعت نماز و چند شعار نمی‌توان از پایه متحول کرد.

حال که این رابطة «دوجانبه» را به صورتی بسیار موجز تشریح کردیم می‌باید پرسید، چرا روابط سیاسی حکومت اسلامی و ایالات متحد، با در نظر گرفتن «ارتباطات متقابل» به چنین کلاف سردرگمی تبدیل شده؟ تنها جواب می‌تواند این باشد که کلاف سردرگم ارتباط سیاسی جمکران با واشنگتن صرفاً نتیجة ساختاری است که الزامات استراتژیک واشنگتن را در منطقه «تعریف» می‌کند.

روزی که حسین اوباما در مورد افغانستان سخنرانی ‌کرد، در وبلاگ «اوبامای قصه‌گو» عنوان کردیم که بهره‌گیری از «اسلامگرائی» گویا هنوز از سر فصل الزامات سیاسی واشنگتن در منطقه خارج نشده! و روند مسائل نشان داد که در اینمورد کاملاً محق بودیم. ولی نمی‌باید فراموش کرد که پیش از این به اصطلاح «سخنرانی» سرنوشت‌ساز، آقای اوباما در مورد آنچه خبرگزاری‌ها «مسائل هسته‌ای ایران» مخابره کردند، به رئیس جمهور روسیه «پیشنهاداتی» ارائه داده بود!‌ و ایشان نیز در سفر اسپانیا صریحاً اعلام داشتند که روسیه در مورد ایران «معامله‌ای» نخواهد کرد!

در اینجا بالاجبار پرانتزی در بارة «نگرش» استراتژیک روسیه به کشور ایران می‌باید بگشائیم. البته طی مطالب گذشته مفصلاً این مسئله را مطرح کرده‌ایم، ولی به صورت خلاصه باید تکرار کرد که، روسیه اشتباهی را که در مورد ایران و ترکیه، هم در دورة تزاری و هم طی دوران بلشویسم مرتکب شده بود، امروز به هیچ قیمت تکرار نخواهد کرد. روسیه در هر دو برهة فوق منافع استراتژیک خود را در ارتباط با ایران و ترکیه عملاً مسکوت گذاشت؛ کرملین بر این «توهم» تکیه کرده بود که سرنوشت امپراتوری روس‌ها نه در ارتباط و همکاری با ملت‌های ایران و ترکیه که در رابطه با اروپای شرقی رقم خواهد خورد!

این اشتباه عظیم و استراتژیکی بود که باعث شد طی دوران تزارها سیاست بر اساس «تقابل» با جهان اسلام شکل گیرد، و در دوران بلشویسم نیز کودتاهای میرپنج و آتاتورک در ایران و ترکیه بی‌ارزش تلقی شود! ولی همانطور که دیدیم، پس از جنگ دوم و در دورة «جنگ‌سرد» زمانیکه اکثر مناطق اروپای شرقی به دست کرملین افتاد، طی بیش از 50 سال تکیه‌گاهی که روسیه در این منطقه می‌جست، هرگز نتوانست مفهومی استراتژیک بیابد. فتوحات روسیه در اروپای شرقی بیش از آنچه کارت برند‌ه‌ای برای استراتژی‌های روسیه در تقابل با غرب شود، وبال گردن این کشور شد. در اینجا قصد گشودن بحث تازه‌ای را در مورد اهمیت‌ها و تنگناهای تاریخی و استراتژیک ملت‌های اروپای شرقی نداریم، ولی به صورت خلاصه می‌باید گفت که ارزش استراتژیکی که روسیه برای اروپای شرقی قائل شد سرابی بیش نبود! به همین دلیل امروز «معامله» بر سر ایران، و آنچه به زبان نمی‌آید، یعنی «معامله» بر سر ترکیه از دستورکار مسکو خارج شده.

ناکام ماندن «لات‌بازی» عمال آمریکا در تهران، تحت عنوان «اصلاح‌طلبی»، و برملا شدن توطئه‌های کودتای نظامی اخیر در ترکیه در چارچوب همین سیاست می‌باید بررسی شود. مفهوم استراتژیک جملة «در مورد ایران معامله‌ نمی‌کنیم» این است که ایالات متحد و متحدان غربی آن اگر خواستار تغییرات اساسی در حاکمیت‌های ایران و ترکیه‌اند، در ساختارهای استعماری غرب که طی 80 سال گذشته از طریق تکیه بر کودتاهای متعدد و پایه‌ریزی تشکیلات «نظامی ـ امنیتی» متفاوت شکل گرفته نیز می‌باید «تجدیدنظر» کلی صورت دهند! خلاصة کلام در غیر اینصورت، غرب در بن‌بست روابط سیاسی خود در منطقة خاورمیانه و آسیای مرکزی «درجا» خواهد زد.

دلیل ضدونقیض‌گوئی‌های سردمداران ایالات متحد در مورد ایران فقط همین «بن‌بست» سیاسی است که گذار از آن نیازمند تجدید نظر کلی در ساختارهای استعماری منطقه است. این تجدیدنظر از منظر ایالات متحد مسلماً نوعی «خودکشی» مالی و اقتصادی معنا می‌دهد! دیدیم که اینان بجای تن دادن به این تجدیدنظرها فکر ‌کردند که با بیرون کشیدن محمد خاتمی و به راه انداختن بلوای دوم خرداد، خر استعمار دوباره برای‌شان همان خرمای شیرین و معمول را خواهد آورد. دیدیم که سخت در اشتباه بودند! نه تنها خر برای‌شان خرما نیاورد که به دلیل رسوا شدن تمامی شبکة اوباش شهری که تحت عنوان دانشجو، حزب‌الله، «مردم همیشه در صحنه» و … حکومت اسلامی را طی سه دهه سر پا نگاه داشته بود، قسمت قابل ملاحظه‌ای از اهرم‌های سیاستگذاری غرب نیز در ایران از دست رفت!

ولی اگر غرب دیگر نمی‌تواند با «لات‌بازی» یک‌شبه در ایران و ترکیه حکومت تعیین کند، تجدیدنظر در مسائل منطقه‌ای نیز مسلماً از فهرست بسیار بلندبالائی برخوردار می‌شود که بر سر چند و چون آن توافق‌ها آنقدر ساده نیست. ولی همانطور که روند مسائل نشان داده آمریکا دو راه حل بیشتر در برابر خود ندارد. یا می‌باید از طریق قبول همکاری با روسیه و تقسیم دوبارة کارت‌های کلیدی استراتژیک در منطقه ـ اینبار با در نظر گرفتن مواضع کلی هند و چین ـ راه همکاری را طی کند، و یا از طریق حفظ تنش‌های موجود و تکیه بر اسلام‌گرائی به آتش‌افروزی در منطقه و همزمان تهدید کرملین متوسل شود!

ساده‌تر بگوئیم، امروز هر دو این سیاست‌ها در دستور کار واشنگتن قرار گرفته. و این نیز دلیل دیگری است بر ضدونقیض‌گوئی‌های هیئت حاکمة آمریکا و «از این شاخ به آن شاخ پریدن» اینان در ارتباط با مسائل ایران، کره‌شمالی و … فراموش نکنیم، همانطور که بالاتر گفتیم از نظر تاریخی کرملین از سابقه‌ای «اسلام‌ستیز» نیز برخوردار است و هنگام تحلیل «تکیة شدید» واشنگتن بر دین اسلام در منطقه، نمی‌باید این ویراست ارائه داده شود که اسلام از نظر غرب یک خطر بالقوه یا بالفعل تلقی می‌شود! تمامی محافل اسلامی در منطقة خاورمیانه و آسیای مرکزی، از اخوان‌المسلمین گرفته تا شیعیان جنوب عراق و حوزه‌های جهلیة جمکران، طالبان و مجاهدین افغان، همگی دست‌نشاندگان محافل غرب هستند. و همانطور که می‌دانیم تا به حال سابقه نداشته که چاقو دستة خود را ببرد! در نتیجه، علم کردن این «اسلام» نه به معنای مشخص کردن تهدیدات ممکن بر علیه غرب، که تهدیدی مستقیم بر علیه روسیه است.

حال که قسمتی از بن‌بست‌ قدرت‌های جهانی را در مورد مسائل ایران تا حدودی شکافتیم، می‌باید نگاه تازه‌ای به مصاحبة رابرت گیتس با «فاکس‌نیوز» بیاندازیم. ایشان در مورد تحریم‌های اقتصادی می‌فرمایند:

«صريحاً بايد بگويم كه از نگاه من، براى موفقيت در قبال هر دو كشور (ايران و كره شمالى)، فرصت در تحريم‌هاى اقتصادى نهفته است تا ديپلماسى.»
رادیوفردا، 29 مارس 2009

و در ادامه می‌فرمایند:

« اگر به اندازه كافى فشار اقتصادى بر ايران وارد شود ديپلماسى مى‌تواند يك فضاى باز را براى ايرانى‌ها فراهم آورد تا سياست‌هاى خود را تغيير دهند.»

با در نظر گرفتن آنچه در بالا آمد، این اظهارات روشن‌تر از آن است که نیازمند توضیح باشد. محاصرة اقتصادی ایران، در شرایطی که کشورمان، هم فروشندة نفت به غرب است، و هم غرب تنها تأمین کنندة مایحتاج عمومی ما شده، اصولاً چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ این محاصره فقط در گفتمان «تبلیغاتی» صورت می‌گیرد. در هر حال، چه محاصره‌ای باشد و چه نباشد، غرب از دیرباز هر آنچه «صلاح» می‌داند به دولت ایران می‌فروشد، و لاغیر! با این وجود و در کمال تأسف، به دلیل فقر بی‌سابقة فرهنگ سیاسی در کشور ایران، این نوع لفاظی‌ها از طرف دولتمداران ینگه‌دنیا طی سالیان دراز خریداران فراوانی نزد ایرانیان از هر قشر و گروه پیدا کرده! ولی کسی عنوان نمی‌کند که این محاصره اصولاً چیست؟ و اگر محاصره‌ای در کار نباشد، تفاوت با آنچه امروز می‌بینیم چه خواهد بود؟ در ثانی اگر دولت ایران از قدرتی برخوردار است که سیاست‌های خود را با رأس هرم سرمایه‌داری جهانی می‌تواند با تکیه بر قدرت خود «تغییر» ‌دهد، چرا آمریکا بجای همکاری با این «دولت قدرقدرت» و در بن‌بست قرار دادن هند و روسیه در منطقه قصد «تغییر» سیاست در کشور ایران را دارد؟

با این وجود در پایان عنوان می‌کنیم که خارج از تمامی ابعاد لفاظانه و مردم‌فریب که امروز سراسر گفتمان هیئت حاکمة آمریکا را فراگرفته، این مصاحبه ابعاد دیگری را نیز به نمایش می‌گذارد. خصوصاً آنجا که آقای گیتس می‌فرمایند:

«ايران به آستانة دستيابى به سلاح اتمى نزديك نشده است.»

بله، این جملة کوتاه نشان می‌دهد که بهره‌برداری از وجود فرضی «سلاح‌های کشتار جمعی» که در مورد عراق بخوبی توانست اشغال این سرزمین و سرکوب و چپاول ملت را توسط ارتش آمریکا به همراه آورد، در مورد ایران دیگر کارآئی‌ نخواهد داشت. و به اعتقاد ما روند رشد همکاری‌ میان قدرت‌های منطقه‌ای در سال‌های آینده، باز هم هر چه بیشتر بر گسترش‌طلبی‌ها و زیاده‌خواهی‌‌های هیئت حاکمة آمریکا در مورد ایران و دیگر کشورهای منطقه ترمز خواهد گذاشت. شاید بهتر باشد که از هم اکنون آمریکا قبول کند، راه همکاری با منافع دیگر ملل از دیگر مسیرها همیشه سازنده‌تر است، و آمریکا خواه‌ناخواه در همین مسیر قرار خواهد گرفت.

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید30مارس2009

seesites.info
www4.nufec.com/p10
gamingjunkiez.com
officewindow.info
www.nowfunny.info
www.freeoffilters.info
www4.rowg.net/p10
reviews-blog.net
www.checkyourspace.info
www.watchten.info
www.filtafree.info
dezrt.com
www.unlockmybebo.info
www.unblockmyspacenow.org
uaccess.info
www4.untack.com/p10
colombo77.com
www.mathisbad.info
yourwindow.info
www.musicfreakz.net
www.freesecureproxy.info
guesses.info
access404.info
www.invades.info
www4.gewl.net/p10
www.checkfacebooknow.info
egim.info
proxyboost.info
forexproxyonline.info
911d.info
windowopen.info
www.youtubethree.info
www.unhide.it
www.unlockmymyspace.info
www.youtubefive.info
www.youtubeforever.com
easyentrance.info
www.hidemytail.info
www.youcanemail.info
www.youtubetwo.info
alertsurf.com
projectbypass.info
proxyboom.info
websiteredirect.info
server.hideyourvisit.com
www4.exla.net/p10
getto.info
www.zyrot.com
www.filtabypassa.info
linktofreedom.info

اوبامای قصه‌گو!

امروز «دکترین» اوباما در مورد بحران افغانستان و ارتباط ایالات متحد با آنچه طالبان خوانده می‌شود، رسماً از زبان وی در سطح جهان اعلام شد. همانطور که پیشتر حدس می‌زدیم، از نظر اصولی این «دکترین» تفاوت زیادی با موضع‌گیری‌های دولت جمهوریخواه ندارد. طالبان و القاعده هنوز گروه‌هائی متخاصم و بسیار «جنگجو» معرفی می‌شوند که به دلائلی کاملاً نامعلوم کارآئی خود را علیرغم «عدم حمایت» کاخ سفید از این ایدئولوژی حفظ کرده‌اند! در نتیجه اینان در «گفتمان» کاخ ‌سفید هنوز قادراند به راحتی «امنیت» ایالات متحد را به خطر اندازند!

باراک اوباما با تکیه بر این «دکترین» پایه‌ای نتیجه می‌گیرد که حضور نظامی آمریکا در افغانستان ارتباط کامل و تنگاتنگ با امنیت کشورهای غربی و آنچه وی «جهان آزاد» می‌نامد پیدا کرده! در ضمن سخنان «دمکراسی‌دوست» که توسط جرج بوش در مورد افغانستان مرتباً مورد تأئید قرار می‌گرفت، در گفتمان اوباما از قالب زبانی خود یعنی «دمکراسی» خارج شده به «قوالبی» مبهم و موهوم نقل مکان می‌کند. در این چارچوب آمریکا از دولت و انتخابات در افغانستان حمایت کرده، مبارزه با فساد، تجارت مواد مخدر، و … و مبارزه با همة نابسامانی‌ها را در رأس سیاست‌های خود قرار می‌دهد! البته هیچ دولتی، چه دست‌نشانده و چه مستقل، از تجارت مواد مخدر و فساد اداری حمایت علنی صورت نمی‌دهد؛ می‌باید پرسید عوامل این فساد و تباهی را آقای اوباما با توسل به چه ابزاری می‌خواهند از میان بردارند؟

اینجاست که سخنان آقای اوباما بعد واقعی بحران را به نمایش می‌گذارد. رئیس جمهور ایالات متحد به صراحت گریبان کشور پاکستان را می‌گیرد و به طور ضمنی آینده و صلح جهانی را منوط به برخورد دولت پاکستان با مسائل منطقه‌ای می‌کند! اینکه دولت پاکستان در شرایطی قرار داشته باشد که چنین سهم مهمی از صلح ‌جهانی را بر دوش گیرد جای تعجب دارد. ولی آقای اوباما از این خلاصه نتیجه می‌گیرند که می‌باید به پاکستان «کمک» کرد. و در راه همین «کمک» برای مبارزه با القاعده، قرار می‌شود ایشان طرحی به کنگره ارائه کنند، که برای اینکشور طی 5 سال آینده هر سال 1.5 میلیارد دلار کمک مالی «تأمین» شود!

البته در اینمورد آقای اوباما دقیقاً پای در مسیر مردمفریبی ‌گذارده. می‌دانیم که بر اساس آنچه «بحران اقتصادی» نام گرفته، بسیاری از کشورها از ارز کافی جهت حضور در صحنة تجارت جهانی برخوردار نیستند. پاکستان نیز به احتمال زیاد یکی از همین کشورهاست. و در شرایطی که دولت روسیه جهت حفظ حضور اوکراین در صحنة بازارهای جهانی، علیرغم اختلافات عمیق سیاسی میان دو پایتخت صدها میلیون دلار اعتبار ارزی به «کی‌یف» می‌دهد، «تقاضای» آقای اوباما از کنگره جهت ارائة 1.5 میلیارد دلار کمک که برای حمایت از حکومت دست‌نشاندة آمریکا و مسلماً فقط به صورت «اعتبار» بانکی در اختیار اسلام‌آباد قرار خواهد گرفت، یک توهین مستقیم به ملت پاکستان تلقی می‌شود.

