همانطور که پیشتر عنوان کردیم، با شروع فعالیت دولت احمدینژاد، حکومت اسلامی پای در مسیر نوینی از «پوپولیسم» و مردمفریبی گذاشته. این حاکمیت که به معنای واقعی کلمه استعماری و وابسته به سرمایهداری جهانی، خصوصاً آمریکاست، پیش از خیمهشببازی «مهرورزی» از مسیرهای دیگری نیز پای در پوپولیسم سیاسی و مردمفریبی گذارده بود. و مسلماً بررسی شعارهای اوباش نانخور این حکومت به بهترین وجه عمق فریب و مسیر نهائی آن را نشان خواهد داد. در این مختصر سعی خواهیم داشت که مسیر تحرک «شعارهای» این حاکمیت را از روز نخست تا حال بررسی کنیم.
همانطور که دیدیم، به دنبال غائلة 22 بهمن و آغاز کار آخوندها، جهت سرکوب ملت ایران شعار معروف «حزب فقط حزبالله» از دکان استعمار غرب بیرون کشیده شد. این شعار وسیلهای بود جهت سرکوب هر نوع تشکل حزبی، سیاسی و عقیدتی! ولی با قدرت گرفتن تدریجی محافلی که این حاکمیت خودفروخته را بر ملت ایران تحمیل کرده بودند، به سرعت شعارها رنگ و روی فاشیستیتر و مستقیمتری به خود میگرفت، «دمکراتیک و ملی هر دو فریب خلق است»، «نبرد با آمریکا»، «جنگ، جنگ تا پیروزی»، … و خزعبلاتی از این قماش، در نخستین سالهای حضور این حاکمیت، فضای اجتماعی را کاملاً اشباع کرده بود.
حاکمیت اسلامی و آخوندهای دستنشاندة عموسام در ایران، با به راه انداختن این هیاهو، اهداف مشخصی را دنبال میکردند. در رأس این اهداف میتوان از «اشباع» فضای اجتماعی، و پیشگیری از هر نوع تحول سیاسی، فلسفی و تشکیلاتی نام برد؛ در عمل، رشد این نوع «تحولات»، اگر خارج از نظارت محافل استعماری صورت میگرفت، میتوانست موجودیت سیاستهای وابسته را به زیر سئوال برد! ولی تکیه بر شعار، به تدریج جامعه را به «شعار» دادن، و شعار شنیدن نیز عادت داد. به صورتی که، «شعار» رفته، رفته جای «عملکردهای» به اصطلاح انقلابی را نیز میگرفت. و دستگاه «خررنگکن» تبلیغات استعماری، که در رأس آن «رادیو ـ تلویزیون» جمکران نشسته بود، توانست به این تصور کودکانه در ذهن علیل مشتی عملة فاشیسم شکل دهد، که با فریاد زدن در کوی و برزن، «حکومت مردمی» بر سر کار آوردهاند! و همزمان با دامن زدن به این «توهم» ابلهانه و مخرب، همین دستگاه تبلیغاتی برآوردن کلیة نیازها و خواستهای مادی، مالی، انسانی، و حتی مطالبات واقعی تودههای وسیعی از مردم کشور را، منوط به «دستیابی» به اهدافی میکرد که دستاندرکاران خود بهتر میدانستند تماماً «ساختگی» است!
این فضای مخرب و ضدانسانی با کمک دستگاههای تبلیغاتی غرب، و با به کار گرفتن آنچه به صراحت میتوان «افیونتودهها» نامید، طی دورانی که اتحادشوروی در افغانستان درگیر جنگی خونین با شاخکهای «اسلامی» امپریالیسم آمریکا بود، کشور ایران را نیز تبدیل به یک سربازخانة استعمارزده کرد. البته بر اساس «تبلیغات»، این «سربازخانه» عنوان «امت» اسلامی را یدک میکشید! و اهداف جنگاورانة این حاکمیت پوشالی، در شبکة استعماری رادیو و تلویزیون سراسری، تحت پوشش «نبرد با آمریکا» و جنگ با «حکومت بعثی صدام» توجیه میشد! ولی فراموش نکردهایم که طی این جنگ به اصطلاح «ضدامپریالیستی» ناوگان ایالات متحد در خلیجفارس فقط یک بار مورد حملة جدی قرار گرفت، آنهم از جانب نیروی هوائی عراق! حملهای که عملاً یک ناوشکن فوقمدرن ایالات متحد را به دونیم کرد.
