وداع با اسلحه!

زمانیکه جرج بوش حملات نظامی و غیرقانونی خود را علیه ملت عراق آغاز کرد، در کنار مبارزه با تروریسم، و نابودی سلاح‌های کشتار جمعی، یکی دیگر از ستون‌های اصلی تبلیغاتی ایالات متحد در توجیه این «عملیات»، تکیه بر پدیده‌ای داشت که «حمایت» از صلح در خاورمیانه اعلام می‌شد! اینکه حکومتی با پیشینة استعماری و ضدانسانی آمریکا، در هنگام «شروع» یک جنگ غیرقانونی، همزمان سخن از «صلح» نیز به میان آورد، عملاً خنده‌دار بود، هر چند کم نبودند بادمجان‌ دورقاب‌چنیان ایرانی‌نما که از این «عملیات» وحشیانه‌ در مرزهای کشورمان حمایت کردند! ولی جهانیان به صراحت از مسائل آگاهی داشتند، هر چند این نوع «واقعیات» در روزی‌نامه‌های «آزاد» و «مستقل» منتشر نشد. واقعیاتی که حمله به عراق را در راستای منافع نفتی، و پیشبرد استراتژی‌های کاخ‌سفید در منطقة نفت‌خیز خلیج‌فارس، و مناطق بی‌نهایت استراتژیک در آسیای مرکزی ترسیم می‌کرد؛ برنامه‌ای جهت ایجاد زمینة صلح در خاورمیانه، در شرایطی که شاهد بودیم، مسلماً نمی‌توانست در دستورکار نظامیان قرار گیرد!
ادامه نوشته «وداع با اسلحه!»

جاسوس انقلابی!

کشاکش بر محور فردی به نام حسین موسویان، هنوز در قلب حکومت اسلامی در جریان است! قوة قضائیة جمکران، که یکی از بهترین نمادهای «افتضاح» در این حکومت به شمار می‌آید، امروز، با زیر پا گذاشتن «رفع اتهام» از نامبرده، بار دیگر از زبان دادستان کشور اتهامات وی را قابل بررسی عنوان می‌کند؛ «جاسوسی» حسین موسویان گویا هنوز قابل بررسی است!‌ این «کشاکش» که فاقد هر گونه برخورد پایه‌ای با مسائل حیاتی کشور بوده، و صرفاً در چارچوب «معضلات» محفلی و حسابرسی‌های مالی در میان شاخه‌های حکومت اسلامی بر قرار شده، به صراحت نشان می‌دهد که نوعی «قطبی» شدن مراکز قدرت حکومت اسلامی، مراکزی که مستقیماً تحت نظارت نیروهای فرامرزی قرار دارند، در شرف انجام است. اما موسویان اصولاً کیست، و در این نظام «شتر، گاو، پلنگ»، بود و نبود افرادی چون او چه ارزشی از هر نظر می‌تواند داشته باشد؟ جواب ساده‌تر از آن است که نیازمند بررسی باشد؛ در هر یک از وزارتخانه‌های این «حکومت»، زباله‌هائی از قبیل حسین موسویان را می‌توان در شمار ده‌ها تن همه روزه مشاهده کرد. آنان که «شبکة» رشوه‌گیری و فساد اداری به راه انداخته‌اند؛ آنان که قوانین را بجای تأمین منافع ملی، وسیله‌ای جهت سرکوب ملت کرده‌اند؛ کسانیکه بر شبکه‌های قاچاق «نظارت» عالیه اعمال می‌کنند؛ آنان که نفت خام می‌فروشند تا طی سالیان دراز، بنزین را با دست‌های عموسام به چندین برابر گرانتر به مملکت وارد کرده،‌ مردم را غارت کنند، همة اینان یک اسم واحد دارند: حسین موسویان! نمی‌باید تصور کرد، شبکه‌هائی که در بالا آوردیم به صورتی خلق‌الساعه و خارج از الزامات منافع حاکمیت‌های سرمایه‌سالاری بین‌الملل بر اقتصاد یک کشور اینچنین سیطره پیدا می‌کنند؛ این «بساط» در عمل خواست غربی‌ها و اجنبی‌هاست، همان است که برای برقراری‌اش «فاشیسم» وارداتی بر ملت‌ها حاکم کرده‌اند.
ادامه نوشته «جاسوس انقلابی!»