می‌دانیم که القاعده همان سازمان «آی‌اس‌آی» در بطن ارتش پاکستان است که توسط سازمان سیا بر اساس دکترین‌های ضدروسی و ضدهندی از همان سال‌های «خوش» جنگ‌سرد پایه‌ریزی شده؛ سرنوشت القاعده برخلاف سخنان مردفریب آقای اوباما بیش از آنچه در آستین دولت پاکستان باشد زیر نگین انگشتری ریاست جمهور ایالات متحد است. اگر آمریکا بر اساس نیازها و الزامات استراتژیک خود نمی‌تواند دست از «اسلام‌راستین» بشوید مشکل را بی‌جهت به گردن پاکستان نیاندازد. از طرف دیگر، دولتی که در واشنگتن طی چند روز گذشته فقط برای «نجات» یک شرکت بیمة آمریکائی به نام «ای.آی.جی» 150 میلیارد دلار نقدینگی در اختیار مدیران ورشکستة آن قرار داده، بهتر است برای ارسال 1.5 میلیارد دلار کمک، آنهم فقط «کمک اعتباری» به دولتی که سرنوشت جنگ و صلح جهانی را بر دوش آن گذاشته، به همان مردم دنیا که وکیل مدافع‌شان نیز هست، چند کلمه توضیح دهد! این «شوخی» بی‌مزه چه نوع حمایتی از صلح جهانی می‌تواند تلقی شود؟

با این وجود آقای «سعید جواد» سفیر کبیر افغانستان در واشنگتن در برابر سخنان اوباما بلافاصله عکس‌العمل نشان داده و اظهار می‌دارد:

«گروهی از مسئولان افغان طی سفر اخیر به آمریکا از حضور وسیع‌تر نیروهای نظامی ایالات متحد در اینکشور و سازماندهی به نیروهای امنیتی و انتظامی حمایت کرده بودند. [سخنان اوباما] نظرات این گروه را بخوبی منعکس می‌کند.»

در اینکه آقای اوباما نظرات گروهی را بخوبی منعکس می‌کنند شکی نیست، ولی اینکه گروه مذکور «مسئولان افغان» باشد جای بحث دارد. به هر تقدیر آقای «حسین حقی»، سفیرکبیر پاکستان در واشنگتن نیز از سخنان آقای اوباما «تقدیر» کرده‌اند! هر چند ایشان بررسی رسمی اظهارات اوباما را به بعد موکول می‌کنند، در محل اعلام می‌دارند که:

«این امر که دولت اوباما به صورتی پایه‌ای مواضع خود را در مورد منطقة ما مورد تجدید نظر قرار داده بسیار مثبت است.»

ولی ما با در نظر گرفتن شرایط منطقه و آنچه آقای اوباما گفته‌اند، «تغییر» موضع کذا را اصولاً نمی‌بینیم. مگر اینکه آقای اوباما به سفرای افغانستان و پاکستان مطالبی اظهار کرده باشند که در سخنرانی‌شان به آن اشاره‌ای نشده. به هر تقدیر گفتمان دولت جدید ایالات متحد خارج از آنچه «کلام» رایج دیپلماتیک می‌باید تلقی شود، پیام جدیدی در رابطه با بحران‌های افغانستان و پاکستان به همراه نیاورد. با این وجود شاید لازم باشد ابعادی از این بیانات را که از آن‌ها به عنوان ابعاد پنهان نام خواهیم برد، در همینجا تحلیل کنیم.

همانطور که پیشتر نیز گفتیم، سر فصل مسائل اساسی به صورتی دست نخورده محفوظ مانده؛ و این مسائل در کمال تأسف آنقدرها که رسانه‌ها ادعا دارند از جمله «واضحات» تاریخ معاصر نیست. به طور مثال، اوباما حضور ارتش ایالات متحد در افغانستان و حوادث 11 سپتامبر در شهر نیویورک را بار دیگر در ارتباطی تنگاتنگ قرار می‌دهد! ارتباطی که بیشتر بر پایة هیاهوی رسانه‌ای شکل گرفته تا کارآئی‌ واقعی طالبان افغان و اعضاء القاعده. آنان که انتظار برخوردی واقع‌بینانه‌تر با مسائل جهان را طی حکومت اوباما در سر می‌پروراندند، مستقیماً دریافتند که این نوع برخورد در شرایط فعلی غیرقابل تصور می‌نماید. با این وجود، اینکه چند روستائی و خشک‌‌فکر مذهبی از کوهپایه‌های افغانستان، و شاید از برخی دانشگاه‌های آمریکا، آنهم فقط با سوخت دو هواپیمای مسافربری دست به چنین عملیاتی در شهر نیویورک بزنند، عقل سلیم را به چالش می‌طلبد. برج‌های دو قلو تا چندین طبقه زیرزمین چند هفته در آتش می‌سوخت! علیرغم تمامی هیاهوی تبلیغاتی‌ای که به راه افتاده اگر چنین عملیاتی امکانپذیر است، چرا بجای جت‌های جنگده و موشک‌های مخربی که در جنگ‌ها فقط چند طبقة یک ساختمان را خراب می‌کنند، سازمان آتلانتیک شمالی از جت‌های مسافربری بوئینگ استفاده نمی‌کند؟

خارج از این بعد «مردم‌فریب» که عملاً سخنان اوباما را در کل و مجموع تحت تأثیر خود قرار داده بود، ابعاد «عوام‌گرایانة» دیگری نیز در این سخنرانی می‌بینیم. نخست اینکه اوباما باز هم بر حضور ناتو در «نبرد با القاعده» در افغانستان در صحنة تبلیغات رسانه‌ای تأکید می‌کند. این سخنان مسلماً در ارتباط با گردهمائی روزهای 3 و 4 ماه آوریل آینده در مرز فرانسه و آلمان ایراد شده! گفته می‌شود در این گردهمائی که تمامی اعضاء ناتو حضور به هم می‌رسانند، اوباما تقاضای همکاری بیشتری از هم‌پیمانان اروپائی خود در افغانستان مطرح خواهد کرد. البته با آنچه در بالا آمد، ژست‌های دیپلماتیک اوباما از مفهوم ویژه‌ای برخوردار خواهد شد. می‌دانیم که آمریکا مدت‌هاست با استفادة کاربردی و مقطعی از آنچه «تروریسم» می‌خواند، چه در دورة جرج بوش و چه امروز سعی دارد تسلط نظامی و استراتژیک خود را بر اروپای غربی و برخی مناطق اروپای شرقی تحمیل کند.

ولی شاهد بودیم که رئیس دولت کشور چک که ریاست ادواری اتحادیة اروپا را بر عهده داشت، هفتة گذشته در برابر پارلمان اروپا به شدت از نظریة «اقتصادی» حاکم بر دولت اوباما انتقاد کرد! به عقیدة وی سیاست اقتصادی اوباما که همان تزریق بی‌دریغ نقدینگی بدون پشتوانه در بنیادهای مالی است، جهان را به «جهنم» رهنمون خواهد شد!‌ با این وجود فراموش نکنیم، همین رئیس دولت راستگرای چک، که به دلیل نبود اکثریت پارلمانی امروز استعفای خود را تقدیم کرده‌، از طرفداران پرشور نصب سپردفاعی آمریکا در کشور خود بود! «چرخش» ایشان فقط نشان می‌دهد که آمریکا دیگر قادر نیست از مواضع به دست آمده در اروپای شرقی در برابر نفوذ روسیه حمایت کند. حال می‌باید پرسید، اگر اروپا در برابر سیاست‌های اقتصادی آمریکا، همانطور که سخنان ریاست ادواری اتحادیه نشان داد، آنهم به دلیل ضعف شدید واشنگتن، اینچنین به شدت موضع‌گیری کرده، امروز تحت فشار قرار دادن همین اروپا، صرفاً با تکیه بر «گفتمان» به عاریه گرفته شده از «جنگ سرد» و تحت عنوان «مبارزه با القاعده»، آیا گزینه‌ای قابل دسترس می‌نماید؟

تا آنجا که به سرنوشت «دفتر» القاعده و طالبان مربوط می‌شود، این امر در ارتباط با سیاست‌های بزرگ منطقه‌ای و در رأس آنان هند و روسیه مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. و در چنین هنگامه‌ای واشنگتن به احتمال زیاد می‌باید به یک پرسش جامع در سطح جهانی پاسخ گوید: این چه نوع سازمان «تروریستی» است که زمانی در جنگ با اتحاد شوروی «متحد» آمریکا می‌شود، و امروز در ظاهر تبدیل به معضلی برای صلح ‌جهانی شده؟ در ثانی چرا سیاستمداران آمریکا منابع تغذیة مالی و لوژیستیک چنین سازمان «جهان‌گستری» را که به ادعای منابع اطلاعاتی آقای اوباما می‌رود تا دست به عملیاتی جدید بر علیه ایالات متحد در خاک اینکشور بزند، به صراحت معرفی نمی‌کنند؟‌

همانطور که سخنرانی آقای اوباما امروز نشان داد، سخن گفتن از «صلح ‌جهانی» در برابر دوربین تلویزیون‌ها کار ساده‌ای است؛ آنچه مهم است، و مسلماً بسیار نیز مشکل، عقب راندن سازمان‌ها، تشکیلات و خصوصاً سیاست‌هائی است که در عمل صلح را به خطر می‌اندازند. بر خلاف آنچه دیپلمات‌ها با در نظر گرفتن «ادب ‌دیپلماتیک» عنوان کرده‌اند، سخنان امروز اوباما هیچ بعد جدیدی ارائه نمی‌دهد، صرفاً امتدادی است بر ندانم‌کاری و «‌چه‌کنم‌‌های» دولت بوش در ارتباط با بن‌بست‌های آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی. ولی سخنان امروز اوباما نشان داد که حداقل در چارچوب استراتژی‌های سرکوب، تحمیل و چپاول که سال‌هاست از جانب واشنگتن سازماندهی شده، عمر سازمان «القاعده» هنوز به پایان نرسیده است!

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید28مارس2009

www.digitaltunnel.info
www.joomfly.com
seesites.info
vastbrowser.com
www4.gewl.net/p10
www.bypassfacebook.net
anonymcat.info
www.sasemas.org
anopen.info
www.envyus.info
reviews-blog.net
www.satyaboutique.com
www.youtubeone.info
www.watcheight.info
www.unlockmymyspace.info
www.filtabypassa.info
server.hideyourvisit.com
www.freeunbl0cker.info
projectbypass.info
www4.untack.com/p10
www.remtech2005.com
www.unlockmybebo.info
www.youtubeforever.com
vp11.info
letsgosurftoday.info
www.freesecureproxy.info
www.usertunnel.info
www.nowfunny.info
showtheinternet.info
www.analyzethathost.com
www.istartedawebsite.com
www.bypassproxysite.com
www.filterbypassit.info
surfbig.info
pom01.com
www.vimgi.com
www.filtakilla.info
doragate.info
www.ipgateway.info
www.mb10.info
www.checkbebonow.info
www.freesecureonlineproxy.info
www.filtafree.info
www4.nufec.com/p10
www.filterunblocka.info
switchopen.info
www.unblockmyfacebook.info
yourwindow.info
youngandhappy.cn
www.youtubesix.info

شیرین مک‌کوئین!

وقتی بچه بودیم تلویزیون اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر، هفته‌ای یک‌بار برای‌مان یک سریال بندتنبانی پخش می‌کرد به نام «جایزه بگیر»! این سریال خیلی زیبا بود، و در آن استیومک کوئین، هنرپیشه‌ای که خود از جمله مشاهیر «حسینی» دورة ما به شمار می‌رفت نقش اصلی را ایفا می‌کرد. همانطور که می‌توان حدس زد آقای مک‌کوئین در این فیلم کارشان «جایزه بگیری» بود. کاری بسیار مهم و پرمشقت! داستان‌های این سریال در دورة غرب وحشی می‌گذشت و در دیار بی‌قانونی. آقای مک‌کوئین جانیان، دزدان و آدمکشانی را که دولت برای سرشان جایزه گذاشته بود دستگیر می‌کردند و به پنجة قدرتمند قانون گرفتار می‌آوردند.

این فیلم ویژگی‌های عجیبی داشت. اول اینکه فیلم‌بردار کاری کرده بود تا آقای مک‌کوئین که مرد نسبتاً کوچک اندام و زپرتی و نحیفی به شمار می‌رفتند در این فیلم بسیار «رشید» می‌نمودند! ایشان در آغاز فیلم معمولاً با گام‌هائی مصمم در شرایطی که مهمیزهای بسیار محترم‌شان «جرینگ و جرینگ» بر روی پلکان چوبین و خاک‌گرفتة اتاقک‌های «غرب وحشی» صدا می‌کرد، چند گلوله از اسلحة مبارک شلیک می‌کردند تا «گربه را دم حجله» کشته باشند. بینندگان با دیدن این صحنه آناً «خود را اصلاح» می‌کردند و آماده می‌شدند برای «دفاع مقدس»!

ولی اشتباه نکنیم! آقای مک‌کوئین نه از آن جایزه‌بگیرهای لات و لوت و بی‌مروت و آدمکش که از جمله «فضلای»‌ غرب وحشی به شمار می‌رفتند. بسیار اتفاق می‌افتاد که ایشان برای کسب «چندرقاز» جایزه بجای کشتن جانیان بالفطره‌ای که به چنگ‌شان می‌افتادند، سعی می‌کردند تا اینان را زنده به دست قاضی‌القضات برسانند، و چه بسا که در این راه بارها جان عزیزشان را نیز به خطر می‌انداختند. خلاصه بگوئیم ایشان «پارة تن عموسام» و به تنهائی «یک ملت» بودند.

از جمله ویژگی‌های آقای مک‌کوئین در این سریال تلویزیونی، طپانچة عزیزشان بود! این طپانچه یک تفنگ وینچستر بود که قنداق و لوله‌اش را کارگردان بریده بود، درست به اندازة «ران محترم» آقای مک‌کوئین! هنگام نیاز به اسلحه، فقط کافی بود جایزه‌بگیر ما دستة طپانچه را به عقب فشار دهد تا لوله از غلاف در آمده و درست در مقابل سینة طرف قرار بگیرد. بعد هم می‌زدند پدرصاحاب بچه را در می‌آوردند! البته ویژگی دیگر این «طپانچه» برد بسیار زیاد آن بود، و چه بسا اتفاق می‌افتاد که یک جانی بالفطره از ایشان سریع‌تر هفت تیر می‌کشید، و در این شرایط آقای مک‌کوئین مادرقحبگی کرده فاصله‌شان را با جانی حفظ می‌فرمودند. آن بدبخت هر چه تیر می‌انداخت به ایشان نمی‌رسید ولی تفنگ وینچستر «لول‌بریدة» مک‌کوئین خیلی خوب مجرم را نشانه رفته یک گلولة داغ نصیب ملاجش می‌کرد. همانطور که می‌بینیم «فضل» ایشان و «وینچستر» کارگردان کارت‌های برنده در نبرد وی با «جنایت و فساد و فحشاء» بود. و به همین ترتیب جایزه‌بگیر ما از «ارزش‌ها» دفاع می‌کرد و تمامی مخالفان را از دم تیغ می‌گذراند.

البته در این راه از «ارشاد مفسدان» نیز غافل نمی‌ماندند. کم نبودند جنایتکارانی که پس از دهه‌ها آدمکشی فقط به دلیل چند دقیقه هم‌صحبتی با آقای مک‌کوئین، و تلمذ در محضر ایشان از این رو به آن رو می‌شدند، اسوه‌های «شهادت‌طلبی» و «حقیقت‌جوئی» از آب در می‌آمدند، و حتی دست به جانفشانی‌هائی می‌زدند که جایزه‌بگیر «فاضل»‌ ما را نیز کاملاً متحیر می‌کرد. البته این جانیان در آخر فیلم همه به دست این و آن، و بعضی اوقات حتی توسط طپانچة معروف شخص آقای کوئین به قتل می‌رسیدند. چرا که می‌بایست جزای جنایت‌های گذشته را کارگردان در محل کف دست‌شان می‌گذاشت، ولی چه باک! اینان با آنچه در آخرین دقایق فیلم انجام ‌داده بودند روح‌شان در آن دنیا قرین رحمت و عزت می‌شد. حتی در دقایق پایانی فیلم بینندگان صدای جانیان قتل‌عام شده را بخوبی در اتاق نشیمن می‌شنیدند که فریاد بر ‌آورده بودند: «دستت درد نکنه استیو مک‌کوئین!»

آقای کوئین در همین فیلم بعضی اوقات نقش قاضی و وکیل مدافع را نیز بر عهده می‌گرفتند، و بارها پیش می‌آمد که خطای «قاضی» یا حتی «فساد» دادگاه و کلانتر را بر ملا می‌کردند، و فراری بینوا را که به ناحق محکوم کرده بودند در افکارعمومی و در برابر دادگاه از هر گونه جرمی مبرا کرده، از وی اعادة حیثیت می‌نمودند! البته این خدمات دیگر مجانی ارائه می‌شد، و جایزه‌ای برای اعادة حیثیت به ایشان تعلق نمی‌گرفت. ولی شما فکر می‌کنید آقای کوئین به دنبال پول بود؟ نزد ایشان پول کوچک‌ترین ارزشی نداشت.