ولی تبعات وسیع استراتژیک جنگ افغانستان هر چه بود، این جنگ به پایان خود نزدیک میشد؛ دوران سازش قدرتهای بزرگ جهانی آغاز شده بود، و در این میان رهبران دستنشانده و کودن حکومت اسلامی، که همچون رهبران دوران «پرافتخار» ملیکردن نفت، این «جنگ ضدامپریالیستی» را حسابی باور کرده بودند، میبایست توسط اربابان «توجیه» میشدند! ملت ایران در این راه هزینهای بس گران پرداخت؛ تهدید حملات شیمیائی به مردم ایران، تهدید مستقیم شهر تهران به قرار گرفتن در تیررس توپهای فوقدورزن عراق، ساقط کردن هواپیمای مسافربری «ایرانایر» بر فراز خلیجفارس، و مهمتر از همه حضور «پریماکف»، وزیر امور خارجة اتحاد شوروی سابق در شهر بصره، و تأکید این کشور بر حمایت از صدام حسین، کار این دوره از «تبلیغات» استعماری در حکومت دستنشاندة اسلامی را یکسره کرد. پس از این رخدادها، رنگ و روی تبلیغات یک شبه تغییر کرد؛ آنها که هزاران جوان این کشور را با شعار احمقانة «جنگ، جنگ تا پیروزی» به روی میدانهای مین دوانده بودند، آنها که روستائیان را به فقر انداختند تا با کلیدهای پلاستیکی «بهشت» روانة جبهه کنند، آنها که ملت ایران را فدای «امام حسین» کرده بودند، چرا که در تبلیغاتشان «راه قدس از کربلا میگذشت»، به یک باره تمامی اهداف والای حکومت «حسینی» را فراموش کرده، «کاسة زهر سر کشیدند». «نبرد با آمریکا» تبدیل به عباراتی گنگ و بیمعنا شد، عباراتی که در کنار هزاران فتوی و جملة پوچ و احمقانه، سدهها بود که در متن حلالمسائلهایشان خاک میخورد!
در این مقطع، حکومت اسلامی کار خود را با «زوج» خوشبخت «رفسنجانی ـ خامنهای» شروع کرد: دوران «سازندگی» آغاز شده بود! تبلیغات «رادیو ـ تلویزیون» نیز به سرعت خود را با الزامات چنین دورة «فرخندهای» همساز کردند، و کسی شاید باور نمیکرد که این دورة نفرتانگیز استبداد سازمانیافته و سرکوب گسترده، در عمل با تیرباران هزاران جوان ایرانی، به جرم برخورداری از تفکرات سیاسی «ضداسلامی» همزمان شده. ولی واقعیات در برابرمان قرار گرفته و تردید در آن حماقت است. حکومت اسلامی این جوانان را فقط به این دلیل قتلعام کرد که قادر به نگاه داشتنشان در زندان نبود، و حضور آنان را در جامعه، در چارچوب «تبلیغات» نوین استعماری بر نمیتابید. یک تغییر 180 درجه در تبلیغات سیاسی، آنهم پس از یک شکست نظامی و پس از آنکه تمامی گزینههای استراتژیک کشور توسط این حکومت مفلوک در منطقه به بنبست افتاده بود، اگر از زبان نانخورهای یک حاکمیت استعماری یک شبه میتواند تبدیل به «اهدافی» به مراتب بزرگتر از «انقلاب اول» شود، فعالان سیاسی را فریب نخواهد داد. کشور ایران، طی دوران «سازندگی» پای به یک دیکتاتوری کلاسیک از نوع آمریکای لاتین گذاشته بود؛ و در این دیکتاتوری، فردی به نام هاشمی بهرمانی که تا چند سال پیش برای 5 تومان «حق منبر»، دست صاحب عزا را صد بار میبوسید، بر تخت شاهنشاهی هخامنشیان تکیه زد!