بازار مکاره!

«مشارف از مقام فرماندهی کل ارتش پاکستان استعفا خواهد داد!» این مطلبی است که امروز، از طرف مقامات رسمی دولت پاکستان به اطلاع رسانه‌ها می‌رسد. البته «ژنرال» مشارف ـ اینک به دلیل «استعفای» عنقریب، بهتر است ایشان را «آقای» مشارف بنامیم ـ هنوز در پاکستان در رأس یک «شرایط اضطراری» نظامی قرار گرفته، و معلوم نیست این «شرایط»، در چه تاریخی «ویژگی‌های» خود را از دست داده، راه به «انتخابات» به اصطلاح آزاد خواهد گشود؟ در غیر اینصورت، می‌توان انتظار داشت که انتخابات مجلس نمایندگان و ریاست جمهوری در بطن همین «شرایط اضطراری» برقرار شود! در چنین صورتی نتایج این به اصطلاح «انتخابات» از دوره‌های پیشین نیز، حتی «تماشائی‌تر» خواهد شد!
ادامه نوشته «بازار مکاره!»

حاشیة ناامن!

«بحران» در خاورمیانه و آسیای مرکزی، اگر در چشم برخی قدرت‌های بزرگ منطقه پدیده‌ای گذرا تلقی ‌شود ـ هر چند این اصل دور از انتظار می‌نماید ـ نمی‌باید از اهداف درازمدت ایالات متحد و اروپای غربی در این مناطق چشم‌پوشی کرد؛ از منظر کاخ‌سفید، اصل «بحران»، در عمل، عنصر اساسی در سیاستگذاری‌های این دو منطقة استراتژیک طی سال‌های آینده خواهد بود. «بحران» در این دو منطقه می‌تواند، مرزهای ابرقدرت روسیه را به تزلزل بکشاند، می‌تواند هند را به تشنج بکشد، می‌تواند سواحل جنوبی مدیترانه را ـ شرایط فعلی لبنان، سوریه و اسرائیل معیار درستی از این ابعاد در حال حاضر ارائه می‌دهد ـ به دامان جنگ و خونریزی فرو اندازد، و در پس تمامی این هیجانات و هیاهوی سیاسی پوچ، «بحران»، توجیه‌گر حضور، دخالت، موضع‌گیری‌های افراطی، و احیاناً حملات نظامی آمریکا بر علیة ملت‌های منطقه باشد. نمی‌باید فراموش کرد که در چارچوب تبلیغات کانال‌های وابسته به آمریکا بر محور جنگ «فرضی» بر علیه ملت ایران، همه روزه صدها میلیارد دلار منابع مالی منطقه به تاراج بانک‌ها و مؤسسات مالی آمریکائی می‌رود. غارت بودجه‌های مالی، بانکی، و افزایش سرسام‌آور هزینة بیمه‌های کشتی‌های نفت‌کش، تجاری، مسافری و … همه و همه فقط گوشة کوچکی از این هیاهوی پوچ در راه چپاول ملت‌های منطقه است. شاید بهتر باشد از این «بحران‌سازی»، در چارچوب ایدئولوژی سرمایه‌سالاری نیز تحلیلی ارائه دهیم، در چارچوب آنچه برخی متفکران، «آنارشیسم» پایه‌ای در اقتصاد بازار و لیبرالیسم معرفی می‌کنند!
ادامه نوشته «حاشیة ناامن!»

پری میسن جمکرانی!