با این وجود «فضائل» آقای کوئین به این مختصر محدود نمی‌ماند. ایشان دریائی بودند از فضیلت و علم و دانش! نه تنها در امور همیاری‌های اجتماعی، دستگیری از بیوگان و مستمندان، مشاوره‌های بالینی، تربیت اطفال و نشان دادن راه درست و انسانی «جایزه ‌بگیری» به دیگر همکاران‌شان الگوئی بین‌المللی به شمار می‌رفتند که حتی در کف‌بینی و فالگیری و چهره‌شناسی نیز زبانزد خاص و عام بودند. برخی اوقات حتی رموز شوهرداری را برای زنان و دختران بازگو می‌کردند، و در مورد رفتار با سر و همسر الگوئی الهی بودند! خلاصه بگوئیم ایشان نوعی از انواع «ولی‌فقیه» بودند که با کلاه کابوئی و طپانچه و پهن و پشگل، برای ما ملت هر هفته یکی از داستان‌های انسانی غرب وحشی را بر صفحة تلویزیون زنده می‌فرمودند. فقط این سئوال باقی می‌ماند که آقای مک‌کوئین با اینهمه فضائل و احاطه بر امور مادی و معنوی جهان چرا از راه جایزه ‌بگیری و آدمکشی زندگی می‌گذراندند؟ بله، در آنروزها این سئوال به ذهن بینندگان خطور نمی‌کرد.

ولی باید قبول کرد که این سئوالات نمی‌توانست محلی برای مطرح شدن داشته باشد؛ کلاه‌ کابوئی برای بینندگان محتوا را «توضیح» ‌داده بود. این کلاه و آن «طپانچه» نشان می‌داد که در سرزمین رویائی غرب وحشی حتی آدمکشان فیلسوف و فاضل‌اند. و اگر به این کلاه کابوئی چند گیلاس ویسکی ناب و داغ، یک کافة خاک‌گرفته و بوی پشگل و پهن و حدوداً ده تا بیست عدد مگس سمج و پشت‌ سبز اضافه می‌کردید، مبارزه برای دمکراسی و حقوق‌بشر و خصوصاً رویاروئی با کمونیست‌های خدانشناس کامل می‌شد. اصلاً پولیت‌بورو در همان دوره‌ مصوبه‌ای داده بود که بر اساس آن آقای کوئین از طرفداران تروتسکی به شمار می‌رفت و حق نداشت پای به سرزمین مقدس بلشویسم بگذارد. آقای کوئین هم گفته بود: «مرده‌شور خودتان را ببرند، با آن کلاه‌های آستراخان. من می‌روم خدمت اعلیحضرت!»

البته آقای کوئین حق داشت! خدمت اعلیحضرت نه تنها آب و هوا خوش بود، که عطر دل‌نواز نفت‌خام مشام ایشان را همه روزه نوازش می‌داد. می‌توانستند در هنگام ارشاد مسلمین، و تربیت اطفال و فالگیری و کف‌بینی، چند بشکه نفت خام هم میل کنند. گلوله‌هایشان را هم می‌زدند توی سر ما ملت، تا چشم‌مان کور هر هفته دم تلویزیون صف نکشیم ماجراهای آقای کوئین را نگاه کنیم. ولی ایشان در خواب غفلت بودند،‌ و نمی‌دانستند که در ایران زمین «کسائی» برای‌شان یک شعر سروده که تمام گیلاس‌ ویسکی‌ها به جان‌شان حرام خواهد ‌شد. کسائی می‌فرماید:

حرامست می در جهان سر به سر
اگر پهلوان‌ ا‌ست اگر پیشه‌ور

البته کسائی در این بیت به پیشة «جایزه ‌بگیری» اشاره نکرده، ولی آقای کوئین با شنیدن ندای وی خیلی خیط ‌شدند و ‌فهمیدند که باید بروند پی کارشان! از قدیم گفته‌اند: «خیط‌الرقبه» را خور جایز مباد. البته معنای «خیط‌الرقبه» را می‌گذاریم به عهدة خوانندگان ولی خلاصة کلام، کسائی آقای کوئین را «خیط» کرد، و ما ملت با تکیه بر او به ایشان فهماندیم که «نه شرقی، نه غربی، حکومت اسلامی!»

اینجا بود که آقای کوئین، به ما ملت همان کلکی را زدند که زبان‌مان لال به جنایتکاران در فیلم‌ها می‌زدند: فاصله‌اشان را زیاد کردند، تا تیر ما ملت به قلب‌شان ننشیند، ولی با همان تفنگ لول‌بریدة کذا ـ عین گربة دم‌ بریده ـ از دور ما را 30 سالی است که مرتباً با گلوله می‌زنند. چند نفر هم کارگزار داخلی دارند! این‌ها ملت را «مجتمع» می‌کنند تا در حد امکان در تیررس تفنگ لول‌بریدة ایشان قرار بگیرند، بعد هم آقای مک‌کوئین با خیال راحت گلوله را صاف می‌زنند در ملاج‌مان! می‌بینیم که در همان فیلم کوتاه و چند دقیقه‌ای عملاً تمامی داستان زندگی ما ملت با تاریخی چند هزار ساله به روی صفحة تلویزیون می‌آمد. کافی بود چشم‌ بینا می‌داشتیم و گوش شنوا! ولی اگر چشم بینا می‌داشتیم که وقت‌مان را به آقای مک‌کوئین نمی‌دادیم! بله، خلاصه بگوئیم مشکلات یکی و دو تا نیست. ما هم اصلاً نمی‌خواستیم امروز از جایزه‌بگیران و آقای مک‌کوئین بگوئیم، اشتباهی پیش آمده و می‌بخشید!

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید26مارس2009

www.bestcalculator.info
www.geologysite.info
www.holypower.info
www.usertunnel.info
www.beehide.com
www.doctorphil.info
www.plusscience.info
www.windowsforumhelp.com
yourwindow.info
hidestuff.info
www.youtubeseven.info
www.6yy6.info
rightkey.info
www.mydebtlower.info
www.bankingnow.info
www.istartedawebsite.com
seesites.info
www.h4ft.info
www.digitaltunnel.info
www.collegetoday.info
www.loadurl.info
www.craftsolutions.info
www.youtubesix.info
www.computerreserve.info
www.asd3.info
www.completetribe.com
guessed.info
www.gridsolutions.info
www.freeproxynow.com
www.englishmax.info
magicmyspace.info
anopen.info
reviews-blog.net
www.toolhardware.info
www.joomfly.com
www.collegeinvestment.info
www.discostream.com
surfonly.info
www.youtubefive.info
www.34ts.info
www.recreated-designs.com
7prox.info
www.teachertoday.info
www.branchlibrary.info
www.militarycollege.info
www.countypets.info
www.youtubethree.info
www.watchten.info
dezrt.com
gustr.com

پنیر و انتخابات!

با خروج محمد خاتمی از مسابقات انتخاباتی، چند لایه از سیاست‌های داخلی و خارجی حکومت اسلامی نیز علنی می‌شود. همانطور که می‌دانیم شبکة تبلیغاتی غرب بر پایة ریاست جمهور خاتمی کیسة بسیار گشادی برای ملت ایران دوخته بود. خاتمی می‌توانست عیناً به شیوة 8 سال ریاست جمهوری پیشین خود، هم زمینة سرکوب در داخل را افزایش دهد، و هم با ارائة لبخندهای شیرین در برابر دوربین خبرنگاران خارجی معصومیت خود را به تأئید اربابان غربی رسانده، به شهادت گزارشات مجلات و روزنامه‌ها تصویر دلپذیری نیز از حکومت اسلامی در خارج به نمایش بگذارد. و در شرایط حساس استراتژیک فعلی چنین تصویرسازی‌هائی برای غرب می‌توانست بسیار کارساز باشد. غرب که در آغاز دورة جرج بوش شمشیر خود را ظاهراً برای مبارزه با اصولگرایان اسلامی و در واقع جهت فراهم آوردن زمینة تهاجم نظامی به ایران و اشغال مناطق مرزی روسیه، از رو بسته بود، امروز که دیگر زمینة قلندری را از دست داده مسلماً ترجیح می‌دهد روابط در حد امکان «دوستانه»‌ باشد!

دلیل ارسال تبریکات گرم و صمیمانة بسیاری از دولت‌مردان غرب و حتی اسرائیل در آغاز سال نوی ایرانی، جستجوی همین روابط «دوستانه» می‌باید تلقی گردد. با این وجود دستگاه استعماری دولت در ایران ـ این دستگاه عملاً امتدادی بر کودتای «میرپنج» است ـ در چارچوب سیاست حاکم بر منطقه بالاجبار روی به شرق برگردانده. ولی همانطور که می‌دانیم وابستگی پایه‌ای این حکومت به آمریکا و سیاست‌ شرکت‌های نفتی امکان بهره‌برداری از همجواری‌های جغرافیائی را به این دولت و دستگاه نخواهد داد. اینان همانطور که نمونة سیدمحمد خاتمی نشان داد، در هر بزنگاه مترصد‌اند تا با بازی کردن کارت‌های مورد نیاز آمریکا نظر مساعد واشنگتن را تأمین کنند؛ البته این «نظر مساعد»، بر خلاف تبلیغاتی که به راه افتاده به هیچ عنوان ارتباطی با بهبود شرایط اقتصادی، مالی و اجتماعی و فرهنگی در داخل کشور نخواهد داشت. آنان که ارتباط علنی و نزدیک دیپلماتیک با واشنگتن را با مسائل بالا در ارتباط مستقیم قرار می‌دهند به عمد فراموش می‌کنند که بنیانگذار حکومت اسلامی در کشور ایران محفل جیمی کارتر و برژینسکی بوده‌؛ آنچه «دکترین» حکومت اسلامی می‌نامیم از چنتة آمریکا بیرون آمده و نیازهای همین کشور را نیز می‌باید تأمین کند.

کناره گیری خاتمی از انتخابات این امکان را از آمریکا دریغ کرد که بتواند قوة مجریه را در حکومت اسلامی از مسئولیت‌های اجرائی مبری نگاه دارد. به عبارت دیگر، خاتمی در شرایطی بود که با تکیه بر نظریة خلاق «تدارکات‌چی» بودن ریاست جمهور،‌ در برابر آنچه «توطئة»‌ تندروها به رهبری خامنه‌ای معرفی می‌شد، می‌توانست بار دیگر مسئولیت واقعی دستگاه اجرائی کشور را طی مدت ریاست جمهوری خود به طور کامل لوث کند. تحت حاکمیت دولت خاتمی کشور ایران گام در همان خلاء سیاسی و اجتماعی‌ای می‌گذاشت که طی 8 سال اصلاحات شاهد بودیم.

ولی نمی‌باید فراموش کرد که این خلاء از نظر آمریکا در شرایط فعلی می‌توانست بسیار کارساز باشد. چرا که بازگشت اوباش شهری به قدرت، حضور دوبارة لباس‌شخصی‌ها در سطح شهرها، فراهم آوردن زمینة فعالیت گروه‌های غیرمسئول از قبیل «دفاتر دفاع از حقوق بشر»، «تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه»، «سندیکاهای مبهم و بی‌نام و نشان» و … می‌توانست به اغتشاش اجتماعی هر چه بیشتر دامن زده، زمینة فروپاشی را فراهم آورد. و می‌دانیم که فروپاشی تحت چنین شرایطی همان است که کودتای 28 مرداد و 22 بهمن بود: به قدرت رسیدن شاخة دیگری از محافل استعماری در کشور! و امروز، این طرح با عقب‌نشینی خاتمی، حداقل طی چند سال آینده مسکوت گذاشته شده.

از طرف دیگر، ادامة سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد نیز مشکلات زیادی به همراه خواهد آورد. این دولت توسط آمریکا برای فراهم آوردن زمینة تهاجم نظامی بر علیه ایران به قدرت رسید، ولی تحت تأثیر سیاست‌های حاکم بر منطقه به سرعت از «اهداف» اولیه دور شد و پای در مسیر نزدیکی به مسکو و دهلی‌نو گذاشته. در چنین شرایطی باقی ماندن احمدی‌نژاد در قدرت برای غرب مشکل‌آفرین خواهد بود. و پایتخت‌های غربی به احتمال زیاد از نامزدی میرحسین موسوی حمایت خواهند کرد، هر چند موسوی نیز از نظر سیاسی مهره‌ای کاملاً سوخته و باطل است! در عمل، آندسته از اصولگرایان که با خروج خاتمی شادی ‌کردند و خصوصاً با آمدن میرحسین موسوی اصولگرائی را در رابطة «برد، برد» ‌دیدند از پایه و اساس در اشتباه‌اند؛ اصولگرائی در این شرایط در رابطة «باخت، باخت» قرار گرفته. از یک طرف ادامة وضعیت احمدی‌نژاد برای غرب دیگر منفعتی ندارد، در نتیجه حمایت غرب شامل حال اصولگرائی‌های وی نخواهد شد. و از طرف دیگر حمایت از موسوی در فضای داخلی و خارجی تحت عنوان یک دولت مسئول کار بسیار مشکلی خواهد بود. موسوی از آندسته سیاست‌بازان است که فقط مصرف داخلی دارند؛ حضور کارساز وی در صحنة بین‌المللی کاملاً منتفی است.

حال می‌باید دید که در صورت موفقیت میرحسین موسوی در «تسخیر» مسند ریاست جمهوری جمکران چه پیش خواهد آمد؟ می‌دانیم که صدراعظم «محبوب» شخص امام، به علی‌ خامنه‌ای حسابی پس نخواهد داد. فضاسازی‌ای که غربی‌ها بر محور علی خامنه‌ای ایجاد کرده‌اند، و بر اساس آن شخص وی تصمیم‌گیرندة نهائی در تمامی امور کشور معرفی می‌شود،‌ در دم با حضور رسمی موسوی فرو خواهد پاشید. زمانیکه شخص خمینی در قید حیات بود، میرحسین موسوی پست‌هائی به مراتب شاخص‌تر و پرمسئولیت‌تر از علی خامنه‌ای را اشغال کرده بود. رابطة خاتمی و احمدی‌نژاد با خامنه‌ای نمی‌تواند به رابطة موسوی با خامنه‌ای امتداد یابد. در نتیجه هرم مشروعیت‌ها در حکومت جمکران با حضور موسوی در مقام رئیس جمهور «منتخب» به صورتی پایه‌ای فرو خواهد پاشید، و مسلماً غرب از این بزنگاه کاملاً آگاه است.

از طرف دیگر محافل مختلف حکومت اسلامی تحت تأثیر دو عامل متفاوت پای در فروپاشی تدریجی می‌گذارند. نخست همانطور که گفتیم هرم مشروعیت در این حکومت از رأس ترک بر خواهد داشت؛ خامنه‌ای در برابر موسوی از وزنة کافی برخوردار نیست. ولی مسئله به این «مختصر» محدود نخواهد شد! محافل و گروه‌های گسترده‌ای که خود را «اصلاح‌طلب» معرفی می‌کرده‌اند، به دلیل عدم وجود یک آلترناتیو سیاسی در بطن حکومت ـ آلترناتیوی که به اینان در حد امکان نزدیک باشد، عملاً و بالاجبار به جرگة مخالفان حکومت اسلامی خواهند پیوست، هر چند که صریحاً این تغییر موضع را ابراز نکنند. در عمل، راه دیگری برای اینان وجود ندارد.

این شرایط از چشم عمال حکومت اسلامی، چه در داخل و چه در خارج دور نمانده. چند روز پیش حسین شریعتمداری، سرپرست روزنامة کیهان از میرحسین موسوی شدیداً انتقاد به عمل آورده گفت موسوی در سخنان‌اش هیچگونه اشاره‌ای به مقام رهبری نمی‌کند!‌ بله، همانطور که گفتیم، الوهیت مقام معظم اگر برای امثال احمدی‌نژاد و خاتمی «فرض» باشد، این مسئله شامل حال موسوی نخواهد شد. از طرف دیگر فروپاشی آلترناتیو سیاسی «اصلاح طلبی» عملاً هم فضای سیاست کشور را باریک‌تر کرده، و هم تقابل میان «شخصیت‌های» به اصطلاح اصولگرا را شدت خواهد بخشید. این تلاقی و تصادم شامل حال روابط موسوی و خامنه‌ای نیز می‌شود.

ولی به اعتقاد ما از زمانیکه علی لاریجانی را در شرایطی که شاهد بودیم، بدون کوچک‌ترین مقاومتی از جانب دیگر جناح‌ها به ریاست مجلس شورای اسلامی منصوب کردند، اینروزها در دستورکار حکومت قرار گرفته بود؛ بازگشت به شرایط «گذشته!»‌ مقاومت در برابر گزینة احمدی‌نژاد از همان روزها به دلیل تلاقی‌های تند و شتابزده‌ای که بین رئیس مجلس و رئیس جمهور آغاز شد کاملاً علنی بود. فقط می‌ماند بررسی عناصر این به اصطلاح «گذشتة» افتخارآفرین!

این همان «گذشته‌ای» است که در آن نه «کارگزاران سازندگی» قدرت در دست داشتند، و نه اصلاح‌طلبی در کار بوده. شرایطی است که اگر ولایت فقیه در آن قابل اجرا معرفی می‌شد، فقط ردائی بوده بر اندام روح‌الله خمینی! در نتیجه، امثال علی خامنه‌ای در ساختار این ولایت جائی نخواهند داشت. و این همان بازگشت به ریشه‌ها و اصول انقلاب است که مرتباً در سخنرانی‌های میرحسین موسوی تکرار می‌شود.