دوران «سازندگی» سردار اکبر در ایران، با دوران وانفسای روسیه و تحولات عظیم داخلی در اینکشور همراه شد؛ آمریکا مست از بادة پیروزی «فرضی»، ایران و افغانستان را به دست سردار اکبر و ملاعمر وانهاده بود. برای آمریکائی جماعت، اصل کلی در این کشورها، فقط حفظ اهرمهای تعیین کنندة استراتژیک بود، اهرمهائی که در قالب «محافل» به آمریکائیها امکان میدادند تحولات سیاسی و اقتصادی را تحت نظارت کامل قرار داده، هر گونه حرکتی در تخالف با منافع مالی و اقتصادی آمریکا را در نطفه خفه کند. این «خط» سیاسی بر چند اصل کلی تکیه داشت: نخست اینکه، نفت به «ثمن بخس»، مفت و ارزان در اختیار آمریکا قرار خواهد داشت، دیگر اینکه، دولتهای دستنشانده هر گونه تحرک سیاسی را به نفع آمریکا سرکوب خواهند کرد، و این استبداد سیاه میتواند همانند شرایط سیاسی در آمریکای لاتین ابدمدت باشد؛ و سرانجام یکی از مهمترین اصول بر این «پیشفرض» تکیه میکرد که «روسیه» دیگر از خاک بر نخواهد خاست.
از بررسی چند و چون دقیق مسائلی که طی این دوره در کشور به وقوع پیوست خودداری میکنیم، ولی این اصل کلی را میباید در نظر داشت که، طی این دوره با پدیدهای به نام آغاز «انباشت» ثروت در داخل مرزها مواجه هستیم. این نوع «انباشت» ثروت از نوع سرمایهداری فاشیستی، امکان حضور در صحنة اقتصاد کشور و برخی مناطق دیگر را به بنیادها و تشکیلاتی داد، که هم در ارتباط مستقیم با اهداف آمریکا بودند، و هم میتوانستند بازتابی از منافع گروههای محدود در داخل مرزهای ایران باشند.
در واقع عملکرد «ماسونی» تشکیلات «سازندگی»، تشکیلاتی که بعدها به صور مختلف و تحت عناوین و نامهای متفاوت، شاخکهای جدیدی نیز به آن افزوده شده، وابستگی این محافل را به آمریکا به صراحت نشان میدهد. امروز شاهدیم که این شاخکها به هیچ عنوان به جناح بهرمانی نیز محدود نیست، و حتی در جناح ظاهراً مخالف که خود را ملهم از اهداف «اصولگرائی» معرفی میکند، این محافل با اسامی متفاوت در صحنة سیاست کشور و در عمل فعالاند. ولی همانطور که میدانیم برنامة آمریکا در ایران و افغانستان به طور کلی با شکست روبرو شد. چرا که پس از تمرکز «قدرت» سیاسی در کشور روسیه، هم حاکمیتهای استبدادی در ایران و افغانستان و نهایت امر در پاکستان به فلاکت افتادند، و هم قیمت نفت سیر صعودی و هولناکی به خود گرفت. آمریکا در هر سه اصل کلی، که سیاستهای پایهای خود را در خاورمیانه و آسیای مرکزی بر آنها مستحکم کرده بود، شکست خورد. و دلیل حضور نظامی و مستقیم ارتش آمریکا در منطقه فقط همین شکست اساسی است.