جنگ زرگری میان «اصلاح‌طلبان» و «اصولگرایان»، با نزدیک شدن موعد جمع کردن خلق‌الله پای صندوق‌های مارگیری انتخابات «حکومت» اسلامی، به مرحلة جدیدی پای گذاشت، و دیروز با اظهارات حسن روحانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، به اوج خود ‌رسید! آقای روحانی که حتماً از «افشاگری‌های» حسین شریعتمداری در کیهان بسیار دلخور بودند، با استفاده از «ترهات» وزیر اطلاعات دولت مهرورزی، در مورد محکومیت یا عدم محکومیت یکی از شخصیت‌های «سرنوشت‌ساز» حکومت اسلامی، تمامی استفاده‌های تبلیغاتی ممکن را صورت داده، به شیوه‌ای بسیار «سینماتوگرافیک»، به سئوالات خبرنگاران «پاسخ» می‌دهند؛ خودشان را حتماً در برابر یکی از همان دادگاه‌های «مکش‌مرگ‌مای» هولیوودی «تصور» فرموده‌اند!‌ مجموعة «سخنان» ایشان نیز در «بی‌بی‌سی»، رسانة «عدالت‌پرور» حاکمیت انگلستان، به نحوی بازتاب یافته که ما ملت بدانیم و فراموش نکنیم، «قبل از اثبات جرم، مجرم خواندن افراد غیرقانونی است!» همانطور که می‌بینیم، حاکمیت انگلستان که از دورة «میرپنج» تا به امروز، اوباش، چاقوکشان و اراذل خیابانی را همه روزه به اسمی و به رسمی، بر احوالات ما ملت حاکم کرده، حال پس از 80 سال آدمکشی و جنایت در ایران، از طریق «قلم‌به‌مزدهائی» که دیپلمات‌های سفارتخانه‌اش در زباله‌دانی‌های «محفل‌خانه‌ها» در تهران استخدام کرده، به لندن «ارسال» می‌کنند، به ما ملت غارت شده، درس «حقوق» و «حقوقدانی» هم می‌دهد!‌ آن‌ها که می‌گویند «انگلیسی جماعت پر رو نیست»، دست‌شان را بالا کنند!
ادامه نوشته «پری میسن جمکرانی!»

لات و نستعلیق!

امروز خبردار شدیم که چه نشسته‌اید، «شورای عالی اطلاع رسانی» حکومت اسلامی، جهت استفادة «هم‌میهنان» از آخرین شیوه‌های مراودات نوشتاری بر خطوط اینترنت یک «قلم» نستعلیق با بهره‌گیری از «نرم‌های» یونی‌کد تولید کرده، و بر روی خطوط اینترنت در اختیار «کاربران» ایرانی قرار داده، تا منبعد مطالب‌شان را نه در قالب «قلم‌های» روزنامه‌ای و چاپی، که در هیبت اشعار خطاطی شدة حافظ و مولانا بر روی امواج بگذارند! با خود گفتیم، ای دل غافل! دیدی؟ دیدی، اینهمه ناسزا نثار «لباس‌شخصی‌ها» کردیم، و آخر و عاقبت هم اینان «نستعلیق‌مان» را روی خط گذاشتند؟ آن «سید» قبلی که، بجای خندیدن به روی آب، 8 سال فقط به روی ما ملت می‌خندید هم نتوانست «نستعلیق» روی خط بگذارد! ولی اینک بگذریم از آنچه وی کرد و نکرد، که معمولاً «چسی» در غربت بود، و «چس‌ناله» نزد ملت!
ادامه نوشته «لات و نستعلیق!»

صورتبندی نوین!

سال‌ها از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی می‌گذرد، آندسته از ایرانیان که از نسل‌ نویسندة این وبلاگ‌اند، و همانطور که در گذشته‌ها مدروز بوده، در «حلبی‌‌آباد» تبلیغات غربی‌ها، و در عمق هیاهوی «ضدکمونیستی» 28 مرداد و 22 بهمن، مغلوب جهت‌گیری‌های «کلان‌سیاسی» آنروزها شدند، اصلی کلی را ملکة ذهن خود کردند: اگر خواستار ایرانی آباد و آزادیم، اتحاد با غرب «طبیعی» و همگامی با شرق امری کاملاً «غیرطبیعی» است!‌ در این نوع «استدلال»، که برخاسته از برخی «مستندات» و مشاهدات مالی، اقتصادی و حتی سیاسی نیز می‌شد، یک امر هیچگاه حلاجی نشد و در معرض بررسی قرار نگرفت: این چه نوع «اتحاد» طبیعی است، که سال‌های دراز صورت اجباری مزمن به خود می‌گیرد، اجباری که پلیس سیاسی پهلوی‌ها و آخوندی می‌باید بر آن نظارت کامل کند، و این چه نوع امر «غیرطبیعی» است، اگر همسایه بخواهد به صورتی پایدار در ارتباط با همسایه قرار گیرد؟ ولی گذشت روزگار بر ارتباطات «ساختگی» و مجموعه باورهای مرتبط با جعلیات، بالاخره نقطة پایان گذاشت، هر چند هنوز کم نیستند آنان که چشم‌نگران‌، و در جستجوی راهکارهای کهن، اگر نگوئیم پوسیده، به سیر حوادث جهان همچنان خیره مانده‌اند.
ادامه نوشته «صورتبندی نوین!»