با این وجود تعیین نوع و مسیر حاکمیت در ایران، منوط به مسائلی خواهد بود که سرنوشت کل منطقه را رقم می‌زند. همانطور که می‌بینیم مدت‌هاست تکلیف دولت اسرائیل روشن نشده! نتانیاهو در این شرایط به احتمال زیاد می‌باید با راستگرایان افراطی دولت تشکیل دهد!‌ راستگرایانی که دولت آمریکا از همکاری به آنان اجتناب می‌کرد. این «اتحاد اجباری» که هیچ ارتباطی با دولت «اتحاد ملی»، مورد نظر واشنگتن نمی‌تواند داشته باشد، آمریکا را به طور مستقیم مسئول از میان بردن محافل اسلام‌گرا در مناطق مختلف فلسطین، لبنان، مصر، سوریه و اردن خواهد کرد. سیاستی که منطقاً‌ می‌بایست توسط دولتی وابسته به جناح «لیونی» اعمال می‌شد، ولی در این شرایط لیونی آلترناتیوی قدرتمند در برابر همین دولت خواهد بود! به این می‌گویند شرایط «برد، برد»!

ولی همزمان می‌باید دید تغییرات سیاسی در عراق، افغانستان و خصوصاً ترکیه و پاکستان به کجا می‌انجامد. عقب‌نشینی باراک اوباما از مواضع جنگاورانة آمریکا در افغانستان، قتل یکی از شخصیت‌های «امنیتی ـ نظامی» وابسته به «الفتح» در لبنان ـ الفتح در عمل یکی از مخالفان حماس به شمار می‌رود ـ و ابراز تمایل واشنگتن جهت استفاده از خطوط ارتباطی چین برای ارسال جنگ‌افزار و تجهیزات به افغانستان، نشان می‌دهد که مقاومت آمریکا نیز در برابر روسیه تشدید شده.

می‌دانیم که امروز عقب‌نشینی ناتو از افغانستان، فقط تهدیدی بر علیه مسکو خواهد بود. چرا که خلاء سیاسی و نظامی در اینکشور می‌تواند روسیه را درگیر جنگ در این منطقه ‌کند. از طرف دیگر باز گذاشتن دست چین در افغانستان، آنهم به صورت علنی، باز هم نوعی تهدید بر علیه مسکو است. و فراتر از این‌ها ارتباطات سنتی «الفتح» با اتحادشوروی سابق و روسیه از چشم ناظران پوشیده نمی‌ماند.

در عمل، مجموعه‌ای از این نوع «تهدیدات» و پاسخ‌‌هائی که طرف مقابل به آن‌ها خواهد داد، نهایت امر تکلیف انتخابات ریاست جمهوری را نیز در ایران روشن می‌کند. با این وجود نتیجة این «برنامه» هر چه باشد چند اصل کلی غیرقابل تردید خواهد بود، و در رأس این اصول باریک‌تر شدن طیف سیاسی حکومت اسلامی و سقوط چشم‌گیر مشروعیت این حکومت قرار دارد. می‌باید دید جناح‌های اصلاح‌طلب تا چه حد می‌توانند مردم را به سراب «میرحسین» دل‌خوش کنند. و یا اینکه اصولگرایان تا کجا خواهند توانست در شرایطی که دیگر آمریکا از احمدی‌نژاد حمایت نمی‌کند او را در قدرت نگاه دارند، هر چند دیگر احمدی‌نژاد هم نظیر میرحسین تبدیل به مهره‌ای سوخته شده باشد!

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید24مارس2009

www.centerexpert.info
www.bestsecureproxy.info
www.petssite.info
www.proxybypass3r.info
www.technologycollege.info
www.h4ft.info
www.6yy6.info
www.freeclimate.info
www.biologyworld.info
www.blockworkaround.info
www.countypets.info
www.hwlive.info
www.sciencelibrary.info
www.yournovelsupplier.info
www.satyaboutique.com
www.10v.pl
www.businessmonthly.info
www.holypower.info
www.usertunnel.info
myforexproxy.info
www.opengraphs.info
magicmyspace.info
www.gridsolutions.info
www.freedomtowww.info
www.bigexpert.info
www.envyus.info
www.collegetoday.info
www.jesussavesnow.info
www.teachertoday.info
www.infoexpert.info
www.weatherwatchlive.info
www.theliteracy.info
www.craftsolutions.info
www.bankingnow.info
www.sanved.org
www.remtech2005.com
doragate.info
www.blocklearning.info
www.bypassfilterz.info
www.evasor.info
www.branchlibrary.info
www.villagelibrary.info
www.vimgi.com
www.yourprofessor.info
shadowsurfing.com
www.checkbebo.info
www.privacysurfing.info
www.saudi-academy.com
www.bypassfacebook.net
www.bestcalculator.info

«جنگ و صلح» دینی!

بالاخره امروز چشم ما به جمال حضرت تلویزیون فارسی «بی‌بی‌سی» روشن شد!‌ قبلاً هر چه تلاش کردیم به دلائل فنی و غیرفنی از دریافت این تلویزیون سرنوشت‌ساز بر روی شبکة اینترنت عاجز بودیم. ولی خوب پس از مدتی نگریستن به برنامة «خبری» این شبکه آناً به یاد کسائی، شاعر ایران زمین افتادیم که می‌فرماید:

از لب جوی عدوی تو بر آمد ز نخست
زین سبب کاسته و زرد و نوان باشد نال

خلاصه بگوئیم «بی‌بی‌سی» خیلی وضعش خراب است. و ما فکر می‌کنیم کسائی، بیت بالا را در وصف همین تلویزیون سروده باشد. ولی به آنان که به دلیل عدم شناخت کافی از زبان سابق فارسی، دقایق بیت بالا را درست دریافت نمی‌کنند توصیه می‌کنیم به صاحب‌نظران اتکاء کنند! به قول آندسته از صاحب‌نظران که در امور «فرهنگ و هنر» خبره‌اند، در تعطیلات نوروزی باید «آناکارنینا» خواند!‌ و در هر حال مثل رهبران و اعضاء «اوپوزیسیون» وبلاگ سعیدسامان را نیز با فیلترشکن بخوانید.

اصلاً شوخی در کار نیست! تعجب نکنید، سایت وجاهت‌گستر «مهرنیوز» امروز مطلب مفصلی در مورد کتابخوانی به چاپ رسانده. و آنچه در بالا آمد فقط یک جمله از سرچشمة «نشاط و شادی» مهرنیوز برای ایام نوروزی ماست! می‌دانیم که این سایت از نظر «فرهنگی» خیلی فعال است، و آخرین خبرها در مورد حل‌المسائل حجج اسلام، و «پوزیسیون‌های» حلال هنگام جماع با مرغ و ماهی را همه روزه می‌توانید در بخش «دین‌واندیشة» این سایت پیدا کنید. اصلاً از شما چه پنهان از وقتی که فدوی با دقایق حل‌المسائل امام راحل آشنا شد، دیگر جرأت ندارد از حوالی مرغدانی‌ها و یا ساحل دریا عبور کند. دنیا را چه دیدید؟ اگر بخواهند به ما انگی بزنند، آناً در صف پیروان امام راحل قرار می‌گیریم و یک عکس دیجیتالی نیز هنگام «فریب» ماکیان و ماهیان در اینترنت از ما مونتاژ می‌کنند. بیا و درستش کن! جان عزیزتان، من اصلاً مدت‌هاست که لب به مرغ و ماهی نمی‌زنم. اصلاً به این فکر افتاده‌ام که مثل کره‌ای‌ها باید چلوکباب سگ خورد؛ سگ در دین امام راحل نجس است و کسی نمی‌تواند به شما از این «انگ‌ها» بزند. به همین دلیل سگ همسایه همیشه با نگاهی شماتت‌بار مرا ورانداز می‌کند، زیرلب «غرغری» هم تحویل می‌دهد! گویا از مسائل پشت‌پرده با خبر شده.

بله بازگردیم به مهرنیوز که در مطلبی بسیار «فرهنگ‌پرور» دین خود را در راه عروج فرهنگی جامعه به نحو احسن ادا کرده، و یک «فهرست» از کتب قابل مطالعه در تعطیلات ایام نوروزی در اختیار «امت» امام راحل گذاشته! در این «گزارش» از گروهی «قلم‌فرسایان» که در عین حال «رژیم‌ترسایان» هم باید باشند، دعوت به عمل آمده که «نظر» خود را در مورد کتب «قابل مطالعه» و «لذتبخش» در ایام نوروزی ارائه دهند! می‌دانیم که «کتب» خواندن در حکومت اسلامی می‌باید تحت نظر «اهل‌فن» صورت گیرد، و از آنجا که از صدقة سر این حکومت عملاً سال‌هاست در مملکت کتابی به چاپ نرسیده، ابوتراب خسروی مطالعة آثار کلاسیک تولستوی و داستایفسکی را که مسلماً در رژیم گذشته به فارسی ترجمه شده، و صدها نسخه‌اش را می‌توان در کتابخانه‌های عمه‌خانم‌ها و عموجان‌ها و یا کتابفروشی‌های محله پیدا کرد، در ایام نوروزی «لذتبخش» می‌دانند! مزاحم دولت هم نمی‌شوید، مسئلة کمبود کتاب و کاغذ و ممیزی و کثافتکاری وزارت ارشاد هم مطرح نمی‌شود!

«وی [خسروی] یادآور شد: فکر می‌کنم در ایام فراغتی مانند نوروز، لذتبخش‌ترین نوع ادبی برای مطالعه، رمان‌های کلاسیک است.»
مهرنیوز، «کتاب و نوروز 88»، دوم فروردین‌ماه 1388

بله، مثلاً در «جنایت و مکافات» اثر داستایفسکی، آنجا که «راسکول‌نیکف» عاشق «سونیای» روسپی می‌شود، و یک پیرزن نزول‌خوار را می‌کشد، «انسان» واقعاً به یاد حکومت اسلامی می‌افتد؛ سه رکن اصلی اسلام، «روسپی»، «نزولخور» و «دیوانه» در این «کتاب» نقش‌های اصلی را عهده ‌دارند. و همه نیز «عاقبت به خیر» می‌شوند؛ البته نزولخور می‌میرد، ولی مهم نیست! بچه‌هایش می‌روند در امارات دفتر نزولخوری باز می‌کنند!‌ ولی «سونیای» روسپی شفای عاجل می‌یابد و به صراط مستقیم هدایت می‌شود! به احتمال زیاد به نماز جمعه می‌رود و در شبکة جذب نیروهای «مؤمن» فعال خواهد شد. «راسکول نیکف» قاتل هم که دانشجو است! تکلیف‌اش روشن است به زندان می‌افتد، بعد هم می‌رود به منطقة سیبری ـ آنروزها سیبری «آمریکای» روسیة تزاری بود ـ و در «ام‌. آی. تی» سیبری، به «اپوزیسیون» نانخور آمریکا می‌پیوندد! این تصاویر به عقیدة شما اگر «اسلامی» نیست، چیست؟

ولی شاید بهتر باشد از «جنگ و صلح» هم بگوئیم، ما اصلاً فکر می‌کنیم نویسندگان «رژیم‌ترس» می‌باید با الهام از تولستوی یک اثر جاودان به نام «جنگ ‌تحمیلی و صلح‌ تحمیلی» به رشتة تحریر در آورند. تا این «اثر» جای «جنگ‌وصلح» را بگیرد. صحیح نیست حال که ما اینهمه «استقلال» و «عزت» پیدا کرده‌ایم، «جنگ‌ و صلح‌» تولستوی را بخوانیم! مگر در صدر اسلام جنگ نبوده؟ چرا حالا باید آقای تولستوی با آن زن بی‌حجابش برای ما «جنگ» بنویسد؟ امت تحت رهبری امام، هم جنگ کرد و هم صلح! هر چند هر دو را باخت، ولی هر دو اسلامی بود! من اصلاً یواش یواش به این نتیجه‌ رسیده‌ام که این آقای خسروی باید ضدانقلاب باشد. به همین دلیل است که جوانان کشور را اینچنین گمراه می‌کند، و به سوی سراب‌ فریبندة ارزش‌های غربی و فحشاء و زیورآلات و بی‌حجابی و … سوق می‌دهد! آقا هل نده! ایشان ضدانقلابی‌گری را از حد و مرز هم می‌گذرانند و می‌فرمایند:

«[…] خواندن آثار داستایفسکی در هر زمان لذتبخش است و دیگر اینکه لذت خواندن را در زمانه‌ای که کتابی جذاب و خواندنی منتشر نمی‌شود، دوباره به ما می‌چشاند.»

به‌، به، اول بی‌حجابی بود! حالا می‌خواهند «لذت» هم بچشند! یادشان رفته کجا هستیم و برای چه آمده‌ایم. مقصودشان حتماً از «زمانه‌ای که کتابی منتشر نمی‌شود»، دورة دولت مهرورزی است. ما می‌گوئیم اصلاً همین ضدانقلاب بود که «انقلاب» کرد! و کار ما ملت اینچنین قمر در عقرب شد. حالا که صحبت از عقرب شد، در اخبار آمده که بیوة محترمة امام راحل نیز به ایشان پیوستند! نمی‌دانم جام کذا را سر کشیده بودند یا همچون حسین تشنه لب رفتند. ما هم به امام امت تسلیت می‌گوئیم! خلاصه مرخصی چندین ساله تمام شد، عیال از راه می‌رسد و امیدواریم که بتوانند در آن دنیا از دست ایشان جان‌ سالم به در ببرند. ولی به دلیل همین فقدان، همة مقامات فعلاً در کار بیوة امام هستند. یکی بر ایشان نماز می‌گذارد، آن یکی پیام می‌فرستد، بقیه هم عکس می‌اندازند! حتی میرحسین موسوی هم پیام فرستاده!‌ غلط نکنم قرار شده همین «میرحسین» را از صندوق‌های مارگیری بکشند بیرون؛ هنوز خبری نشده «تمرین» مقام رسمی می‌کند. یا زبان‌مان لال بیوة امام را از نزدیک می‌شناخته! حالا اگر رفسنجانی و خامنه‌ای باشند مهم نیست، یکی ریش ندارد، آن یکی هم دست! درست است که بیوه، میوه است، ولی حالا که از دارفانی رفته‌‌، شما که هم دست دارید و هم یک تپه ریش غلط می‌کنید برای بیوة امام پیام می‌فرستید. اصلاً امام از همان دنیا فرمودند:

نسبت بدان سبب بگرفتند این گروه
کز جهل می نسب نشناسند از سبب

جبرئیل را پرسیدیم، چرا امام پرت و پلا می‌گوید؟ فرمود: تعجب نکنید! ایشان از دیرباز همین کرده‌اند، ولی آنچه در بالا آمد از ناصرخسرو قبادیانی است. ناصرخسرو ایشان را در آن دنیا بس به ادبیات و زبان فارسی نواخته‌اند، و امام فارسی خوب یاد گرفتندی و دیگر «چه و چه» نکردندی! پرسیدیم، حال‌شان چطور است؟ گفت تا امروز خوب بود، ولی یک‌باره متغیر شده‌ و مرتب فحش می‌دهند به این موسوی! ما فکر می‌کنیم کاملاً حق دارد! این «میرحسین» اصلاً سبب می‌ نشناسد از نسب!

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید23مارس2009

www.iranonymouse.info
4×8.org
www.collegeinvestment.info
www.bestsecureproxy.info
www.300sx.info
www.hwlive.info
www.bypassfilterz.info
www.jesussavesnow.info
www.10v.pl
www.streamseven.info
www.streamfive.info
www.freeproxynow.com
shh7.info
www.freedomtowww.info
magicmyspace.info
www.vodo.info
www.xta3.info
www.collegeplan.info
www.6yu.info
www.businessmonthly.info
www.productpromotion.info
www.countypets.info
www.sciencerecords.info
www.valleylibrary.info
www.holypower.info
www.xinproxy.com
www.freegraphs.info
www.checkbebo.info
www.surftwo.info
www.technologycollege.info
www.surfone.info
www.surfan0n.info
www.branchlibrary.info
www.yourprofessor.info
www.fastereight.info
www.vefo.info
shh3.info
www.watchsix.info
www.acceess-line.info
www.surffour.info
www.proxybypass3r.info
www.34ts.info
www.fasterten.info
www.bestwebprox.info
www.streamtwo.info
www.adulthelper.info
www.asd3.info
www.sciencelibrary.info
www.streameight.info
www.an0nymous.info

سال نو را با مطلبی آغاز می‌کنیم که از چندین بعد متفاوت برخوردار است. همانطور که می‌دانیم سپاه پاسداران چند روز پیش از مراسم نوروزی اعلام داشت که گروه‌های «ضدانقلاب» را که در شبکة اینترنت کشور دست به فعالیت‌های ضداخلاقی و مخرب زده بودند، دستگیر کرده‌ است! با در نظر گرفتن این امر که فعالیت این به اصطلاح «گروه‌های» ضدانقلاب را ما پیشتر بارها مطرح کرده بودیم، نگاهی گذرا به «یورش» اخیر نیروهای ارزشی و دینی بر علیه «مفسدان» ضروری می‌نماید! می‌باید پرسید چرا امروز که دیگر سایت‌های «ضداخلاقی» کذا بر اساس آمار رسمی اینترنت وجود خارجی ندارند، سپاه «قهرمان» پاسداران «مفسدانی» را «دستگیر» کرده که در ارتباط با این سایت‌ها فعالیت می‌کنند؟

پس نخست از «مفسدان» ‌و آنچه ضدانقلاب در شبکة اینترنتی معرفی شده آغاز می‌کنیم. سپاه پاسداران حکومت جمکران، طبق معمول برای توجیه موجودیت سرکوبگرانة خود نیازمند «دشمن» است، و جهت یافتن «دشمن» چه کشوری بهتر از اسرائیل و چه دستگاهی بهتر از آنچه «صهیونیسم بین‌الملل» معرفی می‌شود! توضیح داده‌ایم که سیاست جمکران و عملیات ضدبشری دولت اسرائیل، دو شاخة مکمل یکدیگر در ایجاد بحران در خاورمیانه‌اند. این مطلب را به عناوین مختلف، حتی شخص نوآم چامسکی که سایت‌های جمکران با حذف و سانسور سخنان‌اش به زعم خود از وی سخنگوئی آمریکائی برای تبلیغات اسلام راستین ساخته‌اند، بارها عنوان کرده است. خلاصه بگوئیم، بدون بحران‌آفرینی‌های اسرائیل جمکران امکان موجودیت نخواهد داشت. و این همان بن‌بستی است که به دلیل سرکوب اجباری حماس توسط دولت اسرائیل در نوار غزه اینک حکومت اسلامی در آن پای گذاشته.