ولی همانطور که میدانیم آمریکا پیش از دست یازیدن به یک ماجراجوئی گستردة نظامی آخرین کارت «برندة» خود را نیز به میانة میدان انداخت: پروژة «سیدخندان»! در این پروژه که در مطالب مختلف این وبلاگ مورد بررسی قرار گرفته، از نظر سیاسی گزینههای بیشماری میتوان برای آمریکا برشمرد. ولی اصل کلی در تفکر آمریکائی این بود که هر کجا «دمکراسی» در الگوی برخی کشورهای آمریکای لاتین برقرار شود، و آزادیهای سیاسی حتی فقط در ظاهر، تا حدودی «محترم» شمرده شود، افکار عمومی از ایالات متحد حمایت خواهد کرد! این «پیشفرضی» است که حتی در سنای ایالات متحد نیز بر «مفید» بودنش بارها و بارها تأکید شده! ولی پروندة آمریکا در ایران تیرهتر از این حرفهاست. همکاریهای آشکار حاکمیت آمریکا با کودتاها، قتلعامها، دیکتاتورها و سرکوبهای تاریخی در کشور ایران، دیگر جائی برای «آمریکا نوازی»، آنهم از سوی تودههای کشور باقی نگذاشته. در ثانی حکومت اسلامی که شیشة عمر خود را سالها در پس سنگ «نبرد با آمریکا» از گزند حوادث مصون نگاه داشته، از قابلیت کافی جهت چنین چرخشی در سیاستهای روزمره برخوردار نبود. خلاصة مطلب، در صورت تعمیم نظریة «آمریکانوازی»، بنیادهای قدرت در حکومت اسلامی در برابر افکار عمومی به شدت به چالش کشیده میشدند. و حکومت اسلامی قادر به هضم سیاسی چنین پروژهای نبود؛ در نتیجه، پروژة «دمکراسی دینی» سیدخندان با در نظر گرفتن بنبستهای فوق، به سرعت با پروژة کودتا جایگزین شد.
ولی نظریة کودتا نیز یکی از پیشداوریهای «جنگسرد» نزد آمریکائیجماعت است، اینان میپندارند که اگر از «دمکراسی» اهدائیشان استقبال نشود، سریعاً میتوانند یک کودتا به خلقالله حقنه کنند! ولی اینجا نیز کار آمریکا گره خورد. کودتای «اهدائی» هم موفق نشد؛ و حوادث 11 سپتامبر و تبعات آن مشخص کرد که «پیروزی» فرضی آمریکا بر بلشویسم روس، اگر مارکسیسم را در موضعی تدافعی قرار داد، روسیه را نابود نکرده! مضحکة «مهرورزی» در واقع در پاسخ به نیازهای آمریکا به صحنه برده شد، نیازهائی که بر اساس یک اصلی کلی شکل گرفته بود: «زمانگرفتن». آمریکا حاضر به هضم این اصل کلی نبود که نه تنها «گلسرسبد» پروژههای کاخسفید، یعنی «دمکراسی دینی» در ایران جوابگو نیست، که آمریکائیجماعت برای حفظ منافع خود در ایران حتی کودتا هم نمیتواند بکند!
در نتیجه، داستان به نقطهای کشیده که امروز شاهدیم: حملات نظامی بر علیه مردم افغانستان و عراق، به قدرت رساندن تشکیلات «نظامی ـ اسلامی» در ایران و پاکستان، و حتی تلاش آمریکا در «اسلامی» کردن حکومت ترکیه! پس از این مقدمة طولانی میتوان بررسی «متن گزارش كميسيون اصل 90 از پروندههاي مفاسد اقتصادي» را آغاز کرد. این گزارش که دیروز از طرف چند خبرگزاری رسمی حکومت اسلامی بر خطوط اینترنت قرار گرفته، ابعاد نوینی از پروژة پوپولیسم «مهرورزی» را آشکار میکند. البته بررسی چند و چون این ابعاد را در مطلب بعدی صورت میدهیم. ولی در همین فرصت یادآور میشویم که برنامة «پوپولیسم» احمدینژاد را از مدتها پیش مدنظر داشتهایم، و به خوانندگان این وبلاگ قول دادیم که در صورت آغاز فعالیتهای فاشیستی، دولت احمدینژاد و اهداف پنهان در پس پردة «تبلیغات» سیاسیاش را، افشا کنیم. بررسی «متن گزارش کمیسیون اصل 90» نخستین مرحله از این افشاگری خواهد بود.
فیلترشکنهای جدید:
http://www.ineedaccess.info/
http://surfchemistry.com
http://www.1s6.info/
http://www.rubyfilter.info/
http://www.everybrowse.info/
http://freshflower.org/
http://unblockthissite.info
http://cn.falln.com/
http://www.hidebuddy.com/
http://www.amazingspeed.info
http://surfphysics.com/
http://unblockthissite.info
http://www.proxyblend.info
http://surfcalculus.com
http://www.schoolw0rk.com/
http://www.ipapple.info/
http://www.joje.info/
http://www.yourcubical.com
http://www.warspace.fr/
http://unblock-now.com
http://0302.info/
http://www.greatlcdtv.info/
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.