مرزهای جنگ!

جدل و درگیری در میان شاخه‌های مختلف هیئت حاکمة ایالات متحد، بر محور مخارج جنگ در عراق، به تدریج تبدیل به یکی از مهم‌ترین اهرم‌های سیاسی در انتخابات آیندة آمریکا می‌شود. در واقع اگر قبول کنیم که، «جنگ» فقط نمایه‌ای از روندی اقتصادی و مالی است، هر چند برخوردار از ابعادی به مراتب ضدانسانی‌تر از دیگر نمایه‌ها، یک اصل کلی محرز باقی می‌ماند: دعوای واقعی میان گروه‌های سیاسی بر محور گزینه‌های «جنگ» و «صلح» نیز، یک بازی «اقتصادی» و مالی بیش نیست!‌ ولی اینبار طی این بازی مالی، کشور آمریکا تمامی سعی خود را مبذول داشت تا «اشتباهات» جنگ ویتنام تکرار نشود!
ادامه نوشته «مرزهای جنگ!»

جام مسابقات زرگری!

پس از «جنگ‌وگریزی»‌ که مدت‌ها بر سر «بحران‌هسته‌ای» فرضی، شاخه‌های مختلف حاکمیت اسلامی را در ظاهر به جان یکدیگر انداخته بود، سوت آخر مسابقات جام جهانی «زرگری» را نهایت‌امر، هم آنان که خارج از مرزها می‌‌نشینند، و به داوری این نوع «مسابقات» سرگرم کننده مشغول‌اند، کشیدند! و جام «مطلای» این دوره از مسابقات از طرف هیئت داوران و کنفدراسیون «جنگ زرگری»، ‌ به تیم «لباس‌شخصی‌ها» تعلق گرفت. گل‌زن این تیم، عین علی‌دائی، نیمکت ذخیره‌ها را ترک گفت، و با یک ضربة سر، توپ را محکم توی دروازة حاج‌اکبر فرو کرد! و بازی هم در همینجا خاتمه یافت!
ادامه نوشته «جام مسابقات زرگری!»

«عظامت» هسته‌ای!

خوشبختانه حکایت «شیرین» بحران هسته‌ای پای به مراحل انتهائی خود می‌گذارد، هر چند که هیئت حاکمة حکومت اسلامی، به مصداق «ترک عادت موجب مرض است»، هنوز دست از این «دیگ پلو» نشسته!‌ همانطور که می‌دانیم، دیرزمانی است که، «آب‌قنات» بحران هسته‌ای منبع الهام و تغذیة بسیاری از دست‌اندرکاران این حاکمیت شده بود؛ چه بسیار «شخصیت‌ها» که در ارتباط با این «آب‌قنات»‌ ‌رفتند و بر‌آمدند، و هنوز هم می‌توان به صراحت دید، آتشی که ته این «تنور» باقی مانده، می‌رود تا دست‌ و بال چندین تن از «صاحبان» جاه و جلال را بسوزاند! البته قبول می‌فرمائید که، نمی‌توان یک شبه از چنین «موضوع» زیبا و سرکش، و خصوصاً «آب‌ونان» داری دست برداشته، مثلاً به معضلات پیش‌پاافتاده‌ای چون شرایط اقتصادی، معیشتی، محدودیت‌های مطبوعاتی و سیاسی، و یا گرفتاری‌های وسیع فرهنگی را ـ در ویراستی متفاوت با فرهنگ حوزوی و آخوندی ـ مطرح کرد! چرا که، این نوع برخوردها اصولاً «صلاح» نیست!
ادامه نوشته ««عظامت» هسته‌ای!»