بگذریم و بازگردیم به «ضدانقلاب» در اینترنت! با در نظر گرفتن آنچه در بالا آمد، تعجبی ندارد که در آغاز تعطیلات نوروزی، زمانیکه برخی جوانان ممکن است از طرق مختلف برای فرار از زندان «عقیدتی ـ سیاسی‌ای» که اوباش بازار و حوزه برای ملت ایران ساخته‌اند به اینترنت متوسل شوند، به ناگاه سپاه پاسداران هم به نوبة خود توطئة صهیونیسم بر روی شبکة اینترنت «کشف» کند، و شمشیرش را برای مبارزه با متخلفان از رو ببندد!

خبرگزاری فارس، به عنوان شاخک خبری اراذل سرکوبگر جمکران، جهت توجیه سیاست‌های سپاه پاسداران،‌ با توسل به ترهاتی مضحک گروهی خطرناک به نام «هاگانا» بر روی شبکة اینترنت کشف کرده! «تاریخچه‌ای» نیز به روال «توضیح‌المسائل‌ها» برای این گروه نوشته!‌ ولی قضیه زمانی خنده‌دار می‌شود که کاشف به عمل می‌آید، تمامی این به اصطلاح «تاریخچه» کلمه به کلمه از روی یک سایت اینترنتی اسرائیلی به نام «کتابخانة مجازی یهودی» به صورتی ناشیانه «ترجمه» و «کپی‌برداری» شده است. سایتی که خود را مرکزی برای «دوستی» ایالات متحد و اسرائیل معرفی می‌کند. جمکران که اینک سه دهه است با چپاول منابع طبیعی و ثروت‌های ملت ایران ادعای مبارزة «اصولی» با صهیونیسم بین‌الملل را دارد، و در آغاز موجودیتش خلق‌الله را در روی میدان‌های مین می‌دواند تا به قول امام‌شان «از کربلا به بیت‌المقدس بروند»، برای توجیه مواضع تبلیغاتی خود نیازمند ادبیات، سایت‌ها و منابعی است که توسط همان صهیونیسم بین‌الملل در طبق اخلاص گذاشته شده!

بگذریم، ولی مطلب ناشیانه‌ای که اوباش جمکران در خبرگزاری‌فارس در توجیه مواضع خود نگاشته‌اند، به ارائة این تاریخچة «اقتباسی» محدود نمی‌ماند. اینان همزمان ادعا دارند که گروه «هاگانا» برای فعالیت‌های اسلامی بر روی شبکة اینترنت «مزاحمت» ایجاد می‌کند! و خصوصاً برای سایت «مقام معظم» خیلی مشکل‌آفرینی کرده‌اند!

«لازم به ذکر است که کلية سايت‌هاي حزب‌الله لبنان و تمامي سايت‌هاي مربوط به رهبر معظم انقلاب در ليست سياه اين گروه قرار دارند[…]»
فارس‌نیوز، شمارة: 8712290130

حال می‌باید از لاتی‌های بازار پرسید: در شرایطی که بسیاری از به اصطلاح «مقامات» حکومت اسلامی از طرف دادگاه‌ها و حتی پلیس بین‌الملل تحت تعقیب شناخته شده‌اند، آیا برپائی سایت‌های خبری از جانب این افراد عملی «قانونی» است، یا خیر؟ رهبرمعظم که جرأت ندارند به آمریکا و یا اروپای غربی مسافرت کنند، آیا از نظر حقوقی مجازند که سایت‌های خبری‌شان را در این کشورها برپا کنند؟ گزارش «فارس‌نیوز» ادعا دارد که گروه «هاگانا» با اعمال فشار بر «هاستینگ‌ها» افراد و گروه‌های «اسلامی» را مجبور به «مهاجرت» اجباری می‌کند، و این سایت‌ها به کشور مالزی منتقل شده‌اند! نخست می‌باید اذعان داشت، حکومتی که با اعمال فشار و تهدیدات مختلف میلیون‌ها انسان را از خانه و کاشانه‌شان آوارة کشورهای بیگانه کرده، زمانیکه از حق و حقوق افراد سخن به میان می‌آورد می‌باید به قول همان رهبرمعظم اول «دهانش» را خوب آب بکشد! در ثانی در هیچ کشور دنیا یک سازمان با فرستادن نامه نمی‌تواند جلوی «هاستینگ» یک سایت را روی سرورهای یک شرکت بگیرد! مگر در دنیا «حکومت اسلامی» اعلام شده که هر کس و ناکسی به خود اجازه دهد هر غلطی که دلش می‌خواهد بکند؟

واقعیت این است که یا این افراد از نظر قانونی اجازة برپائی سایت ندارند، و شرکت‌ها برای فرار از درگیری‌های حقوقی عذرشان را می‌خواهند، یا اینکه هاستینگ‌ها از نظر «اخلاق حرفه‌ای» نمی‌توانند به افرادی از قماش «مقام‌معظم» که رهبر سانسورچی‌های اینترنت معرفی شده،‌ سایت و خدمات اینترنتی هم ارائه بدهند! چرا که اگر چنین شکری میل کنند،‌ به خاطر چندصد دلار در ماه می‌باید بی‌آبروئی و نکبت همکاری با یک مشت آدمکش و سانسورچی را همه روزه بر روی شبکة اینترنت یدک بکشند! ‌ خلاصه بگوئیم، این ادباری است که هیچ آدمیزاده‌ای تحمل نخواهد کرد.

در ثانی رهبرمعظم «انقلاب» که با آن «چفیة عرفاتی» صبحگاهان تا شامگاه حداقل یک پا در بیت‌المقدس «آزاد» دارند، چرا برای تبلیغات اسلامی و ارزشی و دینی خود دست به دامان هاستینگ‌های خارجی می‌شوند؟ اینهم نوع جدید مبارزه با آمریکا است؟ آخرالامر باید قبول کرد حکومت اسلامی که هر سایتی را دوست ندارد با افتخار فراوان «سانسور» می‌کند، نویسندگانش را نیز اگر دستش برسد به زندان می‌اندازد، رفتارش درست عین بچه‌ننه‌هائی شده که آب‌نبات از دست‌شان گرفته‌اند. حکومت اسلامی که به قول خودش میلیون‌ها سایت را فیلتر کرده، چرا زمانیکه فشارها بر روی شبکة اینترنت شامل حال اوباش خودش می‌شود شروع به وق‌وق ‌زدن و «شهیدنمائی» می‌کند؟

بله، در قاموس اراذل حوزه و بازار «مرگ» مختص همسایه است! اینان مهاجرت سایت‌های خود را «ظلم» تلقی می‌کنند، در صورتیکه فرار دادن میلیون‌ها ایرانی را از کشور «مأموریتی» تاریخی و دینی معرفی کرده‌اند؛ زهی وقاحت و بیشرمی! ولی در مورد کشور مالزی توضیح بیشتری نمی‌آوریم؛ صاحب‌نظران می‌دانند که این کشور و کلیة فعالیت‌های اقتصادی آن توسط سه بانک آمریکائی و انگلیسی اداره می‌شود!‌ از این مجمل بخوانیم حدیث مفصل.

از قضای روزگار فعالیت گروه‌هائی از قبیل «هاگانا» دقیقاً در چارچوب مبارزه با همین سیاست مزورانه که توسط برخی محافل آمریکائی و انگلیسی آغاز شده بود پایه‌ریزی شده! محافلی که ظاهراً «آزادیخواه‌اند»، ولی هنگام شمردن اسکناس‌ها این تمایل در آن‌ها دیده می‌شود که فراموش کنند از دست چه کسانی نقدینگی دریافت داشته‌اند. البته نویسنده از نیات نهائی سازمان «هاگانا» هیچ اطلاعی ندارد، و وکیل مدافع اینان نیست. فارس‌نیوز ادعا می‌کند:

«طي حذف مکرر تعداد زيادي از سايت‌هاي اسلامي از هاستينگ‌هاي مختلف در دنيا آن هم به دليل اعمال فشار و ارعاب و تهديد هاگانا و دفتر تحقيقات فدرال، مسئولين اين سايت‌ها بر آن شدند تا سايت‌هاي خود را به هاستينگ‌هايي منتقل کنند که تحت اعمال قوانين دولت آمريکا نباشند و در اين بين بعضي شرکت‌هاي ميزباني مالزيايي گزينه مناسبي براي آن‌ها بودند. اين سايت‌ها بلافاصله کليه اطلاعات و فايل‌هاي خود را به ميزبان‌هاي مالزي منتقل کردند (مهاجرت اجباري!)»

بله، مالزی برای تبلیغات اوباش حکومت اسلامی همان شده که امارات برای دزدان بیت‌المال و شرکای‌شان بوده! اگر پول‌های دزدی را توسط تجار «محترم» به امارات منتقل می‌کردند تا از طریق «فعالیت‌های» اقتصادی به بانک‌های انگلیسی واریز نمایند، بساط نماز و روزه و غسل و جماع‌‌‌شان را هم دولت مالزی بر روی اینترنت تأمین می‌کند. مالزی که بهشت سرمایه‌داران غربی معرفی ‌شده، همانطور که می‌بینیم و به تأئید تبلیغات‌چی‌های حکومت اسلامی، «گزینة مناسبی» برای تبلیغات دینی و ارزشی نیز هست! حتماً به قول اینان «صهیونیسم بین‌الملل» و دفتر «تحقیقات فدرال» از پادشاه مالزی می‌ترسند! و به دلیل همین ترس است که در مالزی مزاحمتی برای‌ اسلام فراهم نمی‌آید! حال که هاستینگ‌ها به محل «امن» منتقل شده‌اند، ببینیم اوباش فارس‌نیوز اصلاً از اینهمه «صغری کبری» چه نتیجه‌ای می‌خواهند بگیرند!

بله دلائل «حملات گازانبری» سپاه «جان‌فدای» پاسداران به مفسدان در اطلاعیة جداگانه‌ای منتشر شده! اینکارها به این سادگی‌ها هم نیست؛ اطلاعیه، پشت اطلاعیه لازم دارد! خلاصة کلام پس از روده‌درازی‌های «امنیتی» و مسخره‌ای که در هر حال در صحت و یا سقم‌ آن هیچ نمی‌توان گفت، فارس‌نیوز چنین ادامه می‌دهد:

«نيروهاي اطلاعاتي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در يك سلسله عمليات پيچيده فني ـ اطلاعاتي، تعدادي از شبكه‌هاي سازمان ‌يافته ضدديني، ضدفرهنگي و ضدارزش‌هاي انقلاب اسلامي را منهدم كردند.»
فارس‌نیوز، شماره: 8712290043

ولی در این مطلب که بی‌اغراق از بیست خط هم فراتر نمی‌رود، و گویا قرار بوده دنباله‌ای باشد بر مطلب نخست و توضیحی باشد در مورد فعالیت‌های گستردة «صهیونیسم» بین‌الملل بر علیه سایت‌های مقام‌معظم در آمریکا و انگلستان، یک بار هم واژة «هاگانا» نیامده! مطلب مذکور گزارشی است از سایت‌های «آویزون» و «شهوت‌سرا»! ‌ نویسنده ارتباط فرضی «هاگانا» را نیز با این سایت‌ها مشخص نمی‌کند، ولی در همان چند خط خزعبلات و مفتضح‌بافی‌های آخوندی، فقط 73 بار واژة «مستهجن» تکرار می‌شود! ‌ خلاصة مطلب این نوشته از پایه و اساس فقط مزخرفات است که از احمد باطبی، تا افرادی ناشناس با اسامی «مستعار»، یک گزارش «امنیتی» تحویل خواننده می‌دهد! خوب است که احمد باطبی در زندان اوین بود و توسط همین حکومت از زندان بیرون آمد تا بتواند آزادانه به آمریکا برود. حال همین فرد بر اساس اظهارات مستقیم سپاه ‌پاسداران، متهم «ردیف‌اول» در فعالیت‌ سایت‌هائی معرفی می‌شود که اوج ترافیک اینترنتی آنان، بر اساس آمار رسمی اینترنت به دورة «اقامت» احمد باطبی در زندان اوین باز می‌گردد! بله، این گزارش «نشان» می‌دهد که احمد باطبی از سلول زندان اوین اینترنت را تحت کنترل داشت، و بر روی شبکه بر علیه حکومت عدل علی هم توطئه می‌کرد!

شاید لازم به یادآوری باشد که ماه‌ها پیش تحت عنوان «شهوت‌سرای دینی» مطلبی در همین وبلاگ به رشتة تحریر در آوردیم و با تکیه بر آمار اینترنت نشان دادیم که سایت پورنوگرافیک «شهوت‌سرا» که خود را «ایرانی» نیز معرفی می‌کند و سرورهایش در تگزاس قرار گرفته، به هیچ عنوان از طرف ادارة مخابرات طی ماه‌های طولانی فعالیت «فیلتر» نشده!‌ این سایت از نظر تعداد مراجعان حتی از سایت «ایرنا» نیز پر مخاطب‌تر بود! و در همان مطلب با نمودارهای رسمی به صراحت نشان دادیم که بیش از 90 درصد مراجعان این سایت مستقیماً از کشور ایران‌ و با «آی‌پی‌های» ایرانی‌اند!‌ در مطلب دیگری که چند ماه بعد، در تاریخ 11 مردادماه 1387 تحت عنوان «هنجارهای روز» منتشر کردیم، در جواب به تبلیغات موهن و ضدایرانی «روزآن‌لاین» باز هم در مورد لات‌بازی‌های اوباش حکومت جمکران بر روی اینترنت مطالب مفصلی نوشتیم. و در همین مطلب از آمار سایت «آویزون» که آنروزها در میان «پرترافیک‌ترین» سایت‌های حکومت اسلامی قرار داشت کم نگفته‌ایم. امروز که این دو سایت عملاً به طور کامل تعطیل شده، شاهدیم که سپاه پاسداران با اطلاعیه‌ای از گرد راه می‌رسد و احمد باطبی، عضو «تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه» را که خود یکی از عمال سرکوبگر رژیم اسلامی است از چنته بیرون کشیده، در رأس فعالیتی قرار می‌دهد که حکومت اسلامی طی ماه‌های طولانی کاملاً در جریان چند و چون آن قرار داشت و برای مبارزه با آن، هیچ اقدامی صورت نداده بود.

خلاصة کلام «فارس‌نیوز» مزخرف می‌گوید، ولی در اینجا یک مطلب قابل بررسی است: چه کسی اینترنت فارسی را واقعاً «فیلتر» کرده؟ نمی‌توان انتظار داشت که مشتی آخوند از فعالیت یک سایت پورنوگرافیک، آنهم به صورت علنی در حکومت اسلامی «حمایت»‌ کنند؛ این موجودات وحشی و آدمکش، هر چند دیوانه و مهجور، از نظر رفتار اجتماعی، حداقل در ظاهر محظوراتی دارند. زمانیکه یک سایت مخالف را فقط پس از چند ساعت فعالیت از طرف به اصطلاح «مخابرات» فیلتر می‌کنند، چرا «شهوت‌سرا» و «آویزون»، ماه‌ها و ماه‌ها بدون هیچگونه محدودیت به فعالیت‌های گستردة خود ادامه می‌دهند؟

در مطلبی که در نقد اطلاعیة «گزارشگران بدون مرز»، تحت عنوان «سانسور بدون مرز» آوردیم، صریحاً گفتیم که حکومت اسلامی نه از فناوری لازم برخوردار است، و نه سازماندهی ضروری را جهت اعمال کنترل بر اینترنت دارد. خلاصه می‌گوئیم، کشورهای غربی، خصوصاً آمریکا سایت‌های فارسی زبان را در چارچوب نیازهای سیاسی خود برای کاربران ایرانی «سانسور» می‌کنند. و نمونة شهوت‌سرا و آویزون به صراحت نشان داد که حکومت اسلامی، بر خلاف تمامی قمپزهای احمقانه‌اش هیچ کنترلی بر شبکة اینترنت ندارد.

امروز عمر این حکومت دست‌نشانده و نوکرمآب که طی سه دهة گذشته با صحنه‌سازی، کشتار و چپاول و سرکوب ملت ایران، در راه تحقق سیاست‌های آمریکا و همدستان‌ غربی آن در منطقه خوش‌رقصی کرده رو به پایان است. همانطور که دیدیم، جناب اوباما فقط چند روز پس از تأئید تحریم‌های اقتصادی بر علیه ملت ایران، در یک پیام نوروزی «خررنگ‌کن» دست دوستی به سوی دولت احمدی‌نژاد نیز دراز می‌فرمایند! می‌باید قبول کرد که ایشان دشمن واقعی خود را نه احمدی‌نژاد که ملت‌ ایران دیده‌اند. خلاصة کلام، آمریکائی‌ها برای تحقق سیاست‌های ضدبشری خود، هم نیازمند وجود امثال احمدی‌نژاد و علی‌خامنه‌‌ای‌اند، و هم بالاجبار همانطور که نمونه‌های عراق و افغانستان نشان داد، می‌باید از روی جسد ملت‌ها، زنان، کودکان و غیرنظامیان عبور کنند.

ولی این نوع سیاست‌بازی همانطور که نمونة «سایت‌های» به اصطلاح ضداخلاقی نشان داد می‌تواند برای دولت آمریکا و متحدان‌اش، تا آنجا که مربوط به ارتباطات اینان با نوکران جمکرانی‌شان می‌شود، گران تمام شود. جنایتکارانی که با سرمایه‌های ملت ایران تحت عنوان «آزادی» در ارتباطات اینترنتی در حکومت اسلامی پورنوگرافی دولتی، مستهجنات، داستان‌هائی از روابط با محارم و دیگر مزخرفات پخش می‌کنند، اهدافی دارند. خلاصة کلام، بر خلاف مزخرفات سپاه پاسداران اینان برای «نابودی» اسلام دست به این فعالیت‌ها نمی‌زنند، اگر قرار بود یک دین با چند داستان و عکس نابود شود که قضیه به اینجاها نمی‌کشید. اوباشی که تحت حمایت آمریکا بر صحنة اینترنت ایران جا خوش کرده بودند، همچون اراذلی که در اوائل کار، احمدی‌نژاد بالاجبار آنان را از خیابان‌ها جمع‌آوری کرد، عوامل قدرت و آقائی امثال علی خامنه‌ای، هاشمی و موسوی و باندهای ضدبشری حکومت اسلامی هستند. اگر ریشة اینان نابود شود، مسلم بدانیم که اهرم‌های سیاست‌گذاری آمریکا و شبکة حامی اوباش و آخوندها نیز در ایران تضعیف خواهد شد. دیروز اوباش‌گیری علنی و خیابانی داشتیم، امروز به مرحلة اوباش‌گیری «مجازی» رسیده‌ایم، باشد که بزودی شاهد اوباش‌گیری واقعی در رأس هرم قدرت اوباش باشیم.

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید21مارس2009

www.unlockme.info
www.axnn.info
www.fasterthree.info
www.vacu.info
www.fasternine.info
shh5.info
www.probs.info
www.cantblockit.info
www.yzeus.info
myvideosharing.info
www.pass4u.info
fudgecacke.info
sweetbrowsing.info
www.carinsuranced.info
www.axee.info
playtimeonschool.info
www.clearlysuss.info
www.anonymizeme.info
bestproxysites.cn
www.proxybypass3r.info
shadowsurfing.com
www.emoip.info
www.fastertwo.info
www.diggunder.info
phpbido.net
www.dntal.info
ahint.info
www.glypeproxyscript.info
www.streamfive.info
www.streamyoutube.com
www.0bl0x.info
www.marketinghints.info
www.checkbebo.info
www.iloveproxys.info
www.bestsecureprox.info
4×8.org
www.blockworkaround.info
www.bradz.info
www.cales.info
dokpus.info
www.snoad.info
surfsong.info
www.surfthree.info
www.unblock-website.net
www.fasterone.info
www.ihateblocks.info
www.vodo.info
www.rubixcube.org
shh1.info
www.watchfive.info

هفت‌خین!

«هفت‌خین» به قرار زیر:
خمینی، خسینعلی منتظری، خوئینی‌ها، خاتمی، خامنه‌ای، خبرگان ( نام مستعار بهرمانی) و خرچسونه (نام مستعار احمدی‌نژاد).

پیک نوروزی از راه می‌رسد. برای گروه کثیری از هم‌میهنان که خارج از کشور زندگی می‌کنند، نوروز به تدریج معنا و مفهوم خود را از دست ‌داده. زیستن به آهنگ آداب و رسوم دیگران هر چند نخست ناخوشایند باشد، از آنجا که انسان حیوانی است اجتماعی، جمع همیشه بر فردیت‌ سایة خود را سنگین خواهد کرد؛ امروز نزد بسیاری از ایرانیان نوروز فقط یک «خاطره» است، نه هنگامه‌ای اجتماعی و فرهنگی! و چون بسیاری خاطرات می‌تواند در پس آداب و رسوم ملت‌های دیگر سایه‌ای گریزپای شود و به تدریج از افق دیدگان پنهان ماند.

ولی یکی از آئین‌های زیبای نوروزی مسلماً «هفت سین» است! گروهی می‌گویند در آغاز «هفت چین» بوده، و چیدن خوراکی‌ها و آوردن مشروب در ظروف معروفی که آنزمان از چین می‌آورده‌اند و «چینی» خوانده می‌شد، ریشة این آداب و رسوم است. گروهی دیگر «چین» را به «چیدن» منسوب کرده‌اند، و سخن از هفت سینی سیمین به میان می‌آورند که در آن خوراکی‌های رنگارنگ را «می‌چیده‌اند»! اینان معتقدند که به تدریج حرف «چ» معرب شد، و «هفت‌چین» سیمین ما ایرانیان «هفت‌سین»‌ شد.

از آنجا که مصائبی تاریخی، «چین» ما ملت را به این سادگی «سین» کرده، چه بسا تحت مصائب دیگری همین «سین» نیز جای خود را به حرف دیگری بسپارد. و از آنجا که عبرت گرفتن از تاریخ یکی از هوشمندی‌های نوع بشر است، ما نیز با در نظر گرفتن مصائبی که طی سه دهة اخیر بر ملت‌مان رفته، و همگی به دست افرادی بوده که نام‌شان با حرف «خ» آغاز می‌شود، پیشنهاد می‌کنیم که ایرانیان در آئین‌های نوروز جمشیدی از این پس بجای «هفت سین»، «هفت خین» بچینند: خمینی، خوئینی‌ها، خامنه‌ای، و … باشد که آیندگان همانطور که ما آخر کار توانستیم «چین‌مان» را از «سین‌» تحمیلی باز شناسیم، «خین» ما را از «سین» جدا کنند، و روزی برسد که واقعاً ایران «بی‌هفت‌خین» شود! به امید روزی که نوروز جمشیدی ما دیگر «خمشیدی» نباشد.

نوروز جمشیدی‌تان پیروز!

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید20مارس2009

www.0bl0x.info
www.diggunder.info
www.beatthat.info
www.proxyway.info
www.fastersix.info
pick-a-site.info
www.zzoom.info
www.freefastprox.info
www.lookatfacebook.info
frankbutcher.info
www.destroycancer.info
www.myprox7.info
www.glypeproxyscript.info
www.fastproxonline.info
www.streamseven.info
www.mybbc.info
www.an0nym0us.info
www.abrasil.info
humahost.com
www.freeproxlive.info
www.watchyoutube.info
www.bigproxonline.info
www.cales.info
www.streamyoutube.com
www.surffive.info
www.unblockthatworld.info
www.streamfive.info
www.axfacebook.info
www.probs.info
phoenixshare.com
www.fastereight.info
www.noblocksurfing.info
www.thefastproxy.info
www.yzeus.info
www.axss.info
www.watchtwo.info
www.watchthree.info
www.carso.info
www.pdfme.info
www.an0nymous.info
www.productpromotion.info
www.knaag.info
www.epods.info
phpbido.com
www.secureload.info
www.bestchinese-takeaway.info
www.fasterfive.info
phpbido.net
www.hotproxpro.info
www.unblockroute.info

سیدممد نتانیاهو!

تئاتر انتخابات حکومت عدل الهی پای به مراحل جالبی گذاشته. همانطور که می‌دانیم بسیاری از خبرگزاری‌ها از انصراف محمد خاتمی برای نامزدی در این به اصطلاح «انتخابات» گزارشاتی مخابره کرده‌اند. البته از آنجا که حکومت اسلامی بسیار «مستقل» است، شرکت و یا عدم شرکت اوباش وابسته به این دستگاه خلافت هزارة سوم در انتخابات فرمایشی به اختیار حکومت و محافل داخلی نیست؛ دستور از خارج می‌رسد. به همین دلیل استبعادی ندارد که سیدخندان باز هم یک‌شبه «تغییر» عقیده بدهد!‌ ولی از آنجا که این اوباش احمق‌تر از آن‌اند که گمانه‌ای در مورد فضای سیاست جهانی داشته باشند، باباشمل‌وار مرتباً پاشنة ارسی را ور می‌کشند و پای به میدان‌هائی می‌گذارند که اصلاً جای‌شان نیست. قبلاً در همین وبلاگ نوشته بودیم که اگر روحانی‌جماعت طی سه دهة گذشته، صرفاً با تکیه بر لباس خود از مزیت‌هائی در جامعة ایران و حتی در منطقه برخوردار شده، چرخش سیاست، مسائل منطقه را در مسیری قرار داده که اینک لباس روحانی برای این افراد دردسر درست می‌کند. و به احتمال زیاد خروج نابهنگام سید شیادان، محمد ‌«ابن‌خندان» هم به دلیل همان عمامه و عبا باید باشد.

خروج روحانیون از مصادر دولتی و به احتمال زیاد تا چندی دیگر از کلیة مقامات حکومتی ابزاری است در دست محافل استعماری، جهت دمیدن جانی تازه در کالبد این دستگاه ضدبشری، استعماری و منفور. بهتر بگوئیم، نوعی حمایت از شعار مردم‌فریب «جدائی دین از دولت» به شمار می‌رود!‌ اسلام در موضع تدافعی قرار گرفته، و عملکرد خائنانة روحانیت شیعه طی سه دهة گذشته جای زیادی برای مانور آخوندجماعت در رکاب اربابان استعمار باقی نمی‌گذارد. استعمار نیازمند چهره‌هائی است که در ظاهر از قیدوبندهای عقیدتی و اجتماعی آخوند به دور می‌نمایند. و بهترین نمونة این چهره‌ها را می‌توان نزد افرادی از قماش قالیباف، میرحسین موسوی، و شخص احمدی‌نژاد پیدا کرد. دلیل عقب‌نشینی شیاد اردکان از انتخابات ریاست جمهوری جمکران فقط و فقط عدم حمایت غرب از حضور وی می‌باید تلقی شود.

البته مراسم «گه خوردم، گه نخوردم»، که در انتخابات جمکران به راه افتاده، آئینة تمام نمای اوضاع در تل‌آویو است! می‌دانیم که حکومت اسرائیل هم عین جمکران بسیار «مستقل» است، و فقط در راه حفظ «یهوه» و «ده فرمان» ماشه را می‌چکاند؛ خلاصه آن‌ها هم مثل مقام معظم «اصولگرا» هستند! و به دلیل همین اصولگرائی‌ها است که آنجا هم «گه گیجه» کولاک می‌کند. ولی خوب در حکومت اسرائیل، الگو بر خلاف جمهوری «شترگاوپلنگ» جمکران نظام آمریکا نیست؛ نظام انگلستان است. در نتیجه فدائیان یهوه انتخابات‌شان را به راه می‌اندازند، وقتی نوبت به تشکیل دولت می‌رسد پای‌شان در گل‌ولای دیپلماسی‌های منطقه‌ای گیر می‌کند!

دولت آیندة اسرائیل که قرار بود به ریاست سرکار خانم لیونی، فردی که حزب وی اکثریت پارلمانی را به دست آورده، شروع به کار کند، ناگهان نخست‌وزیرش را از دست داد!‌ می‌دانیم که لیونی برای پاک‌سازی اوباش حماس و حزب‌الله در روابط دیپلماتیک منطقه فرد مناسبی نیست. لیونی وابسته به جناح‌های نزدیک به مسکو است، و کرملین به هیچ عنوان نمی‌خواهد «مسئولیت» سیاسی تقابل با محافل اسلام‌گرا را بر دوش گیرد. فشار کرملین بر آمریکا کار را به آنجا کشاند که نتانیاهو، مهرة سوخته و وابسته به آمریکا که تبعه و مقیم ایالات متحد است، و اصلاً در کشور اسرائیل زندگی نمی‌کند، مسئولیت تشکیل کابینة «ضدحماس» را بر عهده گیرد!

دیروز تلویزیون‌های اسرائیلی خبرهائی مبنی بر همکاری‌های نزدیک لیونی و نتانیاهو پخش کردند. بر اساس «اخبار» منتشره ایندو شخصیت سرنوشت‌ساز طی روزهای شنبه و یک‌شنبه گذشته دیدارهای بسیار مهمی داشته‌اند! خبرنگاران هم به این نتیجة منطقی رسیده بودند که لیونی در پست وزارت امور خارجة نتانیاهو در کابینه شرکت خواهد کرد. ولی از آنجا که خاتمی اسرائیل عین خاتمی ایران، افسارش دریده و مثل مرغ سر بریده از این در به آن در می‌زند، امروز رادیوفردا، شاخک تبلیغاتی سازمان سیا رسماً اعلام کرد که حضرت نتانیاهو با «لیبرمن» رهبر یک حزب‌ دست‌ راستی افراطی به توافق رسیده و قرار شده ایشان وزیر امورخارجه بشوند! البته لیبرمن نیز یکی از یهودیان «اعزامی» از اروپای شرقی است بنابراین وابستگی‌ او به مسکو محتمل می‌نماید!‌ ولی لیبرمن کجا، لیونی کجا؟

اگر بالاخره دولت نتانیاهو تشکیل شود، و جناب لیبرمن در آن وزیر امور خارجه باشند، لیونی با فشار بر حزب کارگر اسرائیل، که شاخه‌ای از حزب کارگر انگلیس است در برابر جناح آمریکائی و کاملاً بازندة نتانیاهو عملاً تبدیل به یک آلترناتیو قدرتمند خواهد شد. آلترناتیوی که پس از سرکوب کامل حماس، و نابودی جناح‌های اسلام‌گرا در مناطق اشغالی، نه تنها دست آمریکا را در این منطقه در پوست گردو خواهد گذاشت، که مسئولیت نابودی «اسلام راستین» را به گردن واشنگتن، تنها حامی تندروهای اسلامی می‌گذارد. از این صورتبندی «جالب‌تر» اگر کسی سراغ دارد به ما هم اطلاع بدهد. البته همانطور که بالاتر گفتیم، دیگ آش سیاست منطقه بسیار درهم و برهم است، در نتیجه این اطلاعات هر لحظه می‌تواند از پایه و اساس دیگرگون شود!

روزی که خانم هیلاری کلینتن به دیدار همتای روس خود شتافتند، یک «کلید» صنعتی نیز به همراه بردند. این «کلید» که مهندس‌ها و فن‌شناسان با آن از نزدیک آشنائی دارند، «کلید صفر» است. وقتی در کارگاه‌ها روی این کلید فشار می‌آورند، تمامی نقل‌وانتقالات مکانیکی و برقی در سراسر کارخانه «صفر» می‌شود و همه چیز از حرکت می‌ایستد. خانم کلینتن خودشان در جریان «کلید» بودند، ولی زمانیکه در هنگام دیدار با لاوروف کلید را از پاکت بیرون کشیده و دادند به دست طرف، لاوروف از قیافه‌اش معلوم بود که به عمر خود چنین کلیدی ندیده! آنرا با تعجب از کلینتن گرفت و هاج‌وواج به آن خیره مانده بود. هیلاری هم گفت، «عزیزجون!‌ فشار بده!» و ایشان به احترام پروتکل آنرا فشار دادند، و یک مرتبه همه چیز به صورت سمبیلک «صفر» شد!‌ روز از نو، روزی از نو!

ولی زمانیکه جناب لاوروف «فشار می‌دادند» کلینتن یادش رفته بود سیدخندان را از لابلای چرخ و گیره‌ها بیرون بکشد. بله، خشتک سید در چرخ‌دنده‌ها گیر کرده و خودش همانجا آویزان مانده بود‌. امیدواریم که هر چه زودتر سیدشیادان نیز تکلیف طرفداران «میلیونی» خود را روشن کند. می‌دانیم که این «طرفداران» نه تنها 8 سال آزگار برای «اصلاحات» کذا سماق مکیده‌اند، و سق دهان‌شان دیگر خون افتاده، که مدتی است خون به دل و اشک در چشمان نیز دارند، اینان در انتظار «ظهور» دوبارة امام زمان‌شان دقیقه شماری می‌کنند! خلاصه «ورد اینچنین» آورده‌اند که، باشد تا خاتمی بیاید و مشکل این مملکت را حل کند!

ولی «کلیدصفر» فقط خاتمی و نتانیاهو را گرفتار نکرد. همانطور که خبر داریم معاون اوباما، جوزف بایدن، در سخنرانی خود در مقر ناتو در بروکسل صریحاً سخن از همکاری با طالبان میانه‌رو مطرح کرده! البته اینبار نیز باید قبول کرد که سناریو را از مدت‌ها پیش وزیر دفاع انگلستان در مورد کنار آمدن با طالبان به قول جمکرانی‌ها «کلید زده» بود!‌ و نوبل «کشف سرنوشت‌ساز» طالبان دوست‌داشتنی را فقط باید به هیئت حاکمة انگلستان داد، ولی از قضای روزگار «نواز شریف» که خیلی هم «شریف» است، و دورة مرخصی استحقاقی خود را زیر خیمه و خرگاه فامیل بن‌لادن در عربستان آب‌خنک میل می‌فرمودند، آناً ندای «بایدن» را شنیده و در «کشورستان» پاکستان یک تظاهرات به نفع یکی از قضات شرافتمند که از کار برکنار شده بودند به راه می‌اندازد!‌ پلیس هم طرفداران ایشان را تا آنجا که جا دارند در کمال شرافت به کتک می‌نوازند!

بله، شرایط بین‌الملل نشان می‌دهد که ایالات متحد در عمل دو سیاست خارجی را همزمان در برابر روسیه دنبال می‌کند. سیاست اول همان اصل کلی «نئوکان‌ها» را نصب‌العین قرار داده، و وزیر دفاع جرج بوش، آقای گیتس که از قضای روزگار وزیر دفاع اوباما نیز از کار درآمده در رأس آن قرار دارد. گیتس سعی خواهد داشت به همکاری‌های گستردة پنتاگون با روسیه در مورد جهان اسلام همچون دوران بوش «ادامه» دهد! و در کفة دیگر نیز گروه «بایدن» قرار گرفته، این گروه تمامی تلاش خود را بر بازگشت به مواضع از دست رفتة آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی معطوف خواهد کرد. مواضعی که از دست دادن آنها برای واشنگتن تضعیف جبهه‌گیری‌های اروپائی را هم به ارمغان آورده است. فریادهای چند روز پیش «نواز شریف» را می‌باید عربدة «بایدن» بر علیه سیاست بوش در پاکستان و حمایت از مواضع انگلستان تلقی کرد!

حال این سئوال پیش می‌آید که طی چند سال ریاست جمهوری اوباما، در چه شرایطی ایندو شاخة سیاسی که یکی نزدیکی به روسیه و دیگری هم‌گامی با انگلستان را در رأس سیاست‌های خود قرار داده‌، قادر خواهند بود زیر یک سقف همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند؟ به احتمال زیاد این همزیستی در مقاطعی به بن‌بست خواهد رسید و جنگ علنی و یا ضمنی میان ایندو شاخه، بیش از آنچه آمریکا تصور کرده خاک به چشم سیاست خارجی واشنگتن خواهید پاشید. تصوری که بر اساس آن استراتژ‌های کاخ سفید وجود همزمان ایندو شاخه در قدرت‌های اجرائی را نهایت امر سنگی در راه گسترش روابط جهانی کرملین تلقی کرده‌اند، شاید بیش از اندازه خوشبینانه باشد.

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید17مارس2009

explorerpass.info
www.unblockfeed.info
www.turboq.info
www.iwws.info
frankbutcher.info
rowo.info
phpbido.org
www.sneakypeek.info
scoo.info
www.bestfastproxy.info
www.hotproxpro.info
twai.info
www.clearlysuss.info
brokensurf.info
www.carinsuranced.info
phpbido.com
newfind.info
www.ateru.info
www.cales.info
www.easyrapidprox.info
www.reex.info
www.oxypr.info
www.smartproxynow.info
www.squashed.inf
www.surfnsite.info
www.youtube-proxy.org
bestproxysites.cn
www.axzz.info
deadterror.com
www.bestproxlive.info
www.freeprox7.info
www.axmm.info
newfastproxy.info
facetoday.info
www.1h1.net
wint.info
www.coolaccessnow.info
www.securemodule.info
www.proxy-unblocker.com
www.axgg.info
www.proxyk.info
www.deloras.info
www.mtal.info
freshproxylist.cn
udge.info
www.spio.info
www.lovem.info
https://how2unblock.com
addressfind.info
www.fastproxtoday.info

دلارالله!

با بررسی گزارشاتی که در حاشیة نشست «ژـ20» منتشر می‌شود، به تدریج می‌توان از آنچه «بحران اقتصادی» نام گرفته تصویر روشن‌تری به دست آورد. طی چند روز گذشته بحران اقتصادی کذا عملاً به نوع دیگری از بحران، اینبار در آسیای جنوب شرقی دامن زد. بحرانی که آمریکا را در برابر چین قرار داد. در همین چارچوب آزمایشات موشکی کرة ‌شمالی دوباره برای دولت ژاپن و کرة جنوبی «خطرآفرین» معرفی می‌شود، و همزمان بر محور بیش از 900 میلیارد دلار اوراق قرضة دولت ایالات متحد که در دست مائوئیست‌های چینی قرار گرفته، تنش سیاسی و مالی بر فضای بین‌المللی میان دو پایتخت حاکم می‌شود. می‌باید پرسید چرا «بحران» اقتصادی فعلی به چنین زمینه‌هائی پای گذاشته؟ اگر دولت ایالات متحد، همانطور که ادعا شده نیازمند گسترش روابط مالی و اقتصادی است، تا بتواند از این راه بر «بحران» کذا نقطة پایان گذارد، دامن زدن به بحران‌های نظامی و امنیتی، آنهم با چین در مقام یکی از مهم‌ترین شرکاء تجاری چگونه می‌تواند به حل مشکل کمک کند؟

اینجاست که به قول معروف، «دم خروس» به تدریج «از زیر عبا» بیرون می‌آید. و در ادامه، شاهد رفتار متضاد و متخالف کشورهای آلمان و فرانسه و مقاومت این دولت‌ها در برابر ارائة یک طرح نوین «بازسازی» اقتصادی هستیم. طرحی که از طرف انگلستان و آمریکا به شدت مورد حمایت قرار می‌گیرد، و ژاپن نیز بالاجبار به جمع ایندو پیوسته! در همین چارچوب به این گمانه دامن ‌زده می‌شود که گویا مقصود از جستجوی راه حل «بحران»، در عمل فراهم آوردن امکانات مالی و اقتصادی کافی برای ادامة سروری اقتصادی ایالات متحد است، نه قبول این امر که روابط اقتصادی و مالی، پس از فروپاشی «جنگ‌سرد» می‌باید پای در یک روند تغییر عمیق و بازنگری در شیوة تولید بگذارد.

آمریکا با عنوان کردن «طرح‌های» بازسازی در عمل تلاش دارد که نقطه نظرهای مالی و اقتصادی مورد نیاز خود را پیوسته تحت عنوان «طرح‌هائی» سرنوشت‌ساز به دیگر کشورها حقنه کند؛ نخستین پیشنهاد آمریکا و «طرح» این کشور برای بازسازی، از طرف تمامی کشورهای اروپای غربی، ژاپن و تا حدودی چین مورد حمایت قرار گرفت، ولی گویا اشتهای عموسام بیش از این‌هاست! با این وجود شاهدیم که اینبار، در برابر دومین طرح «بازسازی» اقتصادی، عملاً آلمان و فرانسه و سپس چین از جبهة عموسام بیرون رفته‌اند.

نخست شاید بهتر باشد نگاهی به وضعیت چین بیاندازیم. این کشور بر پایة سازش‌هائی که بین پکن و واشنگتن صورت گرفت، و نهایت امر به پایان جنگ ویتنام منجر شد از نظر سیاسی و بعدها مالی و اقتصادی بیش از آنچه در ظاهر می‌نمایاند به آمریکا نزدیک شده بود. اگر این «همسازی‌ها» طی چند سال گذشته اینچنین «اوج» گرفته، نمی‌باید این واقعیت را فراموش کرد که پیشتر نیز این «همکاری‌ها»، حداقل در زمینه‌های استراتژیک وجود داشته. آمریکا با بیرون رفتن از ویتنام دست چین را در منطقه باز گذاشت و امروز می‌توان مشاهده کرد که جلوگیری از نفوذ شوروی سابق به احتمال زیاد یکی از دلایل چنین سازشی بوده. پس از خروج آمریکا از ویتنام، چین مرتباً بر قدرت نظامی خود می‌افزاید، ولی جای تعجب ندارد، این «قدرت نظامی» علیرغم «اعتراضات» پیوستة ایالات متحد فقط می‌تواند برای روسیه و دهلی‌نو مشکل بیافریند. موشک‌های چین به هیچیک از متحدان اروپائی آمریکا و یا مراکز مهم و استراتژیک ایالات متحد دسترسی نخواهد داشت!

پس از پایان «جنگ‌سرد»، اوج‌گیری اقتصادی و مالی چین در میانة شیوة تولید سرمایه‌داری را بیش از آنچه بتوان نتیجة اتفاقات و مسائل متفاوت جمعیتی و جغرافیائی معرفی کرد، می‌باید به معنای حمایت آمریکا از چین جهت ایجاد راه‌بند در برابر روسیه و کشورهای تازه استقلال یافتة شورائی در منطقه دانست. ولی برداشت هیئت حاکمة چین از گسترش روابط مالی و اقتصادی نوین به صراحت با نیازهای ایالات متحد متفاوت بوده. چین در این روابط زمینة مناسبی جهت دستیابی به موضعی قابل‌اعتنا در رأس امور مالی و استراتژیک جهانی جستجو می‌کرد! هیئت حاکمة چین مسلماً این اصل را در نظر نمی‌آورد که یک حاکمیت استبدادی که بر اساس نظرات یک «نومان‌کلاتورا» دست به عمل می‌زند، در میانة روابط مالی و اقتصادی سرمایه‌داری که از لایه‌های متفاوت برخوردار شده، نمی‌تواند از چارچوب یک قدرت نسبی پای فراتر گذارد. حتی اتحادشوروی سابق نیز علیرغم قدرت نظامی خیره‌کننده نتوانست در ارتباط با غرب و تنگناهای روابط پیچیدة سرمایه‌داری برای خود جایگاهی جهانی از نظر اقتصادی و مالی تأمین کند.

در این راستا چین اگر واقعاً خواستار قرار گرفتن در جایگاه یک قدرت مالی و اقتصادی است، یا می‌باید یک بازسازی گستردة سیاسی و عقیدتی را در کشور سازمان دهد ـ این بازسازی به احتمال زیاد به معنای فروپاشی حزب مائوئیست‌ها خواهد بود ـ و یا می‌باید بدون حمایت غرب و به صورت مستقل دست به کار «بازارسازی»، تولید و ایجاد شبکه‌های مستقل توزیع در سطح جهان شود! می‌دانیم که حزب کمونیست چین از شق نخست بیزار خواهد بود چرا که هیچ صاحب قدرتی موضع خود را تسلیم نمی‌کند. از سوی دیگر حزب مذکور از فراهم آوردن شق دوم نیز عاجز است! در نتیجه بن‌بست کنونی در روابط اقتصادی و مالی بین آمریکا و چین قابل پیش‌بینی بوده.

امروز دولت چین با صدها میلیارد دلار اوراق قرضة دولت آمریکا هیچ کاری نمی‌تواند صورت دهد. این اوراق عملاً پوچ و باطل است، چرا که دولت آمریکا ورشکست شده. واشنگتن سال‌های دراز است که پشتوانة دلار را از میان برداشته و خزانه‌داری ایالات متحد بجای پشتوانه، جملة معروف «به خدا تکیه داریم» را بر پشت اسکناس‌ها به چاپ می‌رساند. «به خدا تکیه داریم» در عمل به این معنا است که به نیروی نظامی و شبکة سرکوب که جهان را چپاول می‌کند «ایمان داریم»! و با تکیه بر همین «ایمان» بود که خزانه‌داری آمریکا به صورت رسمی و اعلام شده، در بسیاری از کشورهای جهان مراکز «چاپ دلار» بر پا کرد! دلارهائی که هیچ پشتوانه‌ای جز همان ساختار سرکوب و چپاولی که در رأس آن ایالات متحد نشسته بود نداشتند. این دلارها چاپ می‌شد، و از قدرت خرید برخوردار بود چرا که در پشت صحنه تمامی شبکة سرمایه‌داری جهانی برای مبارزه با نفوذ اتحاد شوروی از این کاغذباطله‌ها «حمایت» می‌کرد. امروز نیز این «اسکناس‌ها» به همان صورت همه روزه چاپ می‌شود ولی شبکه‌ای که حامی آن باشد دیگر به صورت سابق کارآئی ندارد. و این است آنچه واشنگتن «بحران» می‌خواند!

بدیهی است دولت چین نیز که در جریان همین روند استعماری تبدیل به یکی از «غول‌های» اقتصادی شده، با تضعیف موضع دلار مواضع خود را از دست بدهد. همانطور که می‌بینیم اوراق قرضة دولت ایالات متحد فقط زمانی ارزش اقتصادی دارد که این دولت بتواند این ارزش را در روابط خود با دیگر کشورها تأمین کند. امروز آمریکا این موضع را از دست داده، و «دفترچة پس‌انداز» مائوئیست‌های پکن دیگر ارزشی ندارد. البته رسانه‌ها در گزارشات خود از «اختلافات» بین پکن و واشنگتن، به دلائلی که کاملاً روشن است، این نکته‌ها را مطرح نمی‌کنند. به طور مثال، مشاور اقتصادی کاخ‌سفید، آقای لارنس سامرز روز جمعة گذشته می‌فرمایند:

«چینی‌ها برای صدها میلیارد دلاری که از طریق خرید اوراق قرضه، به دولت ایالات متحد قرض داده‌اند نمی‌باید کوچک‌ترین نگرانی‌ای داشته باشند!»

این اظهارات در جواب به سخنان نخست وزیر چین، «ون جابائو» ابراز شد. «ون جابائو»، هنگام دیدار از هنگ‌کنگ، نگرانی شدید خود را از «سرمایه‌گذاری‌های» چین در ایالات متحد اعلام داشته بود. البته زمانیکه دولت آمریکا طرح‌های «بازسازی» خود را در ابعادی نجومی، چه در داخل و چه در خارج در مقیاس صدها میلیارد دلار رسماً اعلام می‌دارد، این «نگرانی» کاملاً جدی است. چین نه می‌تواند پول‌های خود را از آمریکا خارج کند، و نه شرایط اقتصادی آمریکا امکان می‌دهد که چینی‌ها به سرمایه‌گذاری‌هایشان دلخوش باشند. همانطور که گفتیم دولت آمریکا، خصوصاً پس از پیش‌بینی نزدیک به دو هزار میلیارد دلار کسر بودجه در سال آینده، عملاً ورشکست شده. مشکل می‌توان ساختاری یافت که طی سال آینده هم دولت آمریکا را از ورشکستگی نجات دهد و هم آقائی و اربابی واشنگتن را همچون گذشته در صحنة سیاست و اقتصاد جهان همچنان محفوظ و دست نخورده نگاه دارد. تنش‌هائی که بعداً در منطقة آسیای شرقی و جنوبی میان چین، ژاپن و آمریکا رخداد عملاً دنباله‌ای است از همین «اختلاف نظر» مالی و اقتصادی.

از طرف دیگر اگر فراموش نکرده باشیم مخالفت‌هائی با طرح‌های آمریکا در اروپای غربی نیز آغاز شده. به طور مثال، چند هفته پیش، زمانیکه شرکت معروف خودروسازی «اپل» در کشور آلمان هزاران نفر را بیکار کرد، این مسئله مطرح شد که دولت آلمان جهت حمایت از اشتغال باید از «اپل» حمایت کند. ولی دولت آنجلا مرکل از اینکار سر باز زد! دلیل نیز روشن بود. شرکت «اپل»، 80 سال پیش توسط «جنرال موتورز» آمریکا در آلمان پایه‌ریزی شده. و حال که «جنرال موتورز» خود را در معرض ورشکستگی می‌بیند، برای بهره‌وری از حمایت مالی دولت، «اپل» را به عنوان «ضمانت» به دولت آمریکا واگذار کرده. در نتیجه حمایت مالی دولت آنجلا مرکل از «اپل» در شرایط فعلی به معنای واریز کردن نقدینگی از خزانة دولت آلمان به واشنگتن خواهد بود! و این عمل نمی‌تواند حمایت از اشتغال کارگران در آلمان معرفی شود. پس دولت آلمان از «اپل» حمایت نخواهد کرد، و دولت آمریکا نیز در شرایطی نیست که پول دولت فدرال را جهت سرمایه‌گذاری در آلمان و اشتغال کارگران آلمانی مصرف کند. خلاصة کلام «اپل» در بن‌بست است، و این قضیه مسلماً کارش بالا خواهد گرفت.

ولی نمونة «اپل» فقط یک اصل کلی را نشان می‌دهد: همگنی‌ها و هم‌سرائی‌ها در بطن سرمایه‌داری جهانی دیگر یک‌سویه و تماماً به نفع ایالات متحد نمی‌تواند تمام شود. سرمایه‌داری جهانی همانطور که در مطالب پیشین نیز عنوان کردیم به چندین شاخة مستقل تبدیل شده و هر لحظه این استقلال شدیدتر و تعیین‌کننده‌تر می‌شود. آنچه امروز تحت عنوان «بحران» در روزنامه‌ها و نشریات به خورد جهانیان می‌دهند، در واقع بحرانی است که آمریکا به آن پای گذاشته. این کشور تلاش دارد جهت حفظ شرایط «خوشایند» گذشته و بقاء آن برنامه‌ریزی کند!

حال با تکیه بر آنچه در بالا آوردیم نگاهی به شرایط «خوشایند» برای آمریکا نیز داشته باشیم! این همان شرایطی است که در آن شرکت‌های آمریکائی طی سال‌های دراز محصولات تولیدی چین را، که از طریق کار طاقت‌فرسای میلیون‌ها کارگر به بازارها سرازیر می‌شد عملاً با اوراق پوچ دولت می‌خریدند، و به قیمت خوب در آمریکا و یا دیگر کشورها به فروش می‌رساندند! شرایطی که به طور مثال در اروپا شرکت عظیم خودروسازی «اپل» را تبدیل به شاخک مالی و کمکی جنرال‌موتورز کرده بود و با استفاده از فناوری‌ها و بازار فروش خودرو در آلمان شرکت ورشکستة جنرال‌موتورز را در رأس شرکت‌های معتبر و بسیار نزدیک به پنتاگون قرار می‌داد! و این نمونه‌ها در کمال تأسف فراوان است.

نیازی به توضیح نیست ولی این «ساختار» فقط با تکیه بر پدیده‌ای به نام «اقتصاد جنگ سرد» سر پا ایستاده بود. آمریکا اگر نتواند جهت بازسازی شرایط اقتصادی خود دست به یک جنگ گسترده بزند، عملی که بارها اقتصاد آمریکا را نجات داده، بالاجبار می‌باید رهبری اقتصاد جهانی را برای همیشه فراموش کند. با در نظر گرفتن اعتراضات مستقیم چین، فرانسه و آلمان به موضع‌گیری‌های مالی و اقتصادی واشنگتن، به احتمال زیاد در چند سال آینده شاهد عقب‌نشینی کامل آمریکا از صحنة اقتصاد جهانی خواهیم بود.

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

فیلترشکن‌های جدید15مارس2009

www.ucj.mobi
www.princesscafe.info
rhyt.info
shru.info
www.bunblock.info
www.turbobebo.info
www.imyspace.info
www.getintime.info
www.surfvi.info
www.podicle.info
www.axdd.info
www.turbom.info
www.widger.info
www.youtubesecure.info
https://www.wantfun.info
www.zheat.info
www.scalded.info
www.surfbytes.info
www.hmyspace.info
www.turbod.info
www.turboh.info
www.jolljoy.com
filterfox.info
www.jigwam.info
american-footballsite.info
trivialproxy.com
www.pjr.mobi
insureruns.info
www.l66.info
how2unblock.com
www.platypie.info
www.platypod.info
ihateyoumarie.com
www.911tunnel.com/fast
slan.info
www.unblockedsurf.com
www.turbow.info
wint.info
www.axall.info
www.yunblock.info
twai.info
www.kunblock.info
www.unblockbutton.com
www.porpoize.info
www.proxystaff.info
sest.info
www.neuroproxy.info
xene.info
tcptunnel.com
www.tracezine.com

سانسور بدون مرز!

امروز سازمان «گزارشگران بدون مرز»، در اطلاعیه‌ای حکومت اسلامی و یازده دولت دیگر را در جهان «دشمنان اینترنت» لقب داد! البته «گزارشگران» محترم در این اطلاعیه از ارائة جزئیات فنی به صراحت خودداری می‌کنند تا به قول معروف «دم‌خروس» از زیر عبای عموسام و دیگر اربابان همین سازمان در اروپای غربی و آمریکای شمالی بیرون نزند! به طور مثال، «آزادیخواهان» در این سازمان عنوان نمی‌کنند که اگر دولت عربستان سعودی «دشمن» اینترنت است، فناوری لازم جهت این «دشمنی‌ها» توسط کدام شرکت «محترم» آمریکائی و انگلیسی در اختیارش قرار گرفته؟

همانطور که می‌دانیم، بر اساس گزارشات این نوع سازمان‌ها، شیخ ابن‌سعود از درون خیمة حرمسرا یک باره فریاد می‌زند: «اینترنت بسته شود!» و اینترنت هم فوراً از ترس خشم ملوکانه بر خود می‌لرزد، به دستور اعلیحضرت می‌بندد و می‌رود پی‌کارش! بله، همانطور که ملاحظه می‌کنیم این قبیل سازمان‌ها که در عمل آتش‌بیاران ساواکی‌ها و آدمکشان دست‌نشاندة سرمایه‌داری غرب در سراسر دنیا هستند، گزارشات‌ انسان‌ دوستانه‌ا‌شان را هم در چارچوب گسترش شبکة تبلیغاتی همان استعمار «عزیز» سازماندهی می‌کنند. و اگر ما ملت‌ها که دولت‌های‌مان اینهمه «دشمن» اینترنت‌اند، قادر باشیم که ورق‌پاره‌هائی را که این شبکه‌ها تحت عنوان گزارش منتشر می‌کنند به زبان آدمیزاد بخوانیم، به صراحت به عمق دشمنی اینان با انسانیت و بشریت پی‌ خواهیم برد. فقط کافی است که برای قرائت این «گزارشات» انساندوستانه کمی معیار منطقی نیز به کار ببریم؛ اینجاست که گویا از هم‌میهنان عزیز انتظارات نابجائی داریم! اصلاً جای تعجب ندارد!‌ اگر دنبالة این مطلب را مطالعه بفرمائید متوجه خواهید شد که «انتظارات‌مان» چقدر نابجاست!

به طور مثال سال‌هاست که یک شرکت خدمات وبلاگ، به نام «بلاگفا» به زبان فارسی در کشور کانادا فعال شده. این شرکت سرمایه‌اش را مستقیماً از حکومت اسلامی دریافت می‌دارد، و همه این را می‌دانند! حتی در مقررات این «شرکت»، هنگام ثبت‌نام برای دریافت سایت رسماً اعلام می‌شود که شرکت مذکور همزمان تحت قوانین «حکومت اسلامی» و کشور کانادا فعالیت می‌کند! به عبارت دیگر بر خلاف تمامی مقررات حاکم بر کانادا، دولت این کشور اجازه داده که یک شرکت با سرمایة خارجی در محدودة جغرافیائی کانادا، نه بر اساس مقررات حاکم بر کانادا که در چارچوب قوانین یک کشور دیگر «فعالیت» داشته باشد!‌ البته تا اینجا مسئلة لاپوشانی و پدرسوختگی‌های سیاسی و بده‌بستان‌های محافل است و دزدی و لات‌بازی. می‌دانیم که حکومت اسلامی فقط «دشمن» اینترنت نیست؛ در تبلیغات جهانی «دشمن» کانادا و آمریکا هم هست!‌ حال می‌باید از گزارشگران «محترم» و بسیار «بدون مرز» پرسید، شما که اینهمه برای «آزادی بیان» آب دهان‌تان را هدر می‌دهید و جوهر بر کاغذ می‌پاشید، چرا یک وکیل نمی‌فرستید به کشور یخ‌زدة کانادا تا از دولت محلی به دلیل ارائة خدمات به یک شرکت که رسماً مخالفت خود را با آزادی بیان «همه روزه» در اینترنت منعکس می‌کند، «شکایت رسمی و حقوقی» فرمائید؟

بله، جواب به این سئوال مسلماً ساده نیست، ولی ما از اوباشی که در واقع همکاران الله‌کرم‌ها و حاج‌بخشی‌ها هستند و با یک من فکل‌وکراوات و خروارها افاده، در عمل برای حفظ و صیانت چاقوکش‌های حکومت اسلامی فعالیت می‌کنند، انتظار تلاش برای تأمین آزادی بیان ایرانیان را نداریم. یک بار گفته‌ایم، و بار دیگر هم می‌گوئیم، آزادی ایرانی برای غربی‌ به معنای آجر شدن نان‌ شب‌ اوست. به خاطر همین اصل کلی است که طی 80 سال گذشته، هر چه نظام فاشیست و انسان‌ستیز در ایران بر سر کار آمده، نهایت امر دم‌خروس‌اش از زیر عبای همین غربی‌ها بیرون زده. «بلاگفا»، در چارچوبی که «خدمات» خود را ارائه می‌دهد، با استفادة مستقیم از زیرساخت‌های فناورانه، کارورزانه و حتی با سوء‌استفاده از شبکه‌های ارتباطی آمریکای شمالی در عمل تبدیل به سکوئی برای حمله به وبلاگ‌نویسان فارسی زبان و مبارزه با آزادی بیان شده. و اینکار با حمایت علنی دولت کانادا و مسلماً تأئیدات ایالات متحد صورت می‌گیرد.

آیا باز هم باید از طرفداران «آزادی بیان» ایرانیان در ایالات متحد بگوئیم؟ فکر می‌کنید همین کافی است، یا باید از شرکت «محترم» وردپرس هم سخنی به میان آورد. می‌دانیم که این شرکت اصلاً خود را «فدای» آزادی بیان ایرانیان کرده، و مدتی است که در همکاری کامل با اوباش حکومت اسلامی وبلاگ‌های «ناخوشایند» را مستقیماً روی سرورهای خود برای کاربران ایران، «فیلتر» می‌کند! با اینکار هم مشخصات «خاطیان» به سازمان اطلاعات رژیم ارسال می‌شود، هم وبلاگ‌هائی که نویسندگانش در دسترس نیستند، حتی با صدها «تگ» در روز، مشخصات و آدرس‌‌شان در فهرست‌های چاپ شده در کشور ایران «آفتابی» نخواهد شد! و به این ترتیب نگرانی «برادران» وردپرس در حکومت اسلامی برطرف می‌شود! البته بلاگفا وقاحت و بیشرمی را از این‌ها فراتر برده، این «شرکت» مستقیماً وبلاگ را «حذف» می‌کند؛ به شیوة لاجوردی در زندان اوین!‌ آنهم بر اساس مقررات حکومت اسلامی در کشور کانادا!

همانطور که می‌توان حدس زد آنچه در بالا آمده، در تبلیغات رسانه‌ها نمی‌باید مبارزة شرکت‌ها و دولت‌ها با آزادی بیان ایرانیان تعبیر شود! بر اساس ترهات سازمان‌های خوش آب و رنگ مغرب زمین، آزادی بیان فارسی‌زبانان روی شبکة اینترنت فقط توسط شخص خامنه‌ای «سد» شده، بقیة مردم دنیا طرفدار آزادی بیان ایرانیان هستند. ببینید این خامنه‌ای چه «اعجوبه‌ای» باید باشد؛ صد رحمت به سوپرمن! و اتفاقاً این شیخک احمق حتماً با همان دست چلاق‌اش هم «آزادی بیان» را مسدود کرده. اگر قبول ندارید، از «محققین» در «گزارشگران بدون مرز» بپرسید؛ آقا! این‌ها همة جواب‌ها را در آستین دارند. ولی همانطور که گفتیم از محافلی که نان استبداد در ایران را می‌جوند نمی‌باید انتظار داشت برای آزادی بیان ما گریبان بدرند. این انتظار بیشتر از هم‌وطنانی است که در کمال تأسف کم ادعا ندارند، هر چند چنته‌شان واقعاً خالی است.

حداقل در کشور کانادا یک به اصطلاح «کامیونیتی» بسیار محترم و «تحصیل‌کرده» از هم‌وطنان عزیزمان وجود دارد که از سال‌ها پیش دست تقدیر میخ‌طویله‌شان را در یخ‌های کانادا محکم بر زمین کوبیده‌. از قضای روزگار این «کامیونیتی» خیلی هم آزادیخواه‌ است!‌ مثلاً اگر احدی به «فرهنگ ایران» که در قاموس اینان به نام «گهربار» خلیج ‌فارس محدود می‌شود اهانت کند، «کامیونیتی» دمار از روزگارش در می‌آورد. ولی سال‌هاست که در همین کانادا، دولت با ساخت‌وپاخت وسیله‌ای مناسب جهت سرکوب آزادی بیان ایرانیان فراهم آورده، و هیچکدام از این افراد صدایشان در نمی‌آید؛ کسانیکه تعداد قابل‌ملاحظه‌ای وکیل دعاوی نیز در میان‌شان وجود دارد! حال این سئوال را باید مطرح کرد: ملتی که از حقوق خود آگاهی ندارد، و یا این حقوق در چشم‌اش اینقدر بی‌ارزش است، به دنبال چه نوعی آزادی‌ای می‌دود؟ این «آزادی» با آزادی مورد نظر حاج‌ روح‌الله که مفهوم آن قسط اسلامی و چادر انداختن بر سر زن و بچة مردم بود آیا تفاوتی دارد؟ ما که فکر نمی‌کنیم!

همانطور که می‌بینیم، «فرهنگ» برای بسیاری از ایرانیان تبدیل به واژه‌ای مرکب از پنج حرف الفباء شده،‌ هر چند «بی‌فرهنگی» حکایتی است به درازنای 2500 سال. ولی با قمپز در کردن و فکل‌وکراوات بستن و گذاشتن کتاب‌های حافظ و سعدی در کتابخانه کسی «بافرهنگ» نمی‌شود. «فرهنگ» در نخستین ویراست شخصی‌اش، بازتاب نگرشی است که فرد به خود و دنیای خود دارد. تلاشی است که فرد «بافرهنگ» با تکیه بر این نگرش صورت می‌دهد تا بتواند سازنده باشد، و ابزاری برای شکوفائی خود، هموطنان خود و جامعه و کشور خود ارائه دهد. آنان که اصولاً «نگرشی» ندارند، و همینطور «یلخی» از این سوراخ به آن سوراخ می‌پرند، آیا بهتر نیست از واژة «فرهنگ» بیش از این‌ سوءاستفاده نکنند؟ در همینجا صریحاً بگوئیم که وبلاگ‌نویسی فارسی به صورتی جدی در خطر نابودی است. و برخلاف ترهاتی که اوباش سازمان‌های نانخور آمریکا و اروپا در بوق و کرنا کرده‌اند، حکومت دست‌نشاندة اسلامی به هیچ عنوان از نظر فناوری‌ در شرایطی نیست که بتواند نظارت بر اینترنت اعمال کند؛ این دولت‌های اجنبی‌اند که با تکیه بر ساختارهائی سیاسی و مالی کمر به مرگ وبلاگ‌نویسی «آزاد» و غیردولتی ایرانیان بسته‌اند.

البته اطلاعیة «گزارشگران بدون مرز» مسلماً در رأس خبرهای بسیاری از سایت‌های ایرانی‌نمایان و خبرگزاری‌های خارجی قرار خواهد گرفت. ولی نمی‌باید فراموش کرد، یکی از نشانه‌های «بی‌فرهنگی» یک جامعه محدودیت الگوهای اجتماعی در آن است. و می‌دانیم که از دیرباز ما ایرانیان فقط دو الگوی «سیاسی ـ اجتماعی» داریم: شمر و امام‌حسین! هنگامی که در قدرت هستیم از الگوی شمر پیروی می‌کنیم، و در هنگام ضعف «امام‌حسین‌ایم»! این دوگانگی و محدودیت آزار دهندة الگوی اجتماعی در جامعة ایران به هیچ عنوان نشانة «فرهنگ» نیست؛ نمادی است گویا از اوج بی‌فرهنگی. در چارچوب همین بی‌فرهنگی، سایت‌داران فارسی‌زبان، استفادة بسیار مناسبی از این «اطلاعیه» به عمل خواهند آورد، و با پف‌ونم زدن به ترهات «گزارشگران بدون مرز» می‌توانند مخالف‌خوانی را در موضع امام حسین‌شان بگذارند! و در اینصورت دولت احمدی‌نژاد هم می‌شود «شمر»! با این وجود اصل کلی تغییر نخواهد کرد، کسی برای از بین بردن تجاوزات علنی محافل بین‌الملل به وبلاگ‌نویسی ایرانیان دست از روی دست برنخواهد داشت.

امروز ما ایرانیان یا در این جبهه پیروز می‌شویم، یا همچون گذشته‌ها شکست خورده، سال‌ها طعم تلخ شکست را در دهان خواهیم داشت. ولی امروز دیگر شرایط گذشته وجود ندارد؛ حداقل بی‌مسئولیتی دیگر قابل توجیه نیست. در شرایط فعلی آنان که از امکاناتی جهت عکس‌العمل در برابر تجاوزات علنی دولت‌های خارجی بر علیه وبلاگ‌نویسان آزاد کشور برخوردارند و اقدامی نمی‌کنند، در آینده نخواهند توانست بی‌عملی خود را توجیه کرده، از خود سلب مسئولیت کنند. این نیز یکی از تبعات همان «جهان دیجیتال» است. پیشتر هم گفته بودیم، اگر حافظة سیاست‌بازان و عوام بسیار «ضعیف» است، یکی از فضیلت‌های جهان دیجیتال حافظة بسیار قوی اوست.

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

فیلترشکن‌های جدید13مارس2009

www.surfbytes.info
www.myner.info
www.theprx1.info
www.gopass.info
www.7hr.info
quev.info
manhhoang.org
www.911tunnel.com/fast
www.toguys.info
ruct.info
www.goofaway.info
www.prx1.info
owle.info
www.exsurf.info
www.freesubstitutepro.info
oble.info
www.freesubstitute2u.info
superbowlinlondon.co.uk
www.yoursubstitute4you.info
www.steward4u.info
www.wunblock.info
ovat.info
www.wfacebook.info
rowo.info
websynchrony.com
www.gossipsurf.info
unblockweb.cn
www.free-webproxy.com
oyhn.com
www.browsingbuddy.info
www.bestsubstitutestore.info
www.youtubeproxy.org.uk
www.web2cloak.info
trivialproxy.com
www.l55.info
www.easysubstitutestore.info
www.jmyspace.info
www.zheat.info
www.itsmyzone.info
www.freeadvocatelive.info
needhealthcare.info
www.lawyerproxies.com
www.prx1now.info
evantbyrne.info
www.pjr.mobi
www.hotsubstitute2u.info
www.bigsubstitute2u.info
mynameserver3.info
www.easysubstitute4u.info
www.hotsubstitutestore